شمارهٔ ۷۲ - در مدح سعدالدین عمر
سیمبر یارم شد از من سیم بر
سیم یارم نی و یارم سیمبر
عاشق سیم ار بخواند وی مرا
من ورا معشوق دانم سیم بر
زان نگار سیمبر با من نماند
جز نگاری کان بروی سیم بر
کرد زرین روی من وانگاه گفت
منت از من دان که زر از سیم بر
لعبتی سیمین صنوبر قامتی
بر سر سیمین صنوبر سیم بر
سیم پنهانی که ماه و مشک و گل
نرگس و شمشاد و مرجان و درر
نرگس او بر کمان پیوست تیر
تیر او را زهر کش پیکان و پر
تا شود زان شکرین مرجان او
ز هر تیر نرگس او بی ضرر
ناردان مرجان در آگین او
گر بخندد یا سخن گوید شکر
مشک و شمشادش کشیده گرد گل
دایره چون طوق قمری پر قمر
خط و زلف است آن نه شمشاد و نه مشک
برده شم از مشک و از شمشاد فر
بر رخ رخشان آن میر بتان
تیره و مرغول و سر در یکدیگر
راست مانند خط میر عمید
سیدالکتاب سعد دین عمر
آنکه تشبیه دوات و کاغذش
هست چون از مشک بحر از سیم بر
از کمال عدل شاه بحر و بر
تا شود این بر ازان بحر آبخور
از بنان او به بحر و بر شود
ماهئی از سیم تن از مشک سر
ای سر اهل هنر در خط تو
خط تو تاج سر اهل هنر
چون دواتت تاجور گردد هر آنک
چون قلم در خدمتت بندد کمر
خدمت صدر تو از جان واجبست
بر کمر بندان شاه تاجور
تا عمید ملکتی بر کلک تست
اعتماد داد خواه دادگر
آستین سایلان و زایران
زآستان تو شود پر سیم و زر
بارگاه خسرو مشرق بتست
زان مزین تر که چرخ از ماه و خور
حکمت آرایان بمدح صدر تو
دفتر آرایند از الفاظ و صور
دفتر بی مدح تو دف تر است
در طرب نارد کسی را دف تر
سوزنی را در ثنا و مدح تو
گشت از سوزن سخن باریکتر
رشته فکرت بسوزن برکشید
تا برشته درکشد در و گهر
گر قبولی یابد از اقبال تو
بشکند از سوزن فکرت تبر
تا خداوند سخن را در جهان
از خداوند سخا نبود گذر
باد ارباب سخن را سال و ماه
آستان درگه تو مستقر
نور خورشید سخای تو بلطف
تافته بر هر یکی از بام و در
در جهان همچون سخن باد و سخا
نام تو باقی و محمود الاثر
شمارهٔ ۷۱ - در مدح دهقان اجل احمد: آب روشن گشت و تاری شد هوا از ماه تیرشمارهٔ ۷۳ - در مدح نظام الدین: در ضمیرم بدی هوای امیر
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سیمبر یارم شد از من سیم بر
سیم یارم نی و یارم سیمبر
هوش مصنوعی: دوست من از من جدا شد، من هم به خاطر او افسردهام. اما یارم هنوز به یادم هست و به خاطر او ناراحتم.
عاشق سیم ار بخواند وی مرا
من ورا معشوق دانم سیم بر
هوش مصنوعی: اگر محبوب من صدای خود را به من برساند، من او را به عنوان معشوق خود میشناسم و سیمی را که از او آمده است.
زان نگار سیمبر با من نماند
جز نگاری کان بروی سیم بر
هوش مصنوعی: از آن معشوق زیبای نقرهای، جز تصویری از او بر روی نقره، چیزی برای من نمانده است.
کرد زرین روی من وانگاه گفت
منت از من دان که زر از سیم بر
هوش مصنوعی: شخصی با چهرهای طلایی به من گفت: "بیش از آنچه که هستی، ارزشمندترم و من را از خود بدان، چرا که من از نقره باارزشترم."
