گنجور

شمارهٔ ۲۲ - با تو روی آشتی ندارم

ندارم با تو روی آشتی رو
طریق آشتی نگذاشتی رو
ره ناداشتی را پیشه کردی
گرت نیک آید از ناداشتی رو
بنزد آنکه دارد در دلت جای
چو ما را سرسری انگاشتی رو
چو جوی مردمی و مهر ما را
نراندی و بخاک انباشتی رو
بتو گفتم آتش اندر فعل بدزن
حدیث من بباد انگاشتی رو
ز تو شام و سحر خوردیم در دشت
به نزد آنکه او را چاشتی رو
ببازی خطبه گردانیدی از ما
برو هان ای خطیب داشتی رو

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.