شمارهٔ ۱۶۴ - در مدح وزیر صدرالدین
ای صدر دین و دنیا دنیا آفرین تو
خالی نیند یکنفس از آفرین تو
هم آفرین کنندت و هم آفرین خوهند
مرجان و بر تن تو ز جان آفرین تو
صدق و یقین تست بیزدان تو درست
تا کار تست در خور صدق و یقین تو
چون تاج بر سراست ترا شغلهای دین
زاین است شغل دنیا زیر نگین تو
گر نازش وزیر بتاج و نگین تو است
انصاف تست و عدل تو تاج و نگین تو
بر آستان تست بخدمت جبین خلق
چونان که شکر و خدمت حق را جبین تو
پای تو زاستان تو جز بر ره سخا
ناید برون چو دست تو از آستین تو
صاحبقران بود که نباشد کسش قرین
صاحبقران وقتی کس نی قرین تو
هر شاهرا دفین در و گوهر است و هست
اندر دل تو نیست نیکو دفین تو
هر دم دفین خویش کنی بر جهان نثار
تا عالمی شوند رهی و رهین تو
روی ستم نیاید پیدا بچشم کس
از بیم هیبت تو و ازهان و هین تو
گر سال و ماه ابر بلا بارد و عنا
نبت ستم نروید اندر زمین تو
آنگه که ایزد از طین آدم بیافرید
اندر مکان طین عمر بود طین تو
تو خلدی از قیاس همه خلق را و هست
خلق خوش تو کوثر و ماه معین تو
جان و سر تو گشت یمین پادشاه را
داده یمین ببیعت عهد و یمین تو
تا مهر ملک و سلطنت اندر یسار اوست
ملک و زار تست و سری در یمین تو
چون پادشاه را پدر به گزین توئی
شد نزد پادشا پدر به گزین تو
رأی مبین تو سفرش اختیار کرد
خیر اختیار با دارای مبین تو
فرزند نازنین تو گر نزد شاه شد
رنجور دل مباد تن نازنین تو
هر کس بنزد شاه امینی گزین کند
فرزند هر آینه بهتر امین تو
فرخ بود بدو نظر پادشاه دین
این رأی نیک دید و دل پاک بین تو
زودا که بینی آمده او را به نزد خویش
بر تخت عز و جاه شده همنشین تو
تا در جهان شهور و سنین خواهد آمدن
در عز و ناز باد شهور و سنین تو
تا کار دین و دنیا دارد و طریقها
جز بر طریق راست مباد آن و این تو
شمارهٔ ۱۶۳ - در مدح وزیر نصیرالدین: ای بزرگی که بی نظیری توشمارهٔ ۱۶۵ - در مدح وزیر صدرالدین: ای صدر دین و دنیا بادا بقای تو
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای صدر دین و دنیا دنیا آفرین تو
خالی نیند یکنفس از آفرین تو
هوش مصنوعی: ای فرشتهای که اصل دین و دنیایی، تو که دنیا را به وجود آوردهای، هرگز یک لحظه هم از لطف و احسانت خالی نیستی.
هم آفرین کنندت و هم آفرین خوهند
مرجان و بر تن تو ز جان آفرین تو
هوش مصنوعی: خالق تو را میسازد و دیگران نیز تو را ستایش میکنند؛ مانند مرجانی که بر تن تو میدرخشد و از جان تو نشأت میگیرد.
صدق و یقین تست بیزدان تو درست
تا کار تست در خور صدق و یقین تو
هوش مصنوعی: راست و درستی تو به خداوند به خوبی ثابت شده است؛ پس کار تو باید متناسب با این صدق و یقین باشد.
چون تاج بر سراست ترا شغلهای دین
زاین است شغل دنیا زیر نگین تو
هوش مصنوعی: زمانی که تو بر فراز، مانند یک تاج، قرار داری، مشاغل دین از آن توست و کارهای دنیوی زیر نگین تو میباشد.
گر نازش وزیر بتاج و نگین تو است
انصاف تست و عدل تو تاج و نگین تو
هوش مصنوعی: اگر زیبایی و لطافتش به سبب تاج و نگین تو باشد، عدالت و انصاف تو همان تاج و نگین است.
بر آستان تست بخدمت جبین خلق
چونان که شکر و خدمت حق را جبین تو
هوش مصنوعی: در آستان تو، بندگان مانند آن که شکر و خدمت را بر پیشانی تو مینشانند، به تو奉 خدمت میکنند.
پای تو زاستان تو جز بر ره سخا
ناید برون چو دست تو از آستین تو
هوش مصنوعی: این جمله میگوید که هیچ چیزی از نجابت و بخشندگی تو فراتر از قدمهایت خارج نمیشود، همانطور که زمانیکه دستت از آستینت بیرون نمیآید، نمیتوانی هیچ خدمتی به دیگران داشته باشی. به این معناست که بخشندگی و بزرگواری در قدمها و رفتار تو نهفته است.