لعبتی سیمین صنوبر قامتی
بر سر سیمین صنوبر سیم بر
هوش مصنوعی: دختری با قامتی بلند و ظریف مانند درختان سرو، در حال بازی و خوشحالی است. این تصویر زیبایی از جوانی و نشاط را به ما ارائه میدهد.
سیم پنهانی که ماه و مشک و گل
نرگس و شمشاد و مرجان و درر
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به زیباییهای پنهان و جذابیتهای ظاهری است که میتوانند با یکدیگر ترکیب شوند. نمادهایی مانند ماه، مشک، گل نرگس، شمشاد، مرجان و مروارید نشاندهنده زیباییهای طبیعی و دلربا هستند که در کنار هم تشکیل یک جلوه خاص و دلنشین میدهند. اینها میتوانند نمایانگر غنای معنوی یا ظرافتهای زندگی باشند که با دقت و احساس ترکیب شدهاند.
نرگس او بر کمان پیوست تیر
تیر او را زهر کش پیکان و پر
هوش مصنوعی: نرگس او مانند تیر بر کمان قرار گرفته است و تیرهایش همانند زهر کشندهای هستند که به وسیله پیکان و پر پرواز میکنند.
تا شود زان شکرین مرجان او
ز هر تیر نرگس او بی ضرر
هوش مصنوعی: برای آنکه آن مرجان شیرین از نظر نرگسش بیضرر باشد، باید که جانی از شیرینی او بگیرد.
ناردان مرجان در آگین او
گر بخندد یا سخن گوید شکر
هوش مصنوعی: اگر ناردان مرجان در درون او بخندد یا صحبت کند، شیرینی مثل شکر دارد.
مشک و شمشادش کشیده گرد گل
دایره چون طوق قمری پر قمر
هوش مصنوعی: عطر مشک و خوشبویی شمشاد به دور گل مانند گردنبند قمر پر زرق و برق است.
خط و زلف است آن نه شمشاد و نه مشک
برده شم از مشک و از شمشاد فر
هوش مصنوعی: آنچه که به نظر میرسد، گیسوان و خطهای روی صورت معشوق است و نه شمشاد و نه مشک. من از آنچه به اشتباه فکر میکردم، دور شدم و حالا فهمیدم که واقعاً جنس و ماهیت چیزها متفاوت است.
بر رخ رخشان آن میر بتان
تیره و مرغول و سر در یکدیگر
هوش مصنوعی: بر چهره زیبای آن محبوب، تیرگی و روشنی و خواب در هم آمیختهاند.
راست مانند خط میر عمید
سیدالکتاب سعد دین عمر
هوش مصنوعی: این بیت به رهایی و صداقت اشاره دارد. شاعر به تصویر خطی از میر عمید اشاره میکند که نشاندهنده نظم و زیبایی است. همچنین، نام سعد دین عمر به عنوان شخصی بزرگ و با فضیلت ذکر شده است که میتواند نمادی از دانش و معرفت باشد. در مجموع، این عبارت به معنای اهمیت راستگویی و حقیقت در زندگی است.
آنکه تشبیه دوات و کاغذش
هست چون از مشک بحر از سیم بر
هوش مصنوعی: آن کسی که مانند دوات و کاغذش است، همچون مشک دریا و سیم درخشان است.
از کمال عدل شاه بحر و بر
تا شود این بر ازان بحر آبخور
هوش مصنوعی: از تمام ویژگیهای عدالت شاه، همانند دریای وسیع و سواحلش، بهرهمند میشویم تا این سرزمین از این دریا بهرهبرداری کند.
از بنان او به بحر و بر شود
ماهئی از سیم تن از مشک سر
هوش مصنوعی: از دستان او دریا و خشکی به وجود میآید، مانند ماهیای که از نقره و با دلپوشی از مشک ساخته شده است.
