گنجور

شمارهٔ ۱۶ - در مدح وزیر نظام الدین

شد برج حمل موکب سلطان کواکب
کز نوبتیانش برتر بهتر بمراتب
گوئی حمل از گنبد پیروزه سلب نیست
جز مرکب پیروزی سلطان کواکب
آغاز سواریش بدو بود و ازو شد
گردان بدگر مرکب چون غازی لاعب
هرگه که شود راکب این مرکب پیروز
سی روز خرامد ز مشارق بمغارب
تا عرض دهد لشکر پیروزه سلب را
بر پشته و صحرای زمین را جل و راکب
چون گشت هوا معتدل آیند پدیدار
اشجار بگلها و باوراق عجایب
بلبل چو مذکر شود و قمری مقری
محراب چمن تخت سمن فاخته خاطب
هان موسم آنست که از بوی ریاحین
بر مشک ختن خاک چمن گردد غالب
گردند سپیدار و سیه بید بمیدان
بر یکدیگر از باد سحر طاعن و ضارب
آنرا که دو بادام جهان بین بود از باد
بیند گل بادام ربودن ز جوانب
ای باد که آری گل بادام ربوده
از بهر موالی ز سمرقند بصاحب
سلطان وزیران ملک آل امیران
ممدوح امیران سخن حاضر و غایب
فرزانه نظام الدین کاندر صفت او
نظام یداع نبود خاطی و کاذب
آرایش صد دفتر دیوان بمدیحش
بر هر سخن آرای بود لازم و واجب
از مکرمت اوست که از منقبت اوست
آرایش دیباچه دیوان مناقب
نبود عجب ار مدح وی انگیخته گردد
بر آب روان از قلم قائل و کاتب
ای قول تو در دینی و دنیائی صادق
وی رأی تو در مملکت آرائی صائب
از ملک تو شمشیر زن لشکر اسلام
بر قیصر و فغفور نهد تاج و ضرائب
آیند بدرگاه تو اشراف و اکابر
بر خدمت صدر تو چنان طامع و راغب
کز وجه زمین بوسی درگاه و سرایت
که برگ رباینده بیحاده جاذب
داری هبت از ایزد وهاب سه نعمت
عیش هنی و طبع سخی و کف واهب
یک بنده وهاب نیابند بگیتی
نایافته صد بار ز جود تو مواهب
از مائده و مشرب و بر و کرم تست
آز و امل اهل هنر طاعم و شارب
هر کس که شراب حسد و حقد تو نوشد
ساقی دهدش مژده ببر کندن شارب
با دولت والای تو اعدای نگون بخت
هستند ز پیروز شدن خاسر و خائب
از نسبت والای تو اندر چمن ملک
چون سرو سرافرازی تو هست مناسب
چون سرو سهی در چمن جاه و بزرگی
بