گنجور

شمارهٔ ۱۹۰ - در مدح اطهر بن اشرف بن بوعلی

ای که در ملک سیادت خسرو دریا دلی
مفخری بر عترت مختار بی آل ولی
هر حدیث از لفظ تو دریست از دریای لفظ
از دل دریا برآید در تو دریا دلی
زینت آل حسین بن علی المرتضی
میر میران اطهر بن اشرف بن بوعلی
بوعلی از اشرف و اشرف ز تو نازد بحشر
پیش مختار و علی آن شاه کافی و ملی
آن علی کو عمر و عنتر را بزخم ذوالفقار
سر جدا کرد از قفا همچو ترنج آملی
آنعلی کاندر مصاف صد هزاران خصم خواست
هر یکی چون رستم دستان و زال زاولی
آن علی را از نژاد بوعلی اندر جهان
نیست همتای تو فرزندی بوالله العلی
گر کسی گوید که همتای تو دیدم سیدی
هم ترا دیده بود وان دیده دارد احولی
صدر و بدر مرسلان بدسید آخر زمان
تو بنسبت صد رو بد عترت آن مرسلی
سید اول وی است و سید آخر وی است
سید آخر وئی گر آخری یا اولی
گر کند با تو کسی دعوی بصاحب گیسوئی
گیسو از شرمت فرو ریزد پدید آید کلی
خرمی هر محفلی از صدر آن محفل بود
خرم آن محفل که تو صدر و سر آن محفلی
محسن و مجمل بود در خور بمدح و آفرین
آفرین بر تو که تو هم محسن و هم مجملی
تیز رو باشد بسوی راه دوزخ روز حشر
هرکه اینجا در ره مهرت رود با کاهلی
منت ایزد را که من باری نیم زان کاهلان
کاهلی آن ره بود یا خارجی یا حنبلی
گر مرا آئینه خاطر شود زنگار گیر
زنگ برخیزد چو از مدح تو سازم صیقلی
منزل آل ولی الله اعلی منزل است
وز همه آل ولی الله اعلی منزلی
دین حق را از کمال جاه تو قوت فزود
گر کمال الدین لقب داری که نی بر باطلی
آن کمال الدین توئی ای اطهر اشرف نسب
کز همه عالم بگو هر اشرف و اکملی
پیش حلم و جود تو هرگز نیارد کرد جز
کوه جودی ذرگی دریای قلزم جدولی
آفتاب جودت از نور افکند برمد خلی
در زمان چون سایه بگریزد ز طبعش مدخلی
شکر حنظل زکین مهر تو پیدا شدند
بر موالی شکری و بر معادی حنظلی
خار و گل دارند نعت عنف و وصف لطف تو
تا ولیرا بوی بخشی و عدو را دل خلی
شاعران از هر طرف نزدیک تو شعر آورند
من بصدر تو خموش این نیست جز از تنبلی
وحی منزل بود مدح جد تو از آسمان
تو چو جد خود سزای مدح و وحی منزلی
گر بدانم کز ثنا و مدح من خوشآیدت
در ثنای او نخواهم کرد هرگز کاهلی
ور بدان کز طبع من زاید بوی راضی رسد
کاروان بر کاروان و خنگلی بر خنگلی
حاصل آندان گر پسند آید ترا اشعار من
یکدم از گفتن نیاسایم بود بی حاصلی
جویم از درگاه تو مر خویشتن را آبروی
همچو از درگاه هرون بو سحاق موصلی
باد درگاه تو دایم جایگاه اهل فضل
گرچه در هر فضل از هر اهل فضلی افضلی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای که در ملک سیادت خسرو دریا دلی
مفخری بر عترت مختار بی آل ولی
هوش مصنوعی: ای کسی که در سرزمین سیادت، دل دریا و شرفی برای خانواده مختار بدون هیچ عیب و نقصی داری.
هر حدیث از لفظ تو دریست از دریای لفظ
از دل دریا برآید در تو دریا دلی
هوش مصنوعی: هر کلامی که از تو بیان می‌شود، مانند دری است که از دریاچهٔ الفاظ جاری می‌شود و از عمق دل آن دریا بر می‌خیزد. تو نیز در عمق وجودت مانند یک دریا داری.
زینت آل حسین بن علی المرتضی
میر میران اطهر بن اشرف بن بوعلی
هوش مصنوعی: این شعر به تمجید و ستایش از شخصیت و مقام بلندپایه آل حسین، پسر علی بن ابی‌طالب، اشاره دارد. اشاره به پاکیزگی و شرافت آنها دارد و نشان‌دهنده مقام معنوی و اجتماعی آن‌هاست. در واقع، این متن به نوعی عظمت و کرامت خانواده‌ی حسین بن علی را بیان می‌کند.
