شمارهٔ ۴۰ - در مدح ملک الدهاقین
صدر جهان ز مجلس جهان رسید
مهمان همی رسد شه و او میزبان رسید
آراست خانمان به خجسته لقای خویش
کز پیش تخت خوان بسوی خانمان رسید
خلد شهر نخشب و از خلد خوشتر است
صد ره از آنکه صدر بدو شادمان رسید
صدری که آستان رفیقش بمرتبت
گز زآسمان نه برتر تا بآسمان رسید
بر آسمان بساید فرق سر از شرف
هر کز قدم بخدمت این آستان رسید
از آستان او ز ره جاه و منزلت
آسان بآسمان برین بر توان رسید
صدری که بر دهاقین دارد ملک لقب
زی ملک خویش چون ملک کامران رسید
این لفظ بر زبان دهاقین نخشب است
شادی کنیم چون ملک از نزد خان رسید
جسمند اهل نخشب بی جان چوبی و بند
واکنون که او رسید سوی جسم و جان رسید
از دست روزگار ستمگر بعهد او
زی اهل شهر نخشب خط امان رسید
دریای جود و کان سخا کف راد اوست
کاحسان او بجمله خلق جهان رسید
از شهر نخشب است شرف بر همه جهان
کامروز سوی نخشب دریا و کان رسید
شه بوستان دولت نخشب بعدل شاه
یک سرو در دو بستان کسرا گمان رسید
سرو روان بود که بهر بوستان رسد
این سرو سرفراز بدین و بدان رسید
یک چند گه نیابت آن بوستان گذشت
وین چندگه نیابت این بوستان رسید
ای آنکه هرکه دید ترا زاهل این دیار
پند است مادر و پدر مهربان رسید
پنداشت نیست هست حقیقت درین سخن
زینسان سخن بگوش تو از هر زبان رسید
بر تو زبان اهل زمانه دعاگر است
جود و سخای تو چو باهل زمان رسید
نزدیک شه مکانت شه بین و ظن مبر
در کس که کس بدین شرف و این مکان رسید
از رسم و سان خوب رسیدی بدین محل
هر کس بدین محل بهمین رسم و سان رسید
باری سپاس از ملک غیب دان پذیر
کاین جاه و دولت از ملک غیب دان رسید
گویند مهدی آید صاحب قران برون
چون مدت زمانه خوهد بر کران رسید
صاحبقران تو بادی و مدت بسر مباد
چون مملکت جهان بتو صاحب قران رسید
چون آمد از ثنا بدعا بقای تو
شد مستجاب و مژده ور جادان رسید
شمارهٔ ۳۹ - در مدیحه میر عمید سعدالدین: عید شد ایام ما ناآمده ایام عیدشمارهٔ ۴۱ - در مدح اطهرالدین بن اشرف الدین: روی من زرین ز عشق یار سیمین بر سزد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صدر جهان ز مجلس جهان رسید
مهمان همی رسد شه و او میزبان رسید
هوش مصنوعی: جهان در حال برگزاری جشنی است و در این مجلس، پادشاه و مهمانان حضور دارند. حالا که وقت مهمانی رسیده، پادشاه به استقبال مهمان میآید.
آراست خانمان به خجسته لقای خویش
کز پیش تخت خوان بسوی خانمان رسید
هوش مصنوعی: وقتی که با چهرهای پر از شادی و زیبایی به خانه آمد، تمام چهره و فضای خانه را به زیبایی تزئین کرد و از سوی سفرهای که در پیش خود داشت، به سمت خانهاش آمد.
خلد شهر نخشب و از خلد خوشتر است
صد ره از آنکه صدر بدو شادمان رسید
هوش مصنوعی: بهشت شهر نخشب زیباست، اما از آن هم زیباتر است که صد بار خوشحال باشی از اینکه به جایگاه والایی رسیدهای.
صدری که آستان رفیقش بمرتبت
گز زآسمان نه برتر تا بآسمان رسید
هوش مصنوعی: سرداری که در مقام و مرتبت، به نزدیکی رفیق خود رسیده، به آسمان نزدیکتر از آن است که فقط به آسمان برسد.
بر آسمان بساید فرق سر از شرف
هر کز قدم بخدمت این آستان رسید
هوش مصنوعی: بر آسمان با افتخار، فرق سر را میساید، هر کسی که با قدمی به خدمت این آستان بیاید.
از آستان او ز ره جاه و منزلت
آسان بآسمان برین بر توان رسید
هوش مصنوعی: در آستان او، با جستجوی مقام و منزلت، میتوان به آسانی به عرش آسمان دست یافت.
صدری که بر دهاقین دارد ملک لقب
زی ملک خویش چون ملک کامران رسید
هوش مصنوعی: سرزمینی که به کشاورزان تعلق دارد، به خاطر ویژگیهای خاصش، همچون یک ملک بزرگ و ارزشمند به نظر میرسد و به محض این که به دست فردی با لیاقت و شایستگی برسد، به نعمتی بزرگ تبدیل میشود.
