گنجور

شمارهٔ ۱۴ - خواهی بوفا گوش بتا خواهی کین توز

بنمود بمن روی نگارین خود امروز
دلبند من آن کرد که مه روی کله دوز
در آرزوی روی نگاریش بدم دی
آن آرزوی دینه من راست شد امروز
میتافت بکف رشته و میدوخت بسوزن
ترک کله آن روی چو روی گل نوروز
من شسته بنظاره و انگشت همی گز
آب از مژه بگشاده و غلطان شده چون کوز
گفتم که ایا با تو دلم چون قد تو راست
چون زلف تو شد پشت من اندر غم تو کوز
چندین غم تو خوردم و ناز تو کشیدم
از عشق من و ناز خود آگاه نئی نوز
پیدا نتوانست جواب سخنم داد
از شرم برافروخت دو رخسار دل افروز
پیروزه نگین خاتم از انگشت بمن داد
یعنی که شود عاقبت کار تو پیروز
من بر سر میدان تو گردانم چون گوی
خواهی به وفا کوش بتا خواهی کین توز

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بنمود بمن روی نگارین خود امروز
دلبند من آن کرد که مه روی کله دوز
هوش مصنوعی: امروز چهره زیبای محبوبم را به من نشان داد، آن چهره‌ای که مانند ماه تابان و زیباست و دل مرا به شدت می‌رباید.
در آرزوی روی نگاریش بدم دی
آن آرزوی دینه من راست شد امروز
هوش مصنوعی: من مدتها در انتظار دیدن چهره محبوبم بودم و امروز این آرزوی دیرینه‌ام به حقیقت پیوست.
میتافت بکف رشته و میدوخت بسوزن
ترک کله آن روی چو روی گل نوروز
هوش مصنوعی: در اینجا می‌گویند که درخشش گل‌ها مثل تابش نور در دست کسی است که آن‌ها را با دقت و ظرافت به یکدیگر متصل می‌کند، مانند شخصی که با سوزنی زیبا، گل‌های نوروزی را به هم می‌دوزد. این تصویر نشان‌دهنده زیبایی و دقت کار در خلق آثار هنری و زیبایی‌شناختی است.
من شسته بنظاره و انگشت همی گز
آب از مژه بگشاده و غلطان شده چون کوز
هوش مصنوعی: من به تماشای آب نشسته‌ام و از مژه‌هایم قطرات را به آرامی برمی‌دارم، مانند کوزه‌ای که به آرامی در حال چرخش است.
گفتم که ایا با تو دلم چون قد تو راست
چون زلف تو شد پشت من اندر غم تو کوز
هوش مصنوعی: گفتم که آیا دل من به زیبایی تو راست است و چون زلف تو، در غم تو به حالت ناز و خمیده درآمده است؟
چندین غم تو خوردم و ناز تو کشیدم
از عشق من و ناز خود آگاه نئی نوز
هوش مصنوعی: من غم‌های زیادی را به خاطر تو تحمل کردم و در عوض با ناز و محبت تو سر کردم. اما تو از عشق من و این ناز و محبت خودت بی‌خبر هستی.
پیدا نتوانست جواب سخنم داد
از شرم برافروخت دو رخسار دل افروز
هوش مصنوعی: نمی‌توانستم پاسخ سوالاتم را از او بگیرم، زیرا از خجالت چهره‌اش سرخ شده بود و زیبایی‌اش دلربا بود.
پیروزه نگین خاتم از انگشت بمن داد
یعنی که شود عاقبت کار تو پیروز
هوش مصنوعی: انگشتر با نگین زیبایی که به من داده شد، نشانی است از اینکه در نهایت، کار تو به موفقیت و پیروزی خواهد رسید.
من بر سر میدان تو گردانم چون گوی
خواهی به وفا کوش بتا خواهی کین توز
هوش مصنوعی: من در میدان عشق تو مانند گوی می‌چرخم، اگر بخواهی وفا کنم و اگر بخواهی چنگ بزنم.