گنجور

شمارهٔ ۹۷ - در مدح نظام الدین

ای پایگاه قدر تو بر چرخ نیمرنگ
دور ورا شتاب و بقای ترا درنگ
اندر شتاب اوست درنگ ترا مدد
وندر درنگ تست شتاب ورا درنگ
پیدا دو رنگ او دو زبان کلک تو کند
چون بر بیاض روم نگارد سواد زنگ
آیینه ضمیر تو اندر مقابله
بزداید از دو آینه چرخ ریم زنگ
از چرخ نیل رنگ چه نالند حاسدانت
از سیر کلک تو شده با ناله و غرنگ
تیر خدنگ شاه بکلک تو داد شغل
تا راستی و راست روی گیرد از خدنگ
مستوفی ممالک مشرق نظام دین
کز کلک تست تیر فلکرا مسیر تنگ
تنگ شکر حدیث ترا بندگی کند
کاندر عبارت تو شکر هست تنگ تنگ
چون تو سوار فضل کجا در همه جهان
بر مرکب کمال و هنر بسته تنگ تنگ
زرین سخن سواری از شعر عسجدیست
بر دست چون سوار عنان سخن بچنگ
از مدحت تو سوزنی پیر شد جوان
چون تیر کرد قد خمیده چو پشت چنگ
لیکن بگرد عسجدی اندر کجا رسد
چون هست ترکتازی او با خران لنگ
از تربیت نمودن تو مهتر کریم
روباه شیر گردد و صعوه شود کلنگ
هر شهسوار فضل که شد همعنان تو
یابد بگرد گردن از الزام پالهنگ
در ذات تو نهاده ملک عز اسمه
ذهن و ذکاو و فطنت و فرهنگ و هوش و هنگ
جستن نظیر تو بهتر پر مکابره است
نایافته نمودن بر عقل شالهنگ
امن تو است احسان نیکیت مکرمت
نبود در آل میران آیین جز این دبنگ
منت نهنگ دم زن دریا مردمی است
در مردمی ندارد دریای تو نهنگ
احسان تو بسان دبنگ است و سله است
در خوشاب خوشه انگور بر دبنگ
در خدمت تو بودن فخر است و نیست عار
وز مدحت تو گفتن نام است و نیست ننگ
اهل ثنا و مدحت ارباب نظم و نثر
مطلق توئی و نیست درین باب ریو و رنگ
بی حشمت نشان تو از هیأت فلک
نکند نظر پلنگ بتربیع سوی رنگ
با اهل صلح صلح بتوقیع کلک تست
برداشتن برأی تو از اهل جنگ جنگ
از لطف و سازگاری تو با سران عصر
در دانه زلال همی داده چنگ چنگ
خشم تو آذرست و حسود تو نان خشک
هر نان خشک را رسد از آذر آذرنگ
آید هر آنکه با تو کند استری بفعل
در هاون هوان بضرورت چو استرنگ
در موسم بهار که دریا شود جهان
بستان و باغ گردد همچون بهشت کنگ
در مجلس تو زورق باده رونده باد
هر چند نیست عادت زورق روان بکنگ
تا برکند حسود تو سبلت بدست خویش
در سبلت حسود تو افتاده باد کنگ
تو سیم و زر بآتش و سنگ امتحان کنند
مردان کار دیده چه مصلح چه رند و شنگ
منت پذیر باشی منت نهنده نی
کز تو غنی شوند بروزی هزار دنگ
در راه عشق آتش رویان سنگدل
سیم و زر امتحان کن و درباز هوش و هنگ
جد مرا ز هزل بباید نصیبه ای
هر چند یک مزه نبود شهد با شرنگ
تا بنگ و کوکنار بدیوانگی کشد
دیوانه باد خصم تو چون کوکنار و بنگ
تا باد ساریش بسر آید ادب نمای
آن سرخ باد سار چو سر کفته بادرنگ

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای پایگاه قدر تو بر چرخ نیمرنگ
دور ورا شتاب و بقای ترا درنگ
هوش مصنوعی: ای مایه‌ی عظمت تو، در آسمان رنگ پریده، با سرعت و شتاب در حرکت است و برای حفظ و ماندگاری‌ات به زمان احتیاج دارد.
