گنجور

شمارهٔ ۱۷۲ - در مدح سلطان اتسز

آنکه روی چرخ را زینت بانجم داد و ماه
داد ملک شرق را زینت بخیل شاه و شاه
شهریار شیردل خوارزمشاه آتسز که هست
در سر شمشیر او پیروزی دین الله
دولتی شاهی که بی کوشش سپهر از بهر او
کرد خالی از خداوند کلاه و تخت و گاه
پیش تخت و ماه او اکنون ز هر جانب رسد
چون کمربندان بخدمت هر خداوند کلاه
شاه مشرق گشته همچون آفتاب مشرقی
تیغ زن پیدا شود هر بامدادان را پگاه
کافتاب از پیش و پس دارد سپاه از اختران
ملک روز از تیغ خود گیرد نه از تیغ سپاه
تیغ تو چون آسمانست آسمان چو تیغ تو
این ز گوهر وان ز کوکب چون کنی نیکو نگاه
آسمان گون تیغت از خون آسمان گردان شود
داشت بتوان آسمانرا از سر تیغت نگاه
آسمان دشمنانت ز آسمانگون تیغ تست
کز بر سرشان برد گردان همیشه سال و ماه
بر تن اعدا ز تیغت گم شود راه گریز
وز فزع جانشان بسوی آسمان جوینده راه
ملک مشرق را هر آنشاهی که او دعوی کند
چون دو بازوی توانای تو یابد دو گواه
ملک خوارزم ایشه مشرق ترا چون مرکبی است
یافته در مرغزار عدل تو آب و گیاه
رایضان بخت تو او را همیدارند رام
از پی عالی رکابت بامداد و شامگاه
همچو دارالملک خوارزم ایشه پیروز بخت
یافت دارالملک تورستان ز اقبال تو جاه
هر دو ملکت را یکی دار ایشه یکتاه دل
کاندرین ملکت کسی را نیست با تو دل دو تاه
خاطب از بالای منبر چون بنام تو رسید
پایه منبر ز رفعت برگذشت از اوج ماه
هرکجا باد مخالف کاه برگی برده بود
از ره عدل تو با صد عذر بازآورد کاه
عدل کن عدل ایشه مشرق که در هر دو سرای
هست نیکو کار عادل را همان عدلش پناه
تا تو در آئینه خاطر نظر داری بعدل
کس مبادا کرده در آئینه عدل تو آه
تا بود دور سپهر آبگون بر گرد و خاک
دشمنانت را در آب دیدگان بادا شناه