صاحبقران بود که نباشد کسش قرین
صاحبقران وقتی کس نی قرین تو
هوش مصنوعی: کسی که دارای مقام و ویژگیهای خاصی است، نمیتواند کسی را همتراز خود پیدا کند؛ زیرا وقتی کسی در جایگاه تو نیست، چطور میتواند همرتبهات باشد؟
هر شاهرا دفین در و گوهر است و هست
اندر دل تو نیست نیکو دفین تو
هوش مصنوعی: هر بزرگراه و جادهای سرشار از گنج و جواهرات است، اما اگر در درون تو، این گنجها و زیباییها نباشد، هیچ ارزشی ندارد.
هر دم دفین خویش کنی بر جهان نثار
تا عالمی شوند رهی و رهین تو
هوش مصنوعی: هر لحظه گنجهای درونی خود را به جهان بخش کن تا جهانی به سوی تو و به دوستی تو بیاید.
روی ستم نیاید پیدا بچشم کس
از بیم هیبت تو و ازهان و هین تو
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند ظلم را در چهرهاش ببیند، چون از ترس قدرت و شخصیت تو چنین چیزی را پنهان میکند.
گر سال و ماه ابر بلا بارد و عنا
نبت ستم نروید اندر زمین تو
هوش مصنوعی: اگر باران بلا و مشکلات به مدت طولانی ببارد، زندگی و رشد خوبی در سرزمین تو نخواهد بود.
آنگه که ایزد از طین آدم بیافرید
اندر مکان طین عمر بود طین تو
هوش مصنوعی: زمانی که خداوند از خاک انسان را خلق کرد، در واقع، عمر تو نیز از همان خاک سرشت شده است.
تو خلدی از قیاس همه خلق را و هست
خلق خوش تو کوثر و ماه معین تو
هوش مصنوعی: تو بهشتی هستی که همه موجودات در آن قابل مقایسهاند و وجود خوشخلق تو، همچون کوثر و ماه درخشان است.
جان و سر تو گشت یمین پادشاه را
داده یمین ببیعت عهد و یمین تو
هوش مصنوعی: جوانمردی و وفاداری تو باعث شد که پادشاه با دست راست خود بیعت کند و پایبند عهد و پیوند تو باشد.
تا مهر ملک و سلطنت اندر یسار اوست
ملک و زار تست و سری در یمین تو
هوش مصنوعی: تا زمانی که قدرت و سلطنت در دست او باشد، تو نیز در سمت راست او هستی و همچنان تحت تأثیر او قرار داری.
چون پادشاه را پدر به گزین توئی
شد نزد پادشا پدر به گزین تو
هوش مصنوعی: زمانی که پدر پادشاه تو را برگزید، تو نیز نزد پادشاه نزد پدر او قرار گرفتی.
رأی مبین تو سفرش اختیار کرد
خیر اختیار با دارای مبین تو
هوش مصنوعی: نظر روشن و واضح تو، سفر را انتخاب کرده است؛ که انتخاب خوب در اختیار کسی است که دارای دیدگاه روشنی باشد.
فرزند نازنین تو گر نزد شاه شد
رنجور دل مباد تن نازنین تو
هوش مصنوعی: اگر فرزند عزیز تو در نزد شاه دچار زحمت و ناراحتی شود، نگران نباش، زیرا بدنی نازک و حساس نخواهد داشت.
هر کس بنزد شاه امینی گزین کند
فرزند هر آینه بهتر امین تو
هوش مصنوعی: هر کسی که در نزد شاه تأمینکنندهای را انتخاب کند، فرزند او به یقین از تو بهتر و قابل اعتمادتر خواهد بود.
فرخ بود بدو نظر پادشاه دین
این رأی نیک دید و دل پاک بین تو
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که نظر پادشاه دین را به خود جلب کند. او این نظر نیک را دیده و دل پاکی دارد.
زودا که بینی آمده او را به نزد خویش
بر تخت عز و جاه شده همنشین تو
هوش مصنوعی: به زودی خواهی دید که او به نزد تو آمده و بر تخت بزرگی و افتخار نشسته و همسفر تو شده است.
تا در جهان شهور و سنین خواهد آمدن
در عز و ناز باد شهور و سنین تو
هوش مصنوعی: تا زمانی که دنیا برقرار است و سالها و ماهها خواهند آمد، تو باید در احترام و شکوه خود باقی بمانی.
تا کار دین و دنیا دارد و طریقها
جز بر طریق راست مباد آن و این تو
هوش مصنوعی: تا زمانی که کارهای دینی و دنیوی وجود دارد و راهها جز بر وفق مسیر درست نیست، تو نیز باید در این راستا حرکت کنی.