گنجور

شمارهٔ ۱۷۱ - در مدح شاه مسعود حسن

ای سپاه آرای سلطان جهان آرام شاه
کامرانی بر عدو فرمانروائی بر سپاه
تا سپاه است و جهانرا این و آنرا جز تو نیست
نی سپاه آرای سلطان نی جهان آرام شاه
آفتاب و سایه ای در ملک و گیتی ملک تست
کافتاب عالمی در سلطنت سایه اله
خسرو دیندار دنیاگیری اندر شرق و غرب
صیت گیر و دار تو از پشت ماهی تا بماه
ماه در گردون بسلخ و غره گردد منحنی
تا بزرین نعل شبدیز تو گردد اشتباه
رکن دین تمغاج خان شاه مسعود حسن
بخت مسعود و حسن اخلاق و احسان رسم و راه
وارث افراسیابی ملک توران حق تست
حق طلب کردی بشمشیر و گرفتی تختگاه
راست آمد از ملوک باستان خواندن ترا
کیقباد بزم گاه افراسیاب رزمگاه
چون قدح پیمای گردی جام جم گردد قدح
تازیانه ات گر زافریدون سبک دار چو کاه
قبله اهل جهان طوعا و کرها بی خلاف
بارگاه تست از اطراف عالم باج خواه
از حشم وز محتشم در بارگاهت میرسند
فوج فوج و جوق جوق و جفت جفت و تاه تاه
از بساط بارگاه تو بلب گیرند گرد
تا ملوک آن گرد را بر دیده مالند و جباه
دین اسلام از تو دارد قوت اندر دار کفر
کز بد بیگانگانی آشنایانرا پناه
سعد اکبر خطبه مرنام تو خواند بر سپهر
شیخ اسلامست پنداری اگر پوشد سیاه
تا سپیدی و سیاهی مایه روز است و شب
تا شب و روز پیاپی مایه سال است و ماه
سال و ماه و روز و شب با زینت نام تو باد
منبر و مهر و نگین و خطبه و تیغ و کلاه
ملک افریدون تو داری رفته ضحاک از میان
هست ازین گردنکشان را گوشمال و انتباه
هفت کشور قسم کن بر هفت شایسته ملک
هر ملک در عهد تو تا کشوری دارد نگاه
مررعیت را صبا از لطف طبع و عدل تو
خوش نسیم آید چو با مشک تبت باد هراه
عدل عمر افزا و غم کاه است شاها دیرزی
تا بوی مرطاغیانرا غم فزا و عمر کاه
آه برناید ز حلق خلق در ایام تو
کز تو بی رنجند ورنه از چه پیدا نیست آه
شاه کیهانی ز کیهان آفرین آموز لطف
باز کن باب قبول توبه و عفو گناه
پادشا دریا بود دریای رحمت باش تا
هر مطیع و عامی اندر وی تواند در شناه
چاه کند از سوزن خاطر حکیم سوزنی
تا برآمد یوسف یعقوب مد تو ز چاه
مرد بیدر سوزنی گفتار مدح تست و بس
بی مدیح تو که داند مردم از مردم گیاه
از پس پیری جوانی یافت در نظم سخن
تا جوان آمد بخدمت وقت وقت و گاه گاه
از گزند چشم بد ایزد نگهدار تو باد
تا نیارد کرد کس در تو بچشم بد نگاه
چشم و دل دریا و دوزخ باد بدخواه ترا
تا بود دریا و دوزخ جای نیران و مباه
وقف بادا تا ابد بر تو و بر اولاد تو
ملک و ملک و تاج و تخت و فخر و فر و عز و جاه

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای سپاه آرای سلطان جهان آرام شاه
کامرانی بر عدو فرمانروائی بر سپاه
هوش مصنوعی: ای شاهانی که سپاه تو را آماده می‌کنند، آرامش و خوشبختی تو بر دشمنان حاکم است و تو بر ارتش خود فرمانروایی می‌کنی.
تا سپاه است و جهانرا این و آنرا جز تو نیست
نی سپاه آرای سلطان نی جهان آرام شاه
هوش مصنوعی: تا زمانی که سپاهی در کار است و دنیا در وضعیت نبرد به سر می‌برد، هیچ‌کس جز تو وجود ندارد. نه سپاه سلطانی وجود دارد و نه آرامش در جهان.
آفتاب و سایه ای در ملک و گیتی ملک تست
کافتاب عالمی در سلطنت سایه اله
هوش مصنوعی: خورشید و سایه‌اش در این جهان و در سرزمین توست. سلطنت و فرمانروایی این عالم تحت سایه الهی قرار دارد.