اندر شتاب اوست درنگ ترا مدد
وندر درنگ تست شتاب ورا درنگ
هوش مصنوعی: در شتاب زندگی، باید مکثی داشته باشی تا از مدد و کمک بهره‌مند شوی و در عین حال، درنگ تو می‌تواند باعث سرعت گرفتن او شود.
پیدا دو رنگ او دو زبان کلک تو کند
چون بر بیاض روم نگارد سواد زنگ
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی کسی دو وجه و دو رویه دارد، خود را به شکل‌های مختلف نشان می‌دهد. مثل وقتی که بر کاغذ سفید می‌نویسند و جوهر سیاه بر آن نقش می‌بندد، به همین ترتیب، آن شخص هم به تناسب موقعیت و فضا، سخن یا عملش تغییر می‌کند.
آیینه ضمیر تو اندر مقابله
بزداید از دو آینه چرخ ریم زنگ
هوش مصنوعی: آیینه‌ای در دل تو وجود دارد که می‌تواند از دو آینه دیگر در این دنیا، زنگارها و کدورت‌ها را پاک کند.
از چرخ نیل رنگ چه نالند حاسدانت
از سیر کلک تو شده با ناله و غرنگ
هوش مصنوعی: از رنگ آسمان چه حسادت کنند حاسدانت، وقتی که قلم تو به زیبایی و نازکی می‌نگارد و با ناله و صوتی دلنشین جلوه می‌کند.
تیر خدنگ شاه بکلک تو داد شغل
تا راستی و راست روی گیرد از خدنگ
هوش مصنوعی: در این بیت، به این معنا اشاره شده که تیر و کمان پادشاه به تو داده شده است تا به حقیقت و راست‌گویی دست یابی. در واقع، از این ابزار به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به صداقت و عدالت استفاده می‌شود.
مستوفی ممالک مشرق نظام دین
کز کلک تست تیر فلکرا مسیر تنگ
هوش مصنوعی: مدیر کشورهای شرقی که نظم دین را برپا می‌کند، این کار را با قدرت و هنری انجام می‌دهد که در دستان توست و باعث راهی می‌شود که در این راه ممکن است دشواری‌هایی وجود داشته باشد.
تنگ شکر حدیث ترا بندگی کند
کاندر عبارت تو شکر هست تنگ تنگ
هوش مصنوعی: شیرینی صحبت درباره تو باعث می‌شود که انسان به خدمتگزاری تو بپردازد؛ زیرا در هر کلمه‌ای که درباره تو گفته می‌شود، همان شیرینی وجود دارد.
چون تو سوار فضل کجا در همه جهان
بر مرکب کمال و هنر بسته تنگ تنگ
هوش مصنوعی: وقتی تو در اوج فضیلت و کمال قرار داری، چگونه می‌توانی در میان تمام افراد و در دنیای بزرگتر، دیگران را در این زمینه‌ها کنار بگذاری و برتری نشان بدهی؟
زرین سخن سواری از شعر عسجدیست
بر دست چون سوار عنان سخن بچنگ
هوش مصنوعی: سخن زیبا و با ارزش همچون اسبی است که شاعرانی چون عطار آن را به دست گرفته‌اند و مانند سوارکاری که بر اسب نشسته و افسار آن را در دست دارد، این شعر را به بهترین شکل هدایت می‌کند.
از مدحت تو سوزنی پیر شد جوان
چون تیر کرد قد خمیده چو پشت چنگ
هوش مصنوعی: از ستایش تو، جوانی مانند تیر با چروکیدگی‌ای که شبیه به پشت چنگ شده، پیر شده است.
لیکن بگرد عسجدی اندر کجا رسد
چون هست ترکتازی او با خران لنگ
هوش مصنوعی: اما به دنبال طلای خالص بگرد، زیرا او مانند اسبی سرکش است که نمی‌تواند با خران لنگ رقابت کند.
از تربیت نمودن تو مهتر کریم
روباه شیر گردد و صعوه شود کلنگ
هوش مصنوعی: به خاطر تربیت تو، روباه به موجودی شجاع و دلاور تبدیل می‌شود و توانایی‌هایش به حدی بالا می‌رود که می‌تواند کارهای بزرگ و دشوار را انجام دهد.
