شمارهٔ ۳۹ - در مدیحه میر عمید سعدالدین
عید شد ایام ما ناآمده ایام عید
چون رسید از راه با شاه جهان میرعمید
سعد دین صدری که دیدار همایونش بفال
همچو نام شاه مسعود است و چون بختش سعید
قبله اهل قلم ممدوح مخدومی که هست
آستان دولتش محراب اصرار و عبید
مبدی انعام و احسان بنده پرور منعمی
در حق هر بنده ای یک مبدی و صدره معید
بر شه از رأی سدید وی بود آسان گشای
سد اسکندر که هست از خاره و روی و حدید
خاره و روی و حدید اندر گداز آید چو موم
ز آتش شمشیر شه چون خشم شه گردد شدید
چون قلم در پیش او اهل قلم خدمت کند
چون قلم از سر قدم سازند تا باشد مفید
خدمتش ارباب دانش را سراسر فایده است
هرکه را دانش بود داند مفید از مستفید
نور چشم اهل علم و عقل در دیدار اوست
هست بی دیدار او دیده غدودی در قدید
هر کسی در دانشی گوید فریدم هست و نیست
آن ویست از جمله دانش بهر فنی فرید
ای بهر فنی ز هر فاضل زیارت نزد شاه
آبروی جاه تو هر روز بادا بر مزید
هست در بازار جودت جان معن زائده
کرده ای خلقان سخای حاتم طی من یزید
پاکبازی دوست داری در سخا با دوستان
بر دل صافی زنی چون پیر صافی بر مرید
سایه وار از آفتاب جود تست اندر فراز
بخل چون از سایه همنام تو دیو مرید
خاص و عام از قاصی و دانی هواخواه تواند
عمرو و زید و جعفر و صالح و یزید و با یزید
از امام اهل حکمت انوری تا سوزنی
در ره یک مدحت تست رقبه حبل الورید
گر در ایام تو باشندی نباشندی بجز
مادح صدر همایون تو حسان و ولید
مهر تو بر صادر و وارد باحسان و کرم
هست افزونتر که باشد مهر والد بر ولید
در ثنا و مدح تو ارباب نظم و نثر را
نی زبان گردد کلیل و نی شود خاطر بلید
چون قلم گیرد بدان نادر نبان آرد زبان
جان بود استاد کامل عقل شاگرد رشید
هر کجا مدح تو خوانند از خوشی و خرمی
دار تنگ مانی گردد و قصر مشید
باش ممدوح بسی مادح که ممدوجان بسی
زنده نامند از دقیق و کسائی و شهید
تا ز روز شب مدد یابند سال و ماه باد
سال و ماه و روز و شب عیشت هنی عمرت مدید
عید باد ایام عمر تو سراسر چون ز تو
عید شد ایام ما ناآمده ایام عید
شمارهٔ ۳۸ - در مدح شمس الدین: صدر جهان بحضرت شاه جهان رسیدشمارهٔ ۴۰ - در مدح ملک الدهاقین: صدر جهان ز مجلس جهان رسید
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عید شد ایام ما ناآمده ایام عید
چون رسید از راه با شاه جهان میرعمید
هوش مصنوعی: نوروز فرارسید و ایامی که در آن مطلع نشده بودیم، به پایان آمد. زمانی که عید از راه رسید، با والاترین پادشاه، میراعمید، روبرو شدیم.
سعد دین صدری که دیدار همایونش بفال
همچو نام شاه مسعود است و چون بختش سعید
هوش مصنوعی: سعد دین صدری که دیدار با او مانند شانس خوب و نام شاه مسعود است و بختش همواره نیکو است.
قبله اهل قلم ممدوح مخدومی که هست
آستان دولتش محراب اصرار و عبید
هوش مصنوعی: مکان مورد احترام نویسندگان و اهل فن، جایی است که مورد ستایش و محبت کسی قرار دارد که مقامش در واقع محل راز و راز و نیاز است.
مبدی انعام و احسان بنده پرور منعمی
در حق هر بنده ای یک مبدی و صدره معید
هوش مصنوعی: خداوندی که بر بندگانش نعمت و رحمت میبخشد، خود را به عنوان منبع و سرچشمهی تمامی خوبیها معرفی میکند. او هر بندهای را با لطف و محبت ویژهای تحت توجه قرار میدهد، و همواره در حمایت و یاری آنان است.
بر شه از رأی سدید وی بود آسان گشای
سد اسکندر که هست از خاره و روی و حدید
هوش مصنوعی: بر اساس نظر قوی او، برای پادشاه آسان بود که سدی را که اسکندر ساخته بود، بشکند؛ زیرا این کار تنها به دلایل ظاهری و سطحی وابسته است.
خاره و روی و حدید اندر گداز آید چو موم
ز آتش شمشیر شه چون خشم شه گردد شدید
هوش مصنوعی: هر چیزی که سفت و سخت به نظر میرسد، مانند خار یا آهن، وقتی در مواجهه با آتش قرار گیرد، به نرمی و ذوب شدن درمیآید. همچنین وقتی خشم پادشاه به شدت بیدار شود، قدرت او به حدی میرسد که مانند آتش، همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد.
چون قلم در پیش او اهل قلم خدمت کند
چون قلم از سر قدم سازند تا باشد مفید
هوش مصنوعی: وقتی که نویسندگان با مهارت خود به خدمت او مشغول شوند، باید قلم را با احترام و توجه در دست بگیرند تا اثرشان سودمند باشد.
