شمارهٔ ۳۷ - در مدح قدر طغان خان
پادشاه جهان ز راه رسید
ملک نو شد چو پادشاه رسید
شاه شاهان قدر طغان خاقان
از سفر با کمال و جاه رسید
فتح بر عطف زین ببسته برفت
نصر بر پره کلاه رسید
چو سکندر برفت و همچون خضر
بلب چشمه حیات رسید
از میان سپاه دیو و پری
چون سلیمان برفت و گاه رسید
داستان از درست و دیو زنند
او درست آمد و بگاه رسید
شد بعون اله سوی سفر
باز در عصمت اله رسید
حق ایزد نگاهداشته رفت
ایزدش داد تا بگاه رسید
اهل دین را ز خوف لشکر کفر
مأمن و ملجاء و پناه رسید
وان اسیران ممتحن شده را
فرخ و ملجاء و نجاه رسید
هر کسی این سفر گناه انگاشت
شه بآمرزش گناه رسید
شد بتدبیر اولیا بسفر
وز سفر قامع العداء رسید
بفنا بردن معادی را . . .
همچو صرصر بسوی گاه رسید
بنما دادن موالی چون
نم رحمت سوی گیاه رسید
ملکداری بخواب غفلت بود
از طغانخان بانتباه رسید
خشم افزون حضم کاسته خواست
حشم افزون و حضم کاه رسید
شد بدعوی ملک و صفحه تیغ
حجت آورد و با گواه رسید
این بشارت ز جوشن ماهی
تا بخفتان سبز ماه رسید
هیچ شه را بسالها نرسد
آنچه او را بیک دو ماه رسید
از حزاسیدن و رسیدن شاه
چو بشارت سوی سپاه رسید
دولت از خیمه کبود سپهر
بسر خرگه سپاه رسید
وز خشم ده هزار یکتا دل
پیش شه قامت و تاه رسید
رفتن بارگاه او همه را
زینت عارض و جباه رسید
نه بر آیینه دل کس از او
بد زنگ و غبار راه رسید
سرمه دیده چشم شد و آن
نیک خواه و نکو نگاه رسید
باد ار اندیشه دل تباه آنرا
کز سر اندیشه تباه رسید
حاسد از رشک جاه عالی شاه
خائبا خاسرا بچاه رسید
در دریای ملک شاه گرفت
حضم را غوطه و شناه رسید
شمارهٔ ۳۶ - در مدح رکن الدین عقاج خان: ای جهانداری که در عهد تو گرگ و گوسفندشمارهٔ ۳۸ - در مدح شمس الدین: صدر جهان بحضرت شاه جهان رسید
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پادشاه جهان ز راه رسید
ملک نو شد چو پادشاه رسید
هوش مصنوعی: زمانی که پادشاهی بزرگ به سرزمین وارد شد، تمام کشور به حالت نو و تازهای درآمد.
شاه شاهان قدر طغان خاقان
از سفر با کمال و جاه رسید
هوش مصنوعی: پادشاه پادشاهان با کمال و جاه به سفر برگشت و قدر و منزلت خاقان را شناخت.
فتح بر عطف زین ببسته برفت
نصر بر پره کلاه رسید
هوش مصنوعی: پیروزی بر زین اسب سوار شده و نصر بر نعلین کلاه او رسید.
چو سکندر برفت و همچون خضر
بلب چشمه حیات رسید
هوش مصنوعی: به محض اینکه سکندر رفت، مانند خضر به چشمه حیات دست یافت.
از میان سپاه دیو و پری
چون سلیمان برفت و گاه رسید
هوش مصنوعی: از وسط لشکر دیو و پری، مانند سلیمان حرکت کرد و به جایی رسید.
داستان از درست و دیو زنند
او درست آمد و بگاه رسید
هوش مصنوعی: داستان از حقیقت و شیطانها آغاز شد و او به درستی به موعد مقرر رسید.
شد بعون اله سوی سفر
باز در عصمت اله رسید
هوش مصنوعی: به مدد خداوند، به سفر بازگشتم و در حال سفر به جایی رسیدم که در آن مصونیت الهی وجود داشت.
حق ایزد نگاهداشته رفت
ایزدش داد تا بگاه رسید
هوش مصنوعی: حق خداوند محفوظ است و او به بندگانش نعمت میدهد تا زمانی که به آن نیاز دارند.
اهل دین را ز خوف لشکر کفر
مأمن و ملجاء و پناه رسید
هوش مصنوعی: مؤمنان و پیروان دین از ترس لشکر کافران به جایی امن و پناهگاهی برای آرامش و حمایت دست یافتند.
وان اسیران ممتحن شده را
فرخ و ملجاء و نجاه رسید
هوش مصنوعی: این دو اسیر که تحت آزمایش و امتحان قرار گرفته بودند، به خوشبختی و پناهگاه و نجات دست یافتند.
