شمارهٔ ۱۸۸ - در مدح دهقان اجل عمیدالدین
سرو سیمین من ای من ز غمت زرین پی
دل من با تو چرا چون دل تو با من نی
آن سرافرازی چون سرو تو با من تا چند
وین چونی بی تو تهی دل بدن من تا کی
چون نی تافته ام پی سپر ای آخته سرو
بر دل باخته ام چند نهی تافته نی
گر بنی نقش کنم شکل تو بر تخته سرو
تخت کی گردد آن تخته و آن شکل تو کی
تا درآئی چو یکی سرو بمیدان نشاط
در یکی جام چونی برده سبک ریخته می
تا به بینم ترا وز توبه نی نقش کنم
سرو بالای سلیمی و نکو روئی می
نی گویا بلب آری و چو بلبل بدمی
تا بگویم ز سهی سرو تو نی ناطق حی
سرو چه کز لب او گویا گردد نی خشک
کس نشانی ندهد جز تو بصد برزن و جی
سرو بسیار به از نی بهمه جای ولیک
هست یک نی که به از سرو کدامست آن نی
نی دهقان عمید است که صد میدان سرو
آید از ریشه برون و برهش گردد پی
سرو بستان سخا کز نی ککلش بعطا
نامه جود و سخا طی شد بر حاتم طی
سرو آزاده باغ نسب و فرخزاد
که نیش فرخ پیکی است ز سر ساخته پی
آنکه در سرو و نی از سبزی و زردی است بود
از کفش جود و سخا رسته چون خون در رگ و پی
آنکه چون سرو زره دارو چو نی تیغ زنند
حشم داد یک عا . . . بر دشمن وی
صورت شیرین اش نقش کند بر تن سرو
از دل تیره دواتی چو دل این اوی
سرو اگر یابد آب از نی شیرین خط او
بدل کندر زاید شکر از سرو چو نی
سر نی سبز شود در مه دی چون سر سرو
گر ز سرسبزی او یاد کند نی در دی
نی او سیر چو بر سرو روانش دل
بوستان هنر آراید چون صاحب ری
حاسد جاهش اگر تازه چو سرو است بآب
زود گردد چونی از نار هبا و لاشیئی
از سر نی که میان بسته فراش و بست
سرو اگر بوسه دهد گردد آزاد زعی
طبع من رود نی است آب ده از مدحت تو
وندرین شعر نی و سرو خورند آب از وی
تا ببستان و نیستان گذرد بر نی و سرو
نور خورشید بر آنجمله که تاریکی حی
رخ اعداش چو نی باد و سرش باد چو سرو
سال عمرش بعدد باد فزون از الفی
ناصحش باد سرافراز چو در بستان سرو
حاسدش پای فرو گل شده چون نی دردی
شمارهٔ ۱۸۷ - در مدح وزیر گوید: ای بر سریرِ دولت و اقبال مُتَّکیشمارهٔ ۱۸۹ - در مدح سری بن السری: ای سرافرازی که هستی تو سری بن السری
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سرو سیمین من ای من ز غمت زرین پی
دل من با تو چرا چون دل تو با من نی
هوش مصنوعی: ای سرو خوشصورت من، چرا دل من که از غم تو در آتش است، با تو نیست؟ زمانی که دل تو هم با من نیست، دل من برای چه باید اینگونه بیتابی کند؟
آن سرافرازی چون سرو تو با من تا چند
وین چونی بی تو تهی دل بدن من تا کی
هوش مصنوعی: تا چه زمانی باید این بدبختی را تحمل کنم که تو با این زیبایی و سرافرازیات در کنارم نیستی و من اینجا بیتو و دلتنگم؟
چون نی تافته ام پی سپر ای آخته سرو
بر دل باخته ام چند نهی تافته نی
هوش مصنوعی: من مانند نی که برای دفاع آماده شده، به کسی وابستهام. از عشق تو قلبم سرشار است، هرچقدر که تلاش کنم و خود را از محبت تو دور کنم، نمیتوانم.
گر بنی نقش کنم شکل تو بر تخته سرو
تخت کی گردد آن تخته و آن شکل تو کی
هوش مصنوعی: اگر من نقش تو را روی تخته سروی بزنم، آن تخته و آن نقش تو چه زمانی به وجود خواهد آمد؟
تا درآئی چو یکی سرو بمیدان نشاط
در یکی جام چونی برده سبک ریخته می
هوش مصنوعی: وقتی که به میدان شادابی وارد میشوی، مانند سرو بلند و سرسبز زیبا هستی. در این فضا، در یک لیوان خوشمزه، حالت سرخوشی را تجربه میکنی و نغمه جوانی را با خود همراه داری.
تا به بینم ترا وز توبه نی نقش کنم
سرو بالای سلیمی و نکو روئی می
هوش مصنوعی: من در شوق دیدارت هستم و میخواهم با توبه و پاکی، تصویر زیبای تو را همچون درخت سرو و چهرهای نیکو نقش بزنم.
نی گویا بلب آری و چو بلبل بدمی
تا بگویم ز سهی سرو تو نی ناطق حی
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که میخواهی درباره زیبایی خاصی صحبت کنی، مانند توصیف یک سرو زیبا. در اینجا، به عشق و احساساتی عمیق اشاره شده است که هنگام فکر کردن به آن زیبایی، در دل داریم. با این حال، گوینده نمیتواند به راحتی آن احساسات را بیان کند و از نی یا بلبل برای توصیف آن زیبایی استفاده میکند. این نشاندهنده تلاش برای بیان احساسات عمیق و به تصویر کشیدن زیبایی است.
