گنجور

شمارهٔ ۱۷۵ - و قال یمدح الوزیر

ای گاه وزارت به تو همچون فلک از ماه
آراسته تا بر فلک ماه نهی گاه
ماه فلک فضلی و شاه حشم جود
رخشنده‌تر از ماهی و بخشنده‌تر از شاه
از همت تو ماهی و شاهی است فرودت
چون بندگی از شاهی و چون ماهی از ماه
دین از تو منظم شد چون رشته ز لؤلؤ
چون جنس به جنس آمد و همتاه به همتاه
عدل و هنر و فضل و فتوت به همه جای
گامی ننهی الا یا تو همه همراه
تا از قلم کاه مثال تو مثالی
بیجاده نگیرد نشود گیر ابر کاه
هستند به بزم تو کمر بسته قلم‌وار
بیچاره لبانِ طرب‌افزای لقب‌کاه
از کلک خط‌آرای تو بی آگهیِ کِلک
با کسوت اهل هنر آید گه و بی‌گاه
از کِرم پدید آید بی آگهیِ کِرم
چندین قصبِ اطلس و خزّ و بز دیباه
تشبیه‌گرانِ سخن‌آرای به صد قرن
شِبهِ تو نیابند اقران و ز اشباه
بر عرصهٔ شطرنج ثنا گفتنِ تو صدر
من سوزنی‌ام بیدق و صاحب‌شرف آن شاه
از بحر ثنای تو به شکر نعم تو
ساحل نخوهم یافت به زورق نه با شناه
از آه پدید آید در آینه‌ها زنگ
دیدیم بسی آینه در مدت کوتاه
از صیقل عدل است ترا آینه روشن
کی زنگ برآرد چو کس از تو نکند آه
نادان زن و مردی که بداندیش تو زایند
آن آیسه تا محشر و این منقطع الباه
تا سال و مه و روز و شب آرد فلک پیر
در دولت برنای تو از قسمت الله
بادا شب تو به ز شب و روز تو از روز
سال تو به از سال تو و ماه تو از ماه