این لفظ بر زبان دهاقین نخشب است
شادی کنیم چون ملک از نزد خان رسید
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که کشاورزان خوشحال هستند، زیرا پس از مدتها انتظار، خبر خوشی از خان (مالک زمین) دریافت کردهاند و در نتیجه جشن و شادی برپا کردهاند.
جسمند اهل نخشب بی جان چوبی و بند
واکنون که او رسید سوی جسم و جان رسید
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حالتی میپردازد که در آن موجودی بیجان و چوبی در حال حاضر به وجود و حیات رسیده است. به عبارت دیگر، اشاره به تغییر وضعیتی دارد که از بیحالی و عدم وجود به حالتی پر از زندگی و وجود میرسد.
از دست روزگار ستمگر بعهد او
زی اهل شهر نخشب خط امان رسید
هوش مصنوعی: از ظلم روزگار ستمگر، نامهای از جانب اهل شهر نخشب برای او رسید که نشاندهندهی امنیت و امان است.
دریای جود و کان سخا کف راد اوست
کاحسان او بجمله خلق جهان رسید
هوش مصنوعی: دریای generosity و معدن بخشش اوست که احسان او به تمامی مخلوقات جهان رسیده است.
از شهر نخشب است شرف بر همه جهان
کامروز سوی نخشب دریا و کان رسید
هوش مصنوعی: شرف و افتخار نخشب بر تمام دنیا امروزه قابل مشاهده است و اکنون به سمت نخشب، دریا و منابع آن دست یافتهاند.
شه بوستان دولت نخشب بعدل شاه
یک سرو در دو بستان کسرا گمان رسید
هوش مصنوعی: در باغ حکمرانی نخشب، به واسطهی عدالت پادشاه، یک سرو بلند در دو باغ کسری به چشم میخورد که همه بر آن باور داشتند.
سرو روان بود که بهر بوستان رسد
این سرو سرفراز بدین و بدان رسید
هوش مصنوعی: در اینجا، به یک درخت سرو زیبا و سرسبز اشاره شده است که به دنبال زیبایی و جذابیتهای طبیعت در باغ میگردد و همچنین با دیگران ارتباط برقرار میکند. این سرو با قامت بلند و افتخار، به هر جایی که میرود، توجهها را جلب میکند.
یک چند گه نیابت آن بوستان گذشت
وین چندگه نیابت این بوستان رسید
هوش مصنوعی: مدتی از زمان گذشته بود که به سراغ آن باغ رفتم و اکنون نیز زمان آن رسیده که به این باغ بیایم.
ای آنکه هرکه دید ترا زاهل این دیار
پند است مادر و پدر مهربان رسید
هوش مصنوعی: ای کسی که هر کس تو را میبیند، از اهل این سرزمین تو را پند و نصیحت میکند، تو همچون مادر و پدر مهربان هستی.
پنداشت نیست هست حقیقت درین سخن
زینسان سخن بگوش تو از هر زبان رسید
هوش مصنوعی: در این سخن، حقیقتی وجود ندارد که به آن فکر کنی؛ بلکه این کلمات از زبانهای مختلف به گوش تو رسیدهاند.
بر تو زبان اهل زمانه دعاگر است
جود و سخای تو چو باهل زمان رسید
هوش مصنوعی: برایت زبان مردم زمان دعا میکند، زیرا بزرگواری و سخاوت تو وقتی به اهل زمان رسید، موجب تحسین و دعای آنان شد.
نزدیک شه مکانت شه بین و ظن مبر
در کس که کس بدین شرف و این مکان رسید
هوش مصنوعی: به جایی نزدیک شو که شایسته پادشاهی است و در هیچکس گمان نکن که به این مقام و مرتبه رسیده است.
از رسم و سان خوب رسیدی بدین محل
هر کس بدین محل بهمین رسم و سان رسید
هوش مصنوعی: تو به این جایگاه و مقام خوب رسیدهای و هر کسی که به اینجا رسیده، از همین طریق و با همین شیوه، به این مقام دست یافته است.
باری سپاس از ملک غیب دان پذیر
کاین جاه و دولت از ملک غیب دان رسید
هوش مصنوعی: پس از مدتی، باید قدردان خالق عالم غیر محسوس باشیم؛ زیرا این مقام و نعمت از همان عالم غیر محسوس به ما رسیده است.
گویند مهدی آید صاحب قران برون
چون مدت زمانه خوهد بر کران رسید
هوش مصنوعی: میگویند مهدی (ع)، زمانی خواهد آمد که دوره زمانه به پایان برسد و صاحب قرآن به ظهور میرسد.
صاحبقران تو بادی و مدت بسر مباد
چون مملکت جهان بتو صاحب قران رسید
هوش مصنوعی: ای کسی که سلطنت تو همچون باد است و هیچ گاه به پایان نمیرسد، به حقیقت مملکت جهانی به تو رسید.
چون آمد از ثنا بدعا بقای تو
شد مستجاب و مژده ور جادان رسید
هوش مصنوعی: وقتی از ستایش تو به دعا پرداختم، خواستهام برای بقای تو پاسخ داده شد و بشارت جاودانی به من رسید.