شمارهٔ ۱۸۴ - در مدح سعدالملک
هم بجمال و کمال و هم بجوابی
کس بپدر ماند اینچنین که تو مانی
هر که ترا دید سعد دولت پنداشت
گرچه نماندست وی تو دیر بمانی
آینه سعد دولت است جمالت
آمده در تو ازو پدید نشانی
بروی مانی بهر کجا بنشینی
گوئی آنجا مثال وی بنشانی
هر که نظر در تو کردمی بنماید
در تو خیال پدر چو واحد و ثانی
بهر جمال پدر مثال تو بر تو
هر نظری خواند نیست سبع مثانی
نامد از تو امان بدی بجهان کس
جز تو نبودی حقیقتی و گمانی
آب گهر برد گوهر سخن تو
و آبروی در کلام تو ز روانی
هست پدیدار تو امان فلک را
از جهت خدمت تو بسته میانی
از ره تشبیه تو امانی گوئی
با پدر خویش مانی و تو امانی
صورت و معنی توئی بصورت و معنی
نام ورا زنده دار تا بتوانی
از تو جهان ای جهان بصورت و معنی
هست مزین تر از صور بمعانی
چون پدر و جد بخلق و بخلقت
پاک سرشت و ستوده خصلت و شانی
سیرت و سان و سرشت و خلقت و خلقت
هست پسندیده تر از آنکه تو دانی
چشم خرد را ز بس شریفی نوری
جسم هنر را ز بس لطیفی جانی
حشمت توقیع تست ملک سلیمان
امر ترا رام گشته انسی و جانی
دولت تمغاج خان عالم عادل
داده ترا بر سر وزیران خانی
حاسد جاه ترا ز حیرت و غیرت
سینه چو آتشکده است و دیده خانی
تیرگی کلک مصری دو زبانت
به ز فروغ دو رویه تیغ یمانی
شاه بتیغ دو رویه ملک ستاند است
داده بکلک تو تا کند دو زبانی
از دو زبان کلک خود چو تیغ دو رویه
داد دهی خلق را و دادستانی
صدر رفیع تو برترین مکانست
تو متمکن ببرترین مکانی
کف ترا کان و بحر خوانم چون هست
در کف راد تو وصف بحری و کانی
از کف راد تو در و گوهر گیرند
این بثناگوئی آن بمدحت خوانی
خوان مدیح تو سوزنی خوهد آراست
چاشنی است این قصید و سرخوانی
از تو دعا و ثنای تو ابدالدهر
بادا نامنقطع چو سیر سوانی
بخت جوان تو سوزنی را داده
از پس پیری جمال و فر جوانی
شمارهٔ ۱۸۳ - در مدح وزیر: ماه رجب فرخ و نوروز جلالیشمارهٔ ۱۸۵ - در مدح علی بن احمد: چو تیر غمزه بناز و کرشمه اندازی
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هم بجمال و کمال و هم بجوابی
کس بپدر ماند اینچنین که تو مانی
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و کمال فرد اشاره دارد و بیان میکند که هیچ کس نمیتواند به اندازه تو در این صفات برجسته باشد. به عبارتی دیگر، تو در زیبایی و کمال، بینظیری و هیچکس نمیتواند به پای تو برسد.
هر که ترا دید سعد دولت پنداشت
گرچه نماندست وی تو دیر بمانی
هوش مصنوعی: هر کسی که تو را ببیند، خوشبختی را در تو میبیند، با این حال، دوام و ماندگاری تو طولانی نخواهد بود.
آینه سعد دولت است جمالت
آمده در تو ازو پدید نشانی
هوش مصنوعی: آینه نماد سعادت و خوشبختی است و زیبایی تو در آن نمایان شده است.
بروی مانی بهر کجا بنشینی
گوئی آنجا مثال وی بنشانی
هوش مصنوعی: هر جا که بروی و نشستی، انگار آن مکان به زیبایی تو آراسته شده است.
هر که نظر در تو کردمی بنماید
در تو خیال پدر چو واحد و ثانی
هوش مصنوعی: هر کسی که به تو نگاه کند، در تو تصویری از پدرش میبیند، مانند دو چیز که از یکدیگر جدا نیستند.
بهر جمال پدر مثال تو بر تو
هر نظری خواند نیست سبع مثانی
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و ظرافت تو، هر نگاهی را به پدر خود میکشانی. در حقیقت، هیچ چیزی مانند تو نمیتواند مشابه آن باشد.
نامد از تو امان بدی بجهان کس
جز تو نبودی حقیقتی و گمانی
هوش مصنوعی: از تو هیچ رحمت و امنیتی به جهان نرسید و هیچ کس جز تو، حقیقتی ندارد و فقط گمانهایی وجود دارند.
آب گهر برد گوهر سخن تو
و آبروی در کلام تو ز روانی
هوش مصنوعی: آب، جواهر را به همراه خود میبرد و کلام تو در میان مردم از جاری بودنش اعتبار و آبرو دارد.
هست پدیدار تو امان فلک را
از جهت خدمت تو بسته میانی
هوش مصنوعی: وجود تو به عنوان یک پدیده، حامی و محافظی برای آسمان است و از روی محبت و خدمت تو، او نیز در بین ما قرار گرفته است.