هر شهسوار فضل که شد همعنان تو
یابد بگرد گردن از الزام پالهنگ
هوش مصنوعی: هر جنگجویی که دارای فضیلت و شجاعت باشد، به‌سرعت در کنار تو قرار می‌گیرد و برای تو ارزشمند خواهد شد و در برابر سختی‌ها مقاوم خواهد ماند.
در ذات تو نهاده ملک عز اسمه
ذهن و ذکاو و فطنت و فرهنگ و هوش و هنگ
هوش مصنوعی: در وجود تو ویژگی‌های ارزشمندی چون هوش، ذکاوت، درک و فرهنگ قرار دارد.
جستن نظیر تو بهتر پر مکابره است
نایافته نمودن بر عقل شالهنگ
هوش مصنوعی: بهتر است که در جستجوی نظیر تو بپردازم، زیرا تلاش برای پیدا کردن هر چیزی که مشابه تو بود، یک کار بیهوده و دشوار است.
امن تو است احسان نیکیت مکرمت
نبود در آل میران آیین جز این دبنگ
هوش مصنوعی: امان تو وجود دارد و نیکی تو در احسان به دیگران است. بزرگمنشی و بزرگی در خانوادهٔ میران جز این نیست که با این رفتار خوب به دیگران رسیدگی کنی.
منت نهنگ دم زن دریا مردمی است
در مردمی ندارد دریای تو نهنگ
هوش مصنوعی: در این جمله به نوعی به بی‌اهمیتی و عدم توجه به چیزهایی که ممکن است بزرگ و مهم به نظر برسند، اشاره شده است. فردی که دریا را با نهنگ مقایسه می‌کند، به این نکته می‌پردازد که اگرچه نهنگ موجودی بزرگ و شگرف است، اما در برابر وسعت و عمق دریا، هیچ اهمیتی ندارد. این بیان، به نوعی به تمسخر و انتقاد از کسانی اشاره دارد که در کارهایشان به چیزهای ناچیز می‌بالند و درک درستی از عظمت و وسعت چیزهای واقعی ندارند.
احسان تو بسان دبنگ است و سله است
در خوشاب خوشه انگور بر دبنگ
هوش مصنوعی: کار نیک تو مانند یک خوشه انگور است که در دل زعفران می‌درخشد و به دیگران خوشی می‌بخشد.
در خدمت تو بودن فخر است و نیست عار
وز مدحت تو گفتن نام است و نیست ننگ
هوش مصنوعی: در کنار تو بودن برای من افتخار است و هیچ شرم و خجالتی در این نیست. همچنین، ستایش و توصیف تو باعث سرشکستگی نیست و نامی نیک است.
اهل ثنا و مدحت ارباب نظم و نثر
مطلق توئی و نیست درین باب ریو و رنگ
هوش مصنوعی: تو خود شخصیتی هستی که در مدح و ستایش از شاعران و نویسندگان هیچ گونه تظاهر یا خودنمایی نداری و در این زمینه هیچ گونه تصنعی وجود ندارد.
بی حشمت نشان تو از هیأت فلک
نکند نظر پلنگ بتربیع سوی رنگ
هوش مصنوعی: نمی‌توان گفت که زیبایی تو به اندازه‌ی ناز و ظرافتی است که در حقیقت آسمان دارد، چرا که هیچ‌کس نمی‌تواند مانند پلنگی، به طرز غیرمعمولی به زیبایی تو بنگرد.
با اهل صلح صلح بتوقیع کلک تست
برداشتن برأی تو از اهل جنگ جنگ
هوش مصنوعی: با افرادی که دنبال صلح و آرامش هستند، باید با نوشتن و به رسمیت شناختن صلح رفتار کرد، اما با کسانی که در پی جنگ و درگیری‌اند، باید با قدرت و قاطعیت برخورد کرد.
از لطف و سازگاری تو با سران عصر
در دانه زلال همی داده چنگ چنگ
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی بیان می‌کند که از محبت و سازگاری تو با افراد برجسته و مهم زمانه‌ات، تأثیرات خوبی به وجود آمده است. در واقع، تو با نیکی و همدلی خود، در دل‌ها و روح‌ها نفوذ کرده‌ای و باعث شده‌ای که اثرات مثبت و دلنشینی در محیط اطرافت ایجاد شود.