بوعلی از اشرف و اشرف ز تو نازد بحشر
پیش مختار و علی آن شاه کافی و ملی
هوش مصنوعی: بوعلی، که از شخصیت‌های بزرگ است و به دیگران فخر می‌فروشد، به تو افتخار می‌کند. در روز قیامت، او به همراه مختار و علی، آن شاه بزرگ و مقام‌دار، حاضر خواهد شد.
آن علی کو عمر و عنتر را بزخم ذوالفقار
سر جدا کرد از قفا همچو ترنج آملی
هوش مصنوعی: علی، که با شمشیر ذوالفقار، سر عمر و عنتر را از بدن جدا کرد، چون ترنجی از درخت آملی، به نرمی و زیبایی جدا شد.
آنعلی کاندر مصاف صد هزاران خصم خواست
هر یکی چون رستم دستان و زال زاولی
هوش مصنوعی: در آنجا که در نبرد با صدها هزار دشمن قرار دارد، هر یک از آن دشمنان به اندازه رستم و زال قدرت و شجاعت دارند.
آن علی را از نژاد بوعلی اندر جهان
نیست همتای تو فرزندی بوالله العلی
هوش مصنوعی: علی، که از نسل بوعلی است، در دنیا همتایی ندارد و تو فرزند اویی، ای بزرگوار.
گر کسی گوید که همتای تو دیدم سیدی
هم ترا دیده بود وان دیده دارد احولی
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید که من همتای تو را دیده‌ام، باید بدانی که شخصی که او هم تو را دیده بود، آن چشم اکنون حالتی خاص دارد.
صدر و بدر مرسلان بدسید آخر زمان
تو بنسبت صد رو بد عترت آن مرسلی
هوش مصنوعی: در آخر زمان، برجستگی و جایگاه بالای پیامبران، قابل توجه است و نسبت به دیگران، عترت و نسل آن پیامبران اهمیت ویژه‌ای دارد.
سید اول وی است و سید آخر وی است
سید آخر وئی گر آخری یا اولی
هوش مصنوعی: او نخستین و آخرین سرور است، و اگر کسی را به عنوان آخرین یا نخستین معرفی کنند، او همچنان همان سرور خواهد بود.
گر کند با تو کسی دعوی بصاحب گیسوئی
گیسو از شرمت فرو ریزد پدید آید کلی
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد با تو دعوا کند، وقتی از زیبایی موهایت صحبت می‌کند، شرمت باعث می‌شود که این زیبایی به چشم بیاید و واضح شود.
خرمی هر محفلی از صدر آن محفل بود
خرم آن محفل که تو صدر و سر آن محفلی
هوش مصنوعی: هر جمعی فقط زمانی شاداب است که تو در آن جمع حضور داشته باشی؛ آن محفل خوشحال و سرزنده است که تو در صدر آن قرار داشته باشی.
محسن و مجمل بود در خور بمدح و آفرین
آفرین بر تو که تو هم محسن و هم مجملی
هوش مصنوعی: در خور ستایش و تحسین است، تو هم نیکو و زیبا هستی. آفرین بر تو که هم نیکو و هم زیبا هستی.
تیز رو باشد بسوی راه دوزخ روز حشر
هرکه اینجا در ره مهرت رود با کاهلی
هوش مصنوعی: هر کسی که در دنیا به سوی محبت تو قدم گذاشته و تنبلی کند، در روز قیامت به سمت جهنم خواهد رفت.
منت ایزد را که من باری نیم زان کاهلان
کاهلی آن ره بود یا خارجی یا حنبلی
هوش مصنوعی: از خداوند سپاسگزارم که من هرگز در شمار آن کسانی نبوده‌ام که در کارها کسالت و تنبلی می‌کنند؛ چه آن‌ها افراد بی‌عملی هستند که به دلیل بی‌همتی خود به مسیری غلط می‌روند، خواه این افراد بی‌توجه از خارج باشند یا کسانی که به تنبلی شناخته می‌شوند.
گر مرا آئینه خاطر شود زنگار گیر
زنگ برخیزد چو از مدح تو سازم صیقلی
هوش مصنوعی: اگر دل من آیینه‌ای شود که غبار و زنگار گرفته، این زنگاری که در آن نشسته به سرعت از بین خواهد رفت، چونکه وقتی درباره تو سخن بگویم و تو را ستایش کنم، آن آیینه دوباره درخشان و صاف می‌شود.