از ره تشبیه تو امانی گوئی
با پدر خویش مانی و تو امانی
هوش مصنوعی: گویی در مسیر تشبیه، تو به پدرت پناه آوردهای و همچنان در همین حالت زندگی میکنی.
صورت و معنی توئی بصورت و معنی
نام ورا زنده دار تا بتوانی
هوش مصنوعی: تو جمال و معنی هستی، بایست با زیبایی و معنا زندگی کنی تا همواره زنده و پویا باشی.
از تو جهان ای جهان بصورت و معنی
هست مزین تر از صور بمعانی
هوش مصنوعی: از تو، ای جهان، نه تنها در ظاهر، بلکه در معنا نیز زیباتر و با ارزشتر از همه چیزهاست.
چون پدر و جد بخلق و بخلقت
پاک سرشت و ستوده خصلت و شانی
هوش مصنوعی: این فرد از نسل افرادی است که از نظر طرز فکر و رفتار پاک و نیکو هستند و صفات خوبی دارند.
سیرت و سان و سرشت و خلقت و خلقت
هست پسندیده تر از آنکه تو دانی
هوش مصنوعی: خوی و رفتار و شکل و آفرینش انسان، بسیار زیباتر و بهتر از آن است که تو تصور میکنی.
چشم خرد را ز بس شریفی نوری
جسم هنر را ز بس لطیفی جانی
هوش مصنوعی: چشم دانایی به خاطر آسمانی و شریف بودنش، به زیبایی و لطافت هنر توجه ویژهای دارد.
حشمت توقیع تست ملک سلیمان
امر ترا رام گشته انسی و جانی
هوش مصنوعی: حشمت و بزرگی تو همانند فرمانروایی سلیمان است و به همین دلیل همه چیز تحت کنترل تو قرار گرفته است، چه انسانها و چه جانها.
دولت تمغاج خان عالم عادل
داده ترا بر سر وزیران خانی
هوش مصنوعی: خوشبختی و موفقیت تو مانند برتری یک عالم عادل است که به تو مقام و جایگاه بالایی در میان وزرای خان داده است.
حاسد جاه ترا ز حیرت و غیرت
سینه چو آتشکده است و دیده خانی
هوش مصنوعی: حسادت و غبطه نسبت به مقام و موقعیت تو، دل او را چون آتشگاهی پر از خشم و ناراحتی کرده و چشمانش به مانند خانهای پر از افکار منفی و حسرت، در حال تماشا است.
تیرگی کلک مصری دو زبانت
به ز فروغ دو رویه تیغ یمانی
هوش مصنوعی: تاریکی نوشتار مصری تو دو زبانت را تحتالشعاع قرار داده و از نور و روشنی تیغ یمانی کمتر است.
شاه بتیغ دو رویه ملک ستاند است
داده بکلک تو تا کند دو زبانی
هوش مصنوعی: شاه با شمشیر دو لبه، سلطنت را به دست گرفته و آن را به تو داده تا بتوانی در دو زبان صحبت کنی.
از دو زبان کلک خود چو تیغ دو رویه
داد دهی خلق را و دادستانی
هوش مصنوعی: اگر با نیرنگ و تزویر خود دو روی خود را به نمایش بگذاری، تنها به مردم آسیب میزنی و در حق آنها بیعدالتی میکنی.
صدر رفیع تو برترین مکانست
تو متمکن ببرترین مکانی
هوش مصنوعی: عزت و مقام بلند تو بهترین جایگاه است و تو در این جایگاه عالی استقرار یافتهای.
کف ترا کان و بحر خوانم چون هست
در کف راد تو وصف بحری و کانی
هوش مصنوعی: دست تو را مانند دریا میدانم، زیرا تو همانند دریا عمیق و وسیع هستی. وصف تو و ویژگیهای تو مانند یک دریا میباشد.
از کف راد تو در و گوهر گیرند
این بثناگوئی آن بمدحت خوانی
هوش مصنوعی: از دستان تو جواهرات و گنجها را میگیرند، این ستایشگری به مدح تو میپردازد.
خوان مدیح تو سوزنی خوهد آراست
چاشنی است این قصید و سرخوانی
هوش مصنوعی: این شعر به اهمیت ستایش و مدح در یک مراسم اشاره دارد. شاعر میگوید که شعر و قصیدهای که در این جمع خوانده میشود، مانند چاشنیای است که به زیبایی و جذابیت سخن کمک میکند. بنابراین، او به مراسم و فضای خوشایند آن اشاره میکند که با ستایش و شعر آراسته میشود.
از تو دعا و ثنای تو ابدالدهر
بادا نامنقطع چو سیر سوانی
هوش مصنوعی: از تو همیشه دعا و ستایش میطلبم، همانطور که جریان زندگی ادامه دارد و هیچگاه قطع نمیشود.
بخت جوان تو سوزنی را داده
از پس پیری جمال و فر جوانی
هوش مصنوعی: جوانی تو شانس و روزگار را به تو داده که با عشق و زیبایی خود، بر سختیهای پیری غلبه کنی.