شمارهٔ ۱۹۱ - در مدح دهقان غازی
سپهر برین را همه بر سرفرازی
شد از همت و قدر دهقان غازی
کنون همچو بازیگران گاه کشتن
کند همتش را همی بندبازی
بود کهتری آرزو مهتران را
که او رای دارد بکهتر نوازی
نیاز آور و هر که یک روز پیشش
بماند همه عمر در بی نیازی
ایا سرفرازی که از خلق نیکو
بر احرار شاید که تو سرفرازی
ز خلق خوش تست شرمنده دایم
چه مشک تتاری چه بان حجازی
ز تو خلق پرورده عز و نازند
که تو اصل سرمایه عز و نازی
پدر از تو فرزند نازد ترا هم
چنان باد فرزند کز وی نیازی
بکم شاعری آن دهد کف رادت
کی محمود غازی به مسعود رازی
یکی ترک تازی زبان آمدستم
به مهمان بی عشرت و عیش و بازی
به ترکی و نازی بر او علم گفتم
سر اندر نیارد به ترکی و تازی
به سیم و بمی کرد خواهم من امشب
بر آن ترک تازی زبان ترک تازی
گرانی به صدر تو آوردم امروز
که تا کار مهمانی ما بسازی
به دریای آن سرو نازنده بالا
کف راد خود را سوی کیسه بازی
گرامشب گشاده شود حصن آب بت
کنم باز فردا به پشتت غمازی
درازی این قصه کوتاه کردم
همه در بقای تو بادا درازی
شمارهٔ ۱۹۰ - در مدح اطهر بن اشرف بن بوعلی: ای که در ملک سیادت خسرو دریا دلیشمارهٔ ۱۹۲ - در وصف معشوق: بما یکی پسر اگر ره وفا سپری
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سپهر برین را همه بر سرفرازی
شد از همت و قدر دهقان غازی
هوش مصنوعی: به خاطر اراده و شایستگی کشاورز بزرگ و دلیر، آسمان بر روی زمین به شکوه و عظمت دست یافته است.
کنون همچو بازیگران گاه کشتن
کند همتش را همی بندبازی
هوش مصنوعی: اکنون مانند بازیگران، گاهی ارادهاش را به کشتن میسپارد و در بازی زندگی گرفتار میشود.
بود کهتری آرزو مهتران را
که او رای دارد بکهتر نوازی
هوش مصنوعی: گاهی اوقات کسانی که در نظر دیگران بزرگتر و مهمتر هستند، آرزوی کسی را دارند که از نظر آنها کمتر به حساب میآید، چرا که او قدرتی دارد که میتواند آن بزرگترها را تحت تأثیر قرار دهد.
نیاز آور و هر که یک روز پیشش
بماند همه عمر در بی نیازی
هوش مصنوعی: اگر کسی به نیازمندیها و خواستههای خود توجه کند و از آنها فرار کند، در واقع میتواند به آرامش و بینیازی برسد. به عبارت دیگر، اگر کسی یک روز حاضر باشد به مشکلات و نیازهای خود توجه کند و در کنار آنها بماند، برای همیشه از دغدغهها و ناتوانیها رها خواهد شد.
ایا سرفرازی که از خلق نیکو
بر احرار شاید که تو سرفرازی
هوش مصنوعی: آیا تو با رفتار نیکوت میتوانی به آزادیخواهان عزت و سربلندی ببخشی؟ اگر چنین است، پس تو نیز خود دارای عزت و سربلندی هستی.
ز خلق خوش تست شرمنده دایم
چه مشک تتاری چه بان حجازی
هوش مصنوعی: تو همیشه به خاطر زیبایی طبیعی خود در برابر خلق و خوی خوب دیگران شرمندهای. چه درخشندگی موهای تو که مثل مشک است و چه زیباییها و جذابیتهای آرامشبخش تو که شبیه به ناز و دلرباییهای حجاز است.
ز تو خلق پرورده عز و نازند
که تو اصل سرمایه عز و نازی
هوش مصنوعی: مخلوق به خاطر تو برخوردار از عظمت و زیبایی هستند؛ زیرا تو خود منبع و سرچشمه این عظمت و زیبایی هستی.
پدر از تو فرزند نازد ترا هم
چنان باد فرزند کز وی نیازی
هوش مصنوعی: پدر از تو فرزند نازش را میخواهد، اما او نیز مانند فرزند کسی است که از او نیازی ندارد.
بکم شاعری آن دهد کف رادت
کی محمود غازی به مسعود رازی
هوش مصنوعی: شاعر در این بیت به این نکته اشاره میکند که کسی که در هنر و ادب مهارت دارد، به خوبی میتواند دیگران را تحت تأثیر قرار دهد. به ویژه این که نامهای بزرگ و مشهور مانند محمود غازی و مسعود رازی، نشاندهنده اهمیت و قدرت ادبی در جامعه هستند. در واقع، ارتباط بین شاعران و تاثیرگذاری آنها بر یکدیگر و بر جامعه را نشان میدهد.
یکی ترک تازی زبان آمدستم
به مهمان بی عشرت و عیش و بازی
هوش مصنوعی: یک ترک نازکدلی به میهمانی آمد که نه شادی داشت و نه خوشی و سرگرمی.
به ترکی و نازی بر او علم گفتم
سر اندر نیارد به ترکی و تازی
هوش مصنوعی: با زبان ترکی و نرمخویی با او سخن گفتم، اما او نمیتواند به این زبانها پاسخی بدهد.
به سیم و بمی کرد خواهم من امشب
بر آن ترک تازی زبان ترک تازی
هوش مصنوعی: امشب قصد دارم با صدای زیبای دلنواز و به یاد آن جوان ترکزبان، لحظاتی را سپری کنم.
گرانی به صدر تو آوردم امروز
که تا کار مهمانی ما بسازی
هوش مصنوعی: امروز به تو تبریک و احترام گذاشتم تا بتوانی برای مهمانی ما زحماتت را به کار بگیری.
به دریای آن سرو نازنده بالا
کف راد خود را سوی کیسه بازی
هوش مصنوعی: به دنیای زیبای آن سرو خوش قامت برو و استعداد و مهارت خود را در کنار لذت و سرگرمی به نمایش بگذار.
گرامشب گشاده شود حصن آب بت
کنم باز فردا به پشتت غمازی
هوش مصنوعی: شب هنگام دروازههای قلعه آب باز میشود تا فردا بتوانم از پشت تو دیدهبانیم را انجام دهم.
درازی این قصه کوتاه کردم
همه در بقای تو بادا درازی
هوش مصنوعی: این داستان را به طور مختصر بیان کردم تا همگی به خاطر تو، طولانی نشود.