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آنکه روی چرخ را زینت بانجم داد و ماه
داد ملک شرق را زینت بخیل شاه و شاه
هوش مصنوعی: آن کسی که آسمان را با ستارگان زینت بخشید و به ماه زیبایی بخشید، به پادشاه مشرق زیبایی هدیه داد.
شهریار شیردل خوارزمشاه آتسز که هست
در سر شمشیر او پیروزی دین الله
هوش مصنوعی: شهریار دلیر خوارزمشاه، جنگاوری است که پیروزی دین خدا در زیر شمشیر او نهفته است.
دولتی شاهی که بی کوشش سپهر از بهر او
کرد خالی از خداوند کلاه و تخت و گاه
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که حکومتی که بدون تلاش و کوشش به دست آمده است، مانند سلطنتی است که از نعمت‌ها و قدرت‌های خداوند خالی است. چنین سلطنتی نه تنها پایدار نخواهد بود، بلکه نمی‌تواند به خوبی اداره شود و در حقیقت، پیوندی با خداوند ندارد.
پیش تخت و ماه او اکنون ز هر جانب رسد
چون کمربندان بخدمت هر خداوند کلاه
هوش مصنوعی: در حضور آن ماه زیبا، از هر طرف افرادی مانند خادمان در حال آمدن هستند تا به او احترام بگذارند و کلاه از سر بردارند.
شاه مشرق گشته همچون آفتاب مشرقی
تیغ زن پیدا شود هر بامدادان را پگاه
هوش مصنوعی: پادشاه مشرق مانند خورشید درخشان می‌باشد که هر صبحگاه به وضوح و روشنی نمایان می‌شود و قدرت و عظمت او در هر صبح تازه به ارمغان می‌آورد.
کافتاب از پیش و پس دارد سپاه از اختران
ملک روز از تیغ خود گیرد نه از تیغ سپاه
هوش مصنوعی: خورشید از جلو و عقب خود فوجی دارد که از ستاره‌ها تشکیل شده است. روشنایی روز از تیغ خود خورشید می‌آید و نه از تیغ سپاهیان.
تیغ تو چون آسمانست آسمان چو تیغ تو
این ز گوهر وان ز کوکب چون کنی نیکو نگاه
هوش مصنوعی: تیغ تو مانند آسمان است و آسمان نیز مانند تیغ توست. این یکی از گوهرها و آن دیگری از ستاره‌هاست. وقتی به درستی نگاه کنی، تفاوت‌ها معلوم می‌شود.
آسمان گون تیغت از خون آسمان گردان شود
داشت بتوان آسمانرا از سر تیغت نگاه
هوش مصنوعی: تیغ تو به قدری تیز و برنده است که می‌تواند آسمان را هم به خون کشاند. اگر بخواهی، می‌توانی آسمان را از لبه‌ی تیغت تماشا کنی.
آسمان دشمنانت ز آسمانگون تیغ تست
کز بر سرشان برد گردان همیشه سال و ماه
هوش مصنوعی: آسمان دشمنانت مانند تیغی است که به وسیله تو بر سر آنها فرود می‌آید و همیشه آن را بر سرشان می‌چرخاند، همانند گردشی که در سال و ماه وجود دارد.
بر تن اعدا ز تیغت گم شود راه گریز
وز فزع جانشان بسوی آسمان جوینده راه
هوش مصنوعی: از ضربه‌های تیغ تو دشمنان راه فراری نمی‌یابند و از ترس، جانشان به دنبال راهی به سوی آسمان می‌گردد.
ملک مشرق را هر آنشاهی که او دعوی کند
چون دو بازوی توانای تو یابد دو گواه
هوش مصنوعی: هر پادشاهی که در مشرق ادعایی کند، زمانی که دو شاهد قوی به مانند دستان تو داشته باشد، می‌تواند ادعایش را ثابت کند.
ملک خوارزم ایشه مشرق ترا چون مرکبی است
یافته در مرغزار عدل تو آب و گیاه
هوش مصنوعی: فرمانروا ای خوارزم، مشرق تو مانند مرکبی است که در دشت عدل تو، آب و گیاه را یافته است.
رایضان بخت تو او را همیدارند رام
از پی عالی رکابت بامداد و شامگاه
هوش مصنوعی: روز و شب بخت تو را همراهی می‌کنند و او را در کنارت می‌آورند، می‌توانی از او بهره‌مند شوی و در پناه او باشی.
همچو دارالملک خوارزم ایشه پیروز بخت
یافت دارالملک تورستان ز اقبال تو جاه
هوش مصنوعی: مانند دارالملک خوارزم، شهری که در آن پیروزی و خوش شانسی حکم‌فرماست، دارالملک تورستان نیز به واسطه خوش‌اقبالی تو، مقام و منزلت بالایی کسب کرده است.
هر دو ملکت را یکی دار ایشه یکتاه دل
کاندرین ملکت کسی را نیست با تو دل دو تاه
هوش مصنوعی: هر دو سرزمین را با قلبی یکتا در دست دار، زیرا در این سرزمین هیچکس دلش با تو یکی نیست.
خاطب از بالای منبر چون بنام تو رسید
پایه منبر ز رفعت برگذشت از اوج ماه
هوش مصنوعی: زمانی که سخنران بر منبر قرار دارد و به نام تو اشاره می‌کند، آنقدر از بلندی منبر بالا می‌رود که حتی اقبال ماه را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.
هرکجا باد مخالف کاه برگی برده بود
از ره عدل تو با صد عذر بازآورد کاه
هوش مصنوعی: در هر مکانی که باد مخالف، کاه و برگی را از مسیر عدالت تو به سمت خود برده، با صد عذر و دلیل آنها را بازمی‌گرداند.
عدل کن عدل ایشه مشرق که در هر دو سرای
هست نیکو کار عادل را همان عدلش پناه
هوش مصنوعی: عدالت را رعایت کن، زیرا در هر دو دنیا، کسانی که نیکوکار و عادل هستند، همان عدالتشان به آن‌ها پناه می‌دهد.
تا تو در آئینه خاطر نظر داری بعدل
کس مبادا کرده در آئینه عدل تو آه
هوش مصنوعی: تا وقتی که در دل خود به یاد تو هستم، هیچ کس حق ندارد در آینه عدل تو، کاری کرده باشد که باعث درد و اندوه من شود.
تا بود دور سپهر آبگون بر گرد و خاک
دشمنانت را در آب دیدگان بادا شناه
هوش مصنوعی: تا زمانی که آسمان آبی بر سر ماست، دشمنان تو را در آب‌های چشم‌های خود خواهند دید.