هر کسی این سفر گناه انگاشت
شه بآمرزش گناه رسید
هوش مصنوعی: هر کس این مسیر را گناه تصور کرد، سرانجام به آمرزش گناه خود نائل شد.
شد بتدبیر اولیا بسفر
وز سفر قامع العداء رسید
هوش مصنوعی: به کمک تدبیر و برنامهریزی نخبگان، سفر آغاز شد و از آن سفر، کسی که دشمنان را مغلوب میکند، رسید.
بفنا بردن معادی را . . .
همچو صرصر بسوی گاه رسید
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف قدرت و سرعت یک وزش شدید باد، به ویژه بادی که میتواند به سرعت و به طور ناگهانی به جایی برسد، اشاره دارد. این تصویر نشاندهنده ی توانایی این باد در نابود کردن و از بین بردن هر چیزی است که در مسیرش قرار گیرد. به عبارتی دیگر، میتوان گفت که این باد میتواند به طور ناگهانی و شدید به موانع برخورد کند و آنها را از بین ببرد.
بنما دادن موالی چون
نم رحمت سوی گیاه رسید
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن حالتی است که مثل باران رحمت بر گیاهان میبارد و باعث رشد و نمو آنها میشود. در اینجا، موالی به افرادی اشاره دارد که شاید به نوعی خیر و محبت را به دیگران میرسانند و تأثیر مثبت آنها بر جامعه یا دیگران را یادآوری میکند. همچنان که باران به گیاه زندگی میبخشد، محبت و حمایت انسانها نیز میتواند به دیگران امید و زندگی ببخشد.
ملکداری بخواب غفلت بود
از طغانخان بانتباه رسید
هوش مصنوعی: در خواب غفلت، حاکم در خطر بود، اما ناگهان متوجه وضعیت خطرناک شد.
خشم افزون حضم کاسته خواست
حشم افزون و حضم کاه رسید
هوش مصنوعی: خشم و دشواری کنترل احساسات بیشتر شده، اما تمایل به آرامش و سازگاری کم شده است. در نتیجه، بالغ شدن و کنترل خشم هم دشوارتر شده است.
شد بدعوی ملک و صفحه تیغ
حجت آورد و با گواه رسید
هوش مصنوعی: درستکاری و حقانیت در برابر باطل صفآرایی کرد و با دلایل قوی و شاهدان به میدان آمد.
این بشارت ز جوشن ماهی
تا بخفتان سبز ماه رسید
هوش مصنوعی: این خبر از لباس ماهی، تا زمانی که صبح سبز ماه طلوع کرد، به گوش رسید.
هیچ شه را بسالها نرسد
آنچه او را بیک دو ماه رسید
هوش مصنوعی: هیچ حکومتی را به اندازهای که یک فرد به سرعت میتواند به آن دست یابد، نمیتوان در سالها به دست آورد.
از حزاسیدن و رسیدن شاه
چو بشارت سوی سپاه رسید
هوش مصنوعی: وقتی خبری خوش درباره رسیدن شاه به سپاه منتشر شد، همه از شادی و هیجان پر شدند.
دولت از خیمه کبود سپهر
بسر خرگه سپاه رسید
هوش مصنوعی: خوشبختی و نعمت از آسمان پرستاره به سرزمین نیرو و قدرت آمد.
وز خشم ده هزار یکتا دل
پیش شه قامت و تاه رسید
هوش مصنوعی: از خشم ده هزار نفر، در دل یکی تنها پیش شاه، قامت و تاه به اوج رسید.
رفتن بارگاه او همه را
زینت عارض و جباه رسید
هوش مصنوعی: رفتن به پیشگاه او باعث شده تا همه افراد به زیبایی چهره و پیشانی خود بیافزایند.
نه بر آیینه دل کس از او
بد زنگ و غبار راه رسید
هوش مصنوعی: هیچکس در دلش از او آثاری زشت یا غبار آلود ندارد.
سرمه دیده چشم شد و آن
نیک خواه و نکو نگاه رسید
هوش مصنوعی: چشمها به زیبایی آراسته شد و کسی که نیکخواه و خوبنگر بود، نگاهی به آنها انداخت.
باد ار اندیشه دل تباه آنرا
کز سر اندیشه تباه رسید
هوش مصنوعی: باد اگر به دل اندیشههای بد بوزد، آن اندیشهها از جایی به ما رسیدهاند که خودشان نیز از افکار نادرست و تباه نشأت گرفتهاند.
حاسد از رشک جاه عالی شاه
خائبا خاسرا بچاه رسید
هوش مصنوعی: حسود به خاطر حسادت نسبت به مقام بلند شاه، به نهایت ناامیدی و شکست خواهد رسید.
در دریای ملک شاه گرفت
حضم را غوطه و شناه رسید
هوش مصنوعی: در دریای پادشاهی، قدرت و نفوذ او به طور چشمگیری نمایان است و بسیاری به دنبال شنا کردن در این سیلاب عظیم هستند.