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای گاه وزارت به تو همچون فلک از ماه
آراسته تا بر فلک ماه نهی گاه
هوش مصنوعی: ای گاه که در مقام وزارت، تو را چون ماهی زیبا در آسمان می‌بینم، تا اینکه به آسمان ماه را بگذاری.
ماه فلک فضلی و شاه حشم جود
رخشنده‌تر از ماهی و بخشنده‌تر از شاه
هوش مصنوعی: ماه در آسمان نشانه‌ای از فضیلت و خوش‌حالی است و شاه به عنوان نماینده‌ی بخشندگی و جود، درخشان‌تر از ماه و بخشنده‌تر از هر پادشاه دیگری می‌باشد.
از همت تو ماهی و شاهی است فرودت
چون بندگی از شاهی و چون ماهی از ماه
هوش مصنوعی: از تلاش و اراده تو، هم چون ماه و شاه، به دیگران نفع می‌رسانی. اگر به شاه خدمت کنی، مانند یک بنده هستی و اگر به ماه توجه کنی، مانند یک ماهی می‌شوی که زیر سایه آن رشد می‌کند.
دین از تو منظم شد چون رشته ز لؤلؤ
چون جنس به جنس آمد و همتاه به همتاه
هوش مصنوعی: دین به واسطه تو نظم پیدا کرد، مانند رشته‌ای از مروارید که با یکدیگر هم‌جنس و هم‌سو هستند.
عدل و هنر و فضل و فتوت به همه جای
گامی ننهی الا یا تو همه همراه
هوش مصنوعی: در هر جا که به عدالت، هنر، فضل و جوانمردی قدم بگذاری، جز در جایی که همراه تو هستی، قدم نگذار.
تا از قلم کاه مثال تو مثالی
بیجاده نگیرد نشود گیر ابر کاه
هوش مصنوعی: تا زمانی که از تو نمونه‌ای وجود نداشته باشد، نمی‌توان به سادگی بر سر هر موضوعی قضاوت کرد. اگر هیچ نشانه‌ای نباشد، نمی‌شود به راحتی در مورد چیزی نظر داد یا آن را به باد انتقاد گرفت.
هستند به بزم تو کمر بسته قلم‌وار
بیچاره لبانِ طرب‌افزای لقب‌کاه
هوش مصنوعی: در میهمانی تو، افرادی با کمر بسته همچون قلم، بیچاره شفاهی پر از شادی و شگفتی هستند.
از کلک خط‌آرای تو بی آگهیِ کِلک
با کسوت اهل هنر آید گه و بی‌گاه
هوش مصنوعی: از زیبایی و هنرمندی تو، بی‌خبر و ناآگاه، همچون لباس اهل هنر در طول روز و شب پیدا می‌شود.
از کِرم پدید آید بی آگهیِ کِرم
چندین قصبِ اطلس و خزّ و بز دیباه
هوش مصنوعی: از کِرم ابریشم، بدون اینکه خودش بدانَد، پارچه‌های زیبا و گران‌قیمتی مانند اطلس و خز و پشم بز به وجود می‌آید.
تشبیه‌گرانِ سخن‌آرای به صد قرن
شِبهِ تو نیابند اقران و ز اشباه
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده است که شاعران و سخن‌سراها، قادر به پیدا کردن همتایی برای تو نیستند و هیچ کس نمی‌تواند به ویژگی‌ها و خصوصیات تو نزدیک شود. به عبارت دیگر، تو در جایگاه خاصی قرار داری که هیچ همتایی ندارد و دیگران نمی‌توانند به آن اندازه بی‌نظیر و برجسته باشند.
بر عرصهٔ شطرنج ثنا گفتنِ تو صدر
من سوزنی‌ام بیدق و صاحب‌شرف آن شاه
هوش مصنوعی: در میدان شطرنج، تو به من احترام می‌گذاری و من همچون یک ذره کوچک بی‌ارزش هستم، در حالی که آن شاه، صاحب مقام و احترام است.
از بحر ثنای تو به شکر نعم تو
ساحل نخوهم یافت به زورق نه با شناه
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم به نعمت‌های تو به طور کامل اشاره کنم و از ستایش تو به حقیقت دست یابم، زیرا برای رسیدن به این خواسته وسیله‌ای در دست ندارم و نمی‌توانم غرق در وصف تو شوم.
از آه پدید آید در آینه‌ها زنگ
دیدیم بسی آینه در مدت کوتاه
هوش مصنوعی: از غم و فشار درون، زنگ‌های عمیق و تاریکی بر آینه‌ها نمایان می‌شود. برای ما تجربه‌های زیادی در این زمان کوتاه به وجود آمده است.
از صیقل عدل است ترا آینه روشن
کی زنگ برآرد چو کس از تو نکند آه
هوش مصنوعی: تو مانند آینه‌ای هستی که از انصاف و عدل صیقلی شده است. چگونه می‌تواند زنگار به خود بگیرد، در حالی که هیچ‌کس از تو شکایت نکند و آهی برنیاورد؟
نادان زن و مردی که بداندیش تو زایند
آن آیسه تا محشر و این منقطع الباه
هوش مصنوعی: عاقلان و دانایانی که به بدی و ناپایداری فکر می‌کنند، به همین دلیل در زندگی‌اشان دچار مشکلات می‌شوند و این عدم توانایی در ارتباطات را تا قیامت با خود دارند.
تا سال و مه و روز و شب آرد فلک پیر
در دولت برنای تو از قسمت الله
هوش مصنوعی: زمان و روز و شب به تدریج از آسمان به تو هدیه می‌آورد، تا این که به تو نصیب و قدرتی از جانب خداوند بدست آید.
بادا شب تو به ز شب و روز تو از روز
سال تو به از سال تو و ماه تو از ماه
هوش مصنوعی: آرزو می‌کنم که شب تو بهتر از شب‌ها و روز تو بهتر از روزها باشد. همچنین سال و ماه تو نیز از سال و ماه‌های دیگر بهتر و برجسته‌تر باشند.