گنجور

شمارهٔ ۲۲ - با تو روی آشتی ندارم

ندارم با تو روی آشتی رو
طریق آشتی نگذاشتی رو
ره ناداشتی را پیشه کردی
گرت نیک آید از ناداشتی رو
بنزد آنکه دارد در دلت جای
چو ما را سرسری انگاشتی رو
چو جوی مردمی و مهر ما را
نراندی و بخاک انباشتی رو
بتو گفتم آتش اندر فعل بدزن
حدیث من بباد انگاشتی رو
ز تو شام و سحر خوردیم در دشت
به نزد آنکه او را چاشتی رو
ببازی خطبه گردانیدی از ما
برو هان ای خطیب داشتی رو

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ندارم با تو روی آشتی رو
طریق آشتی نگذاشتی رو
هوش مصنوعی: با تو که به آشتی فکر نمی‌کنم، از طرف تو هم نشانی برای آشتی وجود ندارد.
ره ناداشتی را پیشه کردی
گرت نیک آید از ناداشتی رو
هوش مصنوعی: اگر راهی نداری، دست به کار شو و در زندگی خود تلاش کن. اگر این کاوش و تلاش برایت خوشایند است، از نداشتن راه و امکانات احساس نکن.
بنزد آنکه دارد در دلت جای
چو ما را سرسری انگاشتی رو
هوش مصنوعی: اگر کسی مانند ما را سطحی و بی‌توجه فرض کرده، باید بداند که او از جایگاه خاصی در دل خویش بی‌بهره است.
چو جوی مردمی و مهر ما را
نراندی و بخاک انباشتی رو
هوش مصنوعی: اگر همچون جوی با مردم مهربان باشی و محبت ما را نرنجانی، بر تو خرده نمی‌گیرم و به تو ایرادی نمی‌زنم.
بتو گفتم آتش اندر فعل بدزن
حدیث من بباد انگاشتی رو
هوش مصنوعی: به تو گفتم که در کارهای بد آتش فروزن، ولی تو داستان من را به باد فراموشی سپردی.
ز تو شام و سحر خوردیم در دشت
به نزد آنکه او را چاشتی رو
هوش مصنوعی: ما در دشت از شب و روز به یاد تو زندگی کردیم و به سراغ نیک‌مردی رفتیم که او طعم خوبی دارد.
ببازی خطبه گردانیدی از ما
برو هان ای خطیب داشتی رو
هوش مصنوعی: ای سخنران، تو با سخنرانی‌ات ما را به تماشا کشیدی، حالا برو و دور شو، ای خطیب، که رویکردی ناپسند داری.