سرو چه کز لب او گویا گردد نی خشک
کس نشانی ندهد جز تو بصد برزن و جی
هوش مصنوعی: سرو چه زیبا و دلرباست، اما وقتی از او سخن میگوییم، هیچ نشانهای از زیبایی و طراوت او در جاهای دیگر پیدا نمیشود. تنها تویی که میتوانی مانندش را در هزاران مکان و سرزمین بگویی و نشان دهی.
سرو بسیار به از نی بهمه جای ولیک
هست یک نی که به از سرو کدامست آن نی
هوش مصنوعی: درخت سرو در تمام باغها زیبا و باشکوه است، اما یک نی وجود دارد که از تمام سروها زیباتر و ارزشمندتر است.
نی دهقان عمید است که صد میدان سرو
آید از ریشه برون و برهش گردد پی
هوش مصنوعی: درختی که ریشهای محکم دارد، به زودی از زمین شاخهها و برگهای زیادی خواهد رویید و به ثمر خواهد نشست.
سرو بستان سخا کز نی ککلش بعطا
نامه جود و سخا طی شد بر حاتم طی
هوش مصنوعی: سرو بستان بخشندگی، همچون درختی که با زیبایی و عطا گشوده شده است، نشان میدهد که بخشش و سخاوت در شخصیت حاتم طایی قرار دارد.
سرو آزاده باغ نسب و فرخزاد
که نیش فرخ پیکی است ز سر ساخته پی
هوش مصنوعی: سرو آزاد که در باغ زاده شده و خوشبخت است، نشان میدهد که نیش فرخ پیک، از سر خود ساخته شده است.
آنکه در سرو و نی از سبزی و زردی است بود
از کفش جود و سخا رسته چون خون در رگ و پی
هوش مصنوعی: کسی که از زیباییهای طبیعت مثل درخت سرو و نی لذت میبرد، به گونهای است که بخشش و سخاوت در وجودش ریشهدار و عمیق است، همانطور که خون در رگها جریان دارد.
آنکه چون سرو زره دارو چو نی تیغ زنند
حشم داد یک عا . . . بر دشمن وی
هوش مصنوعی: کسی که مانند سرو قامت است و زرهای به تن دارد، وقتی که دشمن را با شمشیر میزند، به مانند نای مینوازد و بر دشمن خود مسلط میشود.
صورت شیرین اش نقش کند بر تن سرو
از دل تیره دواتی چو دل این اوی
هوش مصنوعی: چهره دلنشین او بر روی بدن سرو مانند نقشی باقی میماند، همچون دل تیره دواتی که درونش وجود دارد.
سرو اگر یابد آب از نی شیرین خط او
بدل کندر زاید شکر از سرو چو نی
هوش مصنوعی: اگر درخت سرو آب شیرین دریافت کند، میتواند به نوعی تغییر کند و شکر تولید کند، همانطور که نی از خود شیرینی به جا میگذارد.
سر نی سبز شود در مه دی چون سر سرو
گر ز سرسبزی او یاد کند نی در دی
هوش مصنوعی: در آینده، زمانی که در زمستان، نی سبز شود و به یاد سرسبزی خودش بیفتد، شبیه سروها خواهد شد.
نی او سیر چو بر سرو روانش دل
بوستان هنر آراید چون صاحب ری
هوش مصنوعی: درخت سرو با دلپذیری به حرکت در میآید و مانند یک هنرمند بزرگ، زیبایی و شکوه باغ را به نمایش میگذارد.
حاسد جاهش اگر تازه چو سرو است بآب
زود گردد چونی از نار هبا و لاشیئی
هوش مصنوعی: حسود اگرچه در جایگاهش مانند سرو تازه و با طراوت است، با آب و شرایط نامناسب خیلی زود پژمرده و نابود میشود. در واقع، او از درختی که دربند شرایط و آزارهای دیگر است میغلطد و به زودی دچار مشکل میشود.
از سر نی که میان بسته فراش و بست
سرو اگر بوسه دهد گردد آزاد زعی
هوش مصنوعی: اگر در دل خوشبختی از دشواریها عبور کنی و با محبت به زندگی نگاه کنی، میتوانی از بندها و محدودیتها رهایی یابی.
طبع من رود نی است آب ده از مدحت تو
وندرین شعر نی و سرو خورند آب از وی
هوش مصنوعی: من طبیعتی دارم مانند نی که از شما مدح و ستایش میطلبم و در شعرم به مانند نی، میخواهم از زیباییهای شما بشنوم و روحافزایی کنم.
تا ببستان و نیستان گذرد بر نی و سرو
نور خورشید بر آنجمله که تاریکی حی
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف زیبایی و سرزندگی طبیعت میپردازد. در اینجا به تصاویری از باغ و نیستان اشاره شده که در آنها نور خورشید درخشیده و بر درختان و گیاهان تابیده است. همچنین به نوعی تضاد بین روشنایی و تاریکی وجود دارد که نشاندهندهی زندگی و حرکت در دنیای طبیعی است.
رخ اعداش چو نی باد و سرش باد چو سرو
سال عمرش بعدد باد فزون از الفی
هوش مصنوعی: چهرهاش مانند نی نرم و لطیف است و سرش مانند سرو بلند و استوار. عمر او به قدری زیاد است که به بیش از هزار سال میرسد.
ناصحش باد سرافراز چو در بستان سرو
حاسدش پای فرو گل شده چون نی دردی
هوش مصنوعی: پنددهندهاش مانند درخت سرو در باغی سربلند است و حاسدش با حسادتش مانند نی در گلی فشرده میشود و دردی را متحمل میگردد.