خسرو دیندار دنیاگیری اندر شرق و غرب
صیت گیر و دار تو از پشت ماهی تا بماه
هوش مصنوعی: خسرو دیندار، که فردی برجسته و معروف در دنیا است، در شرق و غرب به شهرت رسیده است. نام او را از پشت کره ماه تا داخل ماه جستجو کن و بیاب.
ماه در گردون بسلخ و غره گردد منحنی
تا بزرین نعل شبدیز تو گردد اشتباه
هوش مصنوعی: ماه در آسمان به دور خود می‌چرخد و درخشان می‌شود، اما تا وقتی که نعل شبدیز تو درست شود، معکوس بودنش نیز اشتباه است.
رکن دین تمغاج خان شاه مسعود حسن
بخت مسعود و حسن اخلاق و احسان رسم و راه
هوش مصنوعی: رکن دین، تمغاج خان، شاه مسعود است که دارای بخت خوب، اخلاق نیکو و رفتار نیکو است و این ویژگی‌ها بخشی از مسیر و شیوه زندگی او هستند.
وارث افراسیابی ملک توران حق تست
حق طلب کردی بشمشیر و گرفتی تختگاه
هوش مصنوعی: تو که وارث افراسیاب هستی و پادشاهی توران به حق توست، حق خود را با شمشیر طلب کردی و تاج و تخت را به دست آوردی.
راست آمد از ملوک باستان خواندن ترا
کیقباد بزم گاه افراسیاب رزمگاه
هوش مصنوعی: از دوران کهن، تو را به بزرگی ملوک دعوت می‌کنم، همچون کیقباد در جمع جشن و شادی و همچون افراسیاب در میدان نبرد.
چون قدح پیمای گردی جام جم گردد قدح
تازیانه ات گر زافریدون سبک دار چو کاه
هوش مصنوعی: زمانی که چون پیمانه‌ای شکل بگیری، آن وقت جام جم هم به مانند پیمانه تو خواهد بود. اگر چوبی که به دست داری سبک باشد، همچون کاه، از افریدون الهام بگیر.
قبله اهل جهان طوعا و کرها بی خلاف
بارگاه تست از اطراف عالم باج خواه
هوش مصنوعی: محل توجه و عبادت تمام انسان‌ها، چه با رغبت و چه به اجبار، بدون هیچ تردیدی، بارگاه تو است که از تمامی نقاط عالم به خاطر تو درخواست کمک و مالی دارند.
از حشم وز محتشم در بارگاهت میرسند
فوج فوج و جوق جوق و جفت جفت و تاه تاه
هوش مصنوعی: از خدمتگزاران و افراد مهم، گروه گروه و دسته دسته و با همراهی یکدیگر به پیشگاه تو می‌آیند.
از بساط بارگاه تو بلب گیرند گرد
تا ملوک آن گرد را بر دیده مالند و جباه
هوش مصنوعی: از دربار تو افرادی به دنبال قدرت و ثروت می‌آیند تا بر چهره خود زینت بگذارند و به دیگر پادشاهان نشان دهند.
دین اسلام از تو دارد قوت اندر دار کفر
کز بد بیگانگانی آشنایانرا پناه
هوش مصنوعی: دین اسلام از تو قدرت می‌گیرد و در برابر کفر که از بیگانه‌ها به وجود آمده، پناهگاهی برای آشنایان فراهم می‌کند.
سعد اکبر خطبه مرنام تو خواند بر سپهر
شیخ اسلامست پنداری اگر پوشد سیاه
هوش مصنوعی: سعد اکبر مانند خطبه‌ای را در آسمان خواند که نشان دهنده بزرگی و عظمت اوست. اگر کسی به او توجه کند، شاید فکر کند که در حال سخنرانی برای یک شیخ بزرگ و مهم است، گویا سلاخی را در لباس سیاه در نظر دارد.
تا سپیدی و سیاهی مایه روز است و شب
تا شب و روز پیاپی مایه سال است و ماه
هوش مصنوعی: سپیدی و سیاهی، نشانه‌های روز و شب هستند و همینطور روز و شب متوالی، پایه‌گذار سال و ماه‌اند.
سال و ماه و روز و شب با زینت نام تو باد
منبر و مهر و نگین و خطبه و تیغ و کلاه
هوش مصنوعی: سال و ماه و روز و شب همیشه با زیبایی نام تو همراه باشد. همچنین منبر، مهر، نگین، خطبه، شمشیر و کلاه نیز به یاد تو زیبا و آراسته باشد.
ملک افریدون تو داری رفته ضحاک از میان
هست ازین گردنکشان را گوشمال و انتباه
هوش مصنوعی: افریدون، پادشاه بزرگ، اکنون در میان توست و ضحاک دیگر وجود ندارد. بنابراین، تو می‌توانی این گردن‌کشان را تنبیه و اصلاح کنی.