منزل آل ولی الله اعلی منزل است
وز همه آل ولی الله اعلی منزلی
هوش مصنوعی: منزل اهل ولایت خدا، بهترین منزل است و از همه منازل اهل ولایت، این منزل بالاترین مقام را دارد.
دین حق را از کمال جاه تو قوت فزود
گر کمال الدین لقب داری که نی بر باطلی
هوش مصنوعی: اگر دین حقی داشته باشی و آن را از کمال مقام و جایگاهت تقویت کنی، پس به راستی که شایستگی کمال دین را داری و در واقع بر باطل تسلط نداری.
آن کمال الدین توئی ای اطهر اشرف نسب
کز همه عالم بگو هر اشرف و اکملی
هوش مصنوعی: تو بهترین و برترین موجود در میان همه هستی هستی، که از هر جنبه‌ای بر دیگران برتری داری و هیچ کس به درجه‌ی کمال تو نمی‌رسد.
پیش حلم و جود تو هرگز نیارد کرد جز
کوه جودی ذرگی دریای قلزم جدولی
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند در برابر حلم و بخشش تو کاری کند، حتی کوه جودی هم نمی‌تواند در مقابل دریای وسیع جود تو چیزی به حساب آورد.
آفتاب جودت از نور افکند برمد خلی
در زمان چون سایه بگریزد ز طبعش مدخلی
هوش مصنوعی: خورشید بخشندگی تو نوری می‌تاباند که در زمانه، مانند سایه‌ای که از طبیعت خود فاصله می‌گیرد، می‌گریزد.
شکر حنظل زکین مهر تو پیدا شدند
بر موالی شکری و بر معادی حنظلی
هوش مصنوعی: شکر تلخ و تلخی خوشبختی از عشق تو در میان دوستان و در راه بازگشت به سوی معبود نمایان شد.
خار و گل دارند نعت عنف و وصف لطف تو
تا ولیرا بوی بخشی و عدو را دل خلی
هوش مصنوعی: در این بیت، به زیبایی و لطافت علاقه و محبت اشاره شده است. همچنین، تنوع احساسات و عواطف انسانی را به تصویر می‌کشد، جایی که دوست و دشمن هر کدام به نوعی از این زیبایی و محبت بهره‌مند می‌شوند. به عبارت دیگر، زیبایی و محبت می‌تواند تأثیرات مختلفی بر افراد داشته باشد، فارغ از اینکه چه کسی دوستان ماست و چه کسی دشمن.
شاعران از هر طرف نزدیک تو شعر آورند
من بصدر تو خموش این نیست جز از تنبلی
هوش مصنوعی: شاعران از هر سو برای تو شعر می‌سرایند، اما من در سکوت و بدون کلام هستم و این، نشانه‌ی تنبلی من است.
وحی منزل بود مدح جد تو از آسمان
تو چو جد خود سزای مدح و وحی منزلی
هوش مصنوعی: مدح و ستایش جد تو از سوی آسمان نازل شده است و تو نیز همانند جد خود در خور آن ستایش و وحی الهی هستی.
گر بدانم کز ثنا و مدح من خوشآیدت
در ثنای او نخواهم کرد هرگز کاهلی
هوش مصنوعی: اگر بدانم که تو با ستایش و تعریف من خوشحال می‌شوی، هرگز در ستایش او بی‌توجهی نخواهم کرد.
ور بدان کز طبع من زاید بوی راضی رسد
کاروان بر کاروان و خنگلی بر خنگلی
هوش مصنوعی: اگر بدانید که از شرایط ذهنی من بوی خوشی برمی‌خیزد، کاروان‌ها به یکدیگر می‌پیوندند و سرخوشی به سرخوشی دیگر اضافه می‌شود.
حاصل آندان گر پسند آید ترا اشعار من
یکدم از گفتن نیاسایم بود بی حاصلی
هوش مصنوعی: اگر شعرهایم برایت خوشایند باشد، در نتیجه پیامی که در آن نهفته است برای من ارزشمند خواهد بود و من هرگز از گفتن این اشعار خسته نخواهم شد، حتی اگر نتیجه‌ای نداشته باشد.
جویم از درگاه تو مر خویشتن را آبروی
همچو از درگاه هرون بو سحاق موصلی
هوش مصنوعی: من از جانب تو آبروی خود را می‌طلبم، همان‌طور که هرون بو سحاق موصلی، از درگاه قدرت و احترام الهی بهره می‌برد.
باد درگاه تو دایم جایگاه اهل فضل
گرچه در هر فضل از هر اهل فضلی افضلی
هوش مصنوعی: باد درگاه تو همیشه محل و جایگاه اهل دانش و فضیلت است، هر چند در هر فضیلت، از هر کسی که اهل فضیلت باشد، تو برتری داری.