ای سر اهل هنر در خط تو
خط تو تاج سر اهل هنر
هوش مصنوعی: ای سردمدار هنر، زیبایی نوشتههای تو همچون تاجی است بر سر تمام اهل هنر.
چون دواتت تاجور گردد هر آنک
چون قلم در خدمتت بندد کمر
هوش مصنوعی: زمانی که قلم تو به دقت و مهارت کار کند، مانند این است که دوات تو به زیبایی و رنگارنگی درآید. در این حالت، قلم با هر نوشتهای که انجام میدهد، به شکلی متعهد و با دقت، کار خود را پیش میبرد.
خدمت صدر تو از جان واجبست
بر کمر بندان شاه تاجور
هوش مصنوعی: خدمت به تو به اندازه جانم برای من اهمیت دارد، مانند کسی که بر دوش خود بار سنگینی را حمل میکند.
تا عمید ملکتی بر کلک تست
اعتماد داد خواه دادگر
هوش مصنوعی: تا وقتی تو بر قلم من اعتماد کردی، به تو امید دارم که حق و عدالت را بپذیری و به آن عمل کنی.
آستین سایلان و زایران
زآستان تو شود پر سیم و زر
هوش مصنوعی: آستین درخواستکنندگان و زائران در کنار درگاه تو پر از نقره و طلا خواهد شد.
بارگاه خسرو مشرق بتست
زان مزین تر که چرخ از ماه و خور
هوش مصنوعی: کاخ پادشاه شرق، زیباتر از آن است که آسمان به ماه و خورشید آرایش میدهد.
حکمت آرایان بمدح صدر تو
دفتر آرایند از الفاظ و صور
هوش مصنوعی: دانشمندان و فرزانگان با کلمات و تصاویر زیبا، تو را به مدح و ستایش خواهند نگاشت.
دفتر بی مدح تو دف تر است
در طرب نارد کسی را دف تر
هوش مصنوعی: کتاب و نوشتهای که در آن از تو تعریف و ستایش نشده باشد، در شادمانی و نشاط ارزشی ندارد و کسی را خوشحال نمیکند.
سوزنی را در ثنا و مدح تو
گشت از سوزن سخن باریکتر
هوش مصنوعی: می توان گفت که حتی سوزنی هم در ستایش و وصف تو به زبان میآید، اما سخن گفتنش از خود سوزن هم باریکتر و لطیفتر است.
رشته فکرت بسوزن برکشید
تا برشته درکشد در و گهر
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر میگوید که فکر و اندیشهاش را مانند ریسمانی به آرامی بالا میکشد تا به عمق فهم و شناخت برسد و به گنجینهای از دانش و خِرَد دست پیدا کند. مقصود این است که با دقت و تامل میتوان به حقایق و ارزشهای درونی رسید.
گر قبولی یابد از اقبال تو
بشکند از سوزن فکرت تبر
هوش مصنوعی: اگر لطف و مساعدت تو به من برسد، درد و رنج فکرم را به راحتی از بین میبرد.
تا خداوند سخن را در جهان
از خداوند سخا نبود گذر
هوش مصنوعی: تا زمانی که در دنیا وجود خداوند بخشندگی و مهربانی نباشد، سخن و کلام واقعی معنایی نخواهد داشت.
باد ارباب سخن را سال و ماه
آستان درگه تو مستقر
هوش مصنوعی: باد به سخنوران معروف نشان میدهد که زمان و مدت، در درگاه تو ثابت و پایدار است.
نور خورشید سخای تو بلطف
تافته بر هر یکی از بام و در
هوش مصنوعی: نور خورشید generosity تو با لطفی که دارد، بر هر خانه و در ورودی میتابد.
در جهان همچون سخن باد و سخا
نام تو باقی و محمود الاثر
هوش مصنوعی: در این دنیا، مانند یک نظر و نسیم، نام تو باقی میماند و آثارت ماندگار و نیکو خواهد بود.