هفت کشور قسم کن بر هفت شایسته ملک
هر ملک در عهد تو تا کشوری دارد نگاه
هوش مصنوعی: به هفت سرزمین قسم می‌خورم بر شایستگی‌هایی که برای سلطنت وجود دارد. هر سرزمین در زمان تو باید به گونه‌ای باشد که تحت نظر و مراقبت قرار گیرد.
مررعیت را صبا از لطف طبع و عدل تو
خوش نسیم آید چو با مشک تبت باد هراه
هوش مصنوعی: روزگار به لطف و انصاف تو، هوای باغ و دشت برای مردم دل‌چسب و خوشایند شده است، مانند نسیمی خوشبو که با عطری دل‌انگیز بیاید.
عدل عمر افزا و غم کاه است شاها دیرزی
تا بوی مرطاغیانرا غم فزا و عمر کاه
هوش مصنوعی: در این جمله به ویژگی‌های عدل و انصاف اشاره شده است. عدل عمر را زیاد می‌کند و غم را کاهش می‌دهد. به پادشاهی اشاره شده که اگر با انصاف و عدالت رفتار کند، باعث افزایش عمر و کاهش غم و اندوه مردم می‌شود. در مقابل، اگر پا را از این حدود فراتر بگذارد، غم و اندوه بر مردم می‌افزاید و عمر آن‌ها را کوتاه می‌کند.
آه برناید ز حلق خلق در ایام تو
کز تو بی رنجند ورنه از چه پیدا نیست آه
هوش مصنوعی: در ایام تو، مردم به خاطر تو ناراحت و بی‌کتابند، و اگر این طور نیست، پس چرا هیچ صدای ناله‌ای از آنها به گوش نمی‌رسد؟
شاه کیهانی ز کیهان آفرین آموز لطف
باز کن باب قبول توبه و عفو گناه
هوش مصنوعی: ای پادشاه بزرگ هستی، از خالق جهان، خواسته‌ایم که لطف خود را به ما ارزانى دارى و درهای توبه و بخشش گناه را برایمان بگشایی.
پادشا دریا بود دریای رحمت باش تا
هر مطیع و عامی اندر وی تواند در شناه
هوش مصنوعی: پادشاه مانند دریاست، بنابراین باید مانند دریای رحمت باشید تا هر کسی، چه مطیع و چه عادی، بتواند در آن غوطه‌ور شود و بهره‌مند گردد.
چاه کند از سوزن خاطر حکیم سوزنی
تا برآمد یوسف یعقوب مد تو ز چاه
هوش مصنوعی: از دل حکیم که به اندازه یک سوزن درد دارد، چاهی عمیق حفر شده است. وقتی یوسف از چاه بیرون آمد، تو نیز از آن چاه رنج و غم فراگیر خارج شدی.
مرد بیدر سوزنی گفتار مدح تست و بس
بی مدیح تو که داند مردم از مردم گیاه
هوش مصنوعی: مردی در وصف تو می‌گوید که فقط باید مدحت کرد و بس؛ چون بدون ستایش تو، هیچ‌کس نمی‌داند که انسان کیست و چه چیزی او را از گیاه متمایز می‌کند.
از پس پیری جوانی یافت در نظم سخن
تا جوان آمد بخدمت وقت وقت و گاه گاه
هوش مصنوعی: پس از سال‌ها کهنسالی، شاعری جوان به هنر و سخنوری دست یافت. جوانی که او را گاه به خدمت می‌طلبید و هر بار سر وقت و به موقع می‌آمد.
از گزند چشم بد ایزد نگهدار تو باد
تا نیارد کرد کس در تو بچشم بد نگاه
هوش مصنوعی: خداوند تو را از آسیب‌های بدی و چشم‌زخم حفظ کند تا هیچ‌کس نتواند با نگاه بدی به تو آسیب برساند.
چشم و دل دریا و دوزخ باد بدخواه ترا
تا بود دریا و دوزخ جای نیران و مباه
هوش مصنوعی: چشم و دل مانند دریا و دوزخ هستند و باد بدخواه تو تا زمانی که دریا و دوزخ وجود دارند، چنین خواهد بود. این مکان‌ها نمادی از شرارت و مشکلات هستند.
وقف بادا تا ابد بر تو و بر اولاد تو
ملک و ملک و تاج و تخت و فخر و فر و عز و جاه
هوش مصنوعی: باشد که همیشه و برای همیشه، سرزمین و ثروت و شرافت و قدرت و عزت به تو و نسل‌هایت تعلق داشته باشد.