خشم تو آذرست و حسود تو نان خشک
هر نان خشک را رسد از آذر آذرنگ
هوش مصنوعی: خشم تو مانند آتش است و حسادت تو مانند نان خشک است. هر نان خشکی از آتش رنگین می‌شود و تحت تأثیر آن قرار می‌گیرد.
آید هر آنکه با تو کند استری بفعل
در هاون هوان بضرورت چو استرنگ
هوش مصنوعی: هر کسی که با تو در کاری همراه باشد، مانند استری است که در هاون کار می‌کند. انجام دادن کارها برای او ضروری است، مانند اینکه استرنگ هم باید کار خود را انجام دهد.
در موسم بهار که دریا شود جهان
بستان و باغ گردد همچون بهشت کنگ
هوش مصنوعی: در فصل بهار، وقتی که دنیا به طبیعتی زیبا و سرسبز تبدیل می‌شود، مانند بهشت کنگ، باغ‌ها و بستان‌ها شکوفا و پر از زندگی می‌شوند.
در مجلس تو زورق باده رونده باد
هر چند نیست عادت زورق روان بکنگ
هوش مصنوعی: در محفل تو نوشیدن باده‌ای روان باشد، هرچند که عادت معمول دریا به حرکت نیست.
تا برکند حسود تو سبلت بدست خویش
در سبلت حسود تو افتاده باد کنگ
هوش مصنوعی: همچنان که حسود سعی دارد که تو را آزار دهد، خود او در نهایت با دست خود به خویش آسیب می‌زند. حسادت او باعث می‌شود که خودش به عاقبت بدی دچار شود.
تو سیم و زر بآتش و سنگ امتحان کنند
مردان کار دیده چه مصلح چه رند و شنگ
هوش مصنوعی: مردان کارآزموده و با تجربه را بر اساس شرایط سخت و چالش‌ها می‌سنجند، مانند طلا و نقره که در آتش و با سنگ آزمایش می‌شوند. بنابراین، آدم‌های درستکار و فاسد هم در برابر آزمایش‌ها و دشواری‌ها مشخص می‌شوند.
منت پذیر باشی منت نهنده نی
کز تو غنی شوند بروزی هزار دنگ
هوش مصنوعی: اگر تو درخواست کمک یا محبت دیگران را به خوبی بپذیری، نه اینکه به آنها احساس بدهی که از خودت چیزی کم داری، آنها به تو کمک خواهند کرد و در نهایت، روزی هزاران خیر و برکت از این روابط نصیب تو خواهد شد.
در راه عشق آتش رویان سنگدل
سیم و زر امتحان کن و درباز هوش و هنگ
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، افرادی با دل سنگی و ستمگر را می‌بینی که برای آزمایش و محک زدن، به طلا و نقره می‌نگرند، اما در عین حال باید با دقت و هوشیاری به جلو بروی.
جد مرا ز هزل بباید نصیبه ای
هر چند یک مزه نبود شهد با شرنگ
هوش مصنوعی: پدرم باید از شوخی و بی‌معنایی جدا شود، هرچند که طعمی یکی نیست، چون شیرینی و تلخی همواره در کنار هم قرار دارند.
تا بنگ و کوکنار بدیوانگی کشد
دیوانه باد خصم تو چون کوکنار و بنگ
هوش مصنوعی: تا زمانی که مواد مخدر مانند بنگ و کوکنار فرد را به جنون ببرد، دشمن تو نیز مانند این مواد به جنونش خواهد افتاد.
تا باد ساریش بسر آید ادب نمای
آن سرخ باد سار چو سر کفته بادرنگ
هوش مصنوعی: این بیت به تشبیه زیبایی می‌پردازد. شخصیتی که در حال گذر است، مانند بادی نرم و خوش‌بو توصیف شده و انتظار می‌رود با اتمام سفر خود، ادب و احترام را نشان دهد. به عبارتی دیگر، زیبایی و لطافت او همچون گل‌های سرخ است که با رنگ و بوی خاص خود، دل‌ها را می‌نوازد.