خدمتش ارباب دانش را سراسر فایده است
هرکه را دانش بود داند مفید از مستفید
هوش مصنوعی: هر کسی که دانش دارد، میداند که برای هر دانشی یک سودمند و یک بهرهبردار وجود دارد. در حقیقت، خدمت به دانشمندان و اهل علم همیشه سودآور است.
نور چشم اهل علم و عقل در دیدار اوست
هست بی دیدار او دیده غدودی در قدید
هوش مصنوعی: نور چشم دانایان و خردمندان در ملاقات با اوست، و اگر او را نبینند، چشمانشان همچون چراغی خاموش میماند.
هر کسی در دانشی گوید فریدم هست و نیست
آن ویست از جمله دانش بهر فنی فرید
هوش مصنوعی: هر کسی در زمینهای میگوید که من استاد و بینظیر هستم، در حالی که حقیقت این است که وجود او در آن دانش به اندازهای که ادعا میکند معنی ندارد. در واقع، فقط در برخی فنون خاص است که فرد میتواند خود را به عنوان یک متخصص واقعی معرفی کند.
ای بهر فنی ز هر فاضل زیارت نزد شاه
آبروی جاه تو هر روز بادا بر مزید
هوش مصنوعی: به خاطر هر علمی که از هر دانشمندی آموختهای، هر روز با رفتن به دیدار پادشاه، اعتبار و جایگاه تو بیشتر شود.
هست در بازار جودت جان معن زائده
کرده ای خلقان سخای حاتم طی من یزید
هوش مصنوعی: در بازار سخاوت تو، جان و روحی تازه به وجود آمده است. مردم را سخاوت حاتم طایی افزون کردهای که من نیز بر سخاوت او افزودهام.
پاکبازی دوست داری در سخا با دوستان
بر دل صافی زنی چون پیر صافی بر مرید
هوش مصنوعی: در دوستی و generosity باید به اندازهای خالص و بیآلایش رفتار کنی که دل دوستانت را شاد کنی، مانند پیرمردی که به شاگردانش علم و معرفت میآموزد.
سایه وار از آفتاب جود تست اندر فراز
بخل چون از سایه همنام تو دیو مرید
هوش مصنوعی: سایهوار وجود تو، مانند درخشش آفتاب کرامت، در برابر خست و بخل قرار دارد؛ همانطور که سایه، شبیه به نام تو، دیو را تسلیم خود میکند.
خاص و عام از قاصی و دانی هواخواه تواند
عمرو و زید و جعفر و صالح و یزید و با یزید
هوش مصنوعی: هر کسی از دور و نزدیک به دنبال عمرو و زید و جعفر و صالح و یزید است؛ حتی با یزید هم رابطه برقرار میکند.
از امام اهل حکمت انوری تا سوزنی
در ره یک مدحت تست رقبه حبل الورید
هوش مصنوعی: از امام اهل حکمت انوری تا سوزنی، افرادی که در مسیر ثنا و ستایش تو قرار دارند، همه در این راه مشترک هستند و تو در دل آنها مانند رگ حیاتی هستی که به زندگیشان روح میدهد.
گر در ایام تو باشندی نباشندی بجز
مادح صدر همایون تو حسان و ولید
هوش مصنوعی: اگر در زمان تو کسی به جز مداحان دربار پادشاه مانند حسان و ولید وجود نداشته باشد، پس در واقع هیچ کس دیگری نیست.
مهر تو بر صادر و وارد باحسان و کرم
هست افزونتر که باشد مهر والد بر ولید
هوش مصنوعی: محبت تو به کسانی که به تو وارد میشوند و همچنین به کسانی که از تو خارج میشوند، با محبت و بخشش بسیار زیادتر از عاطفه والدین به فرزندانشان است.
در ثنا و مدح تو ارباب نظم و نثر را
نی زبان گردد کلیل و نی شود خاطر بلید
هوش مصنوعی: در ستودن و تعریف تو، نه فقط سخنسرایان و شاعران زباندان میشوند، بلکه دلها نیز از شدت محبت به تو شاد و سبک میگردند.
چون قلم گیرد بدان نادر نبان آرد زبان
جان بود استاد کامل عقل شاگرد رشید
هوش مصنوعی: وقتی که قلم به دست گرفته میشود، آنچه نادر و با ارزش است به زبان میآید. جان، استادی است که دارای کمال عقل است و شاگرد نیز در رشادت و فضیلت قرار دارد.
هر کجا مدح تو خوانند از خوشی و خرمی
دار تنگ مانی گردد و قصر مشید
هوش مصنوعی: هرجا که از تو تعریف و تمجید کنند، شادی و خوشی به اوج میرسد و از سختیها و تنگناها دور میشود.
باش ممدوح بسی مادح که ممدوجان بسی
زنده نامند از دقیق و کسائی و شهید
هوش مصنوعی: دوست داشته باش که برای تو ستایش کنندگان زیادی باشند، زیرا افرادی که مورد ستایش قرار میگیرند، نامشان همیشه زنده میماند، مانند دقیق، کسائی و شهید.
تا ز روز شب مدد یابند سال و ماه باد
سال و ماه و روز و شب عیشت هنی عمرت مدید
هوش مصنوعی: تا زمانی که شب به کمک روز بیاید، سال و ماه نیز به یاری یکدیگر خواهند آمد. در این میان، سال، ماه، روز و شب به تو خوشی و خوشحالی بدهند و عمرت طولانی باشد.
عید باد ایام عمر تو سراسر چون ز تو
عید شد ایام ما ناآمده ایام عید
هوش مصنوعی: عید مبارک باشد چون ایام عمر تو همیشه به خوشی و شادابی میگذرد. زمانی که تو خود عید بزرگی هستی، ایام ما نیز باید شاد و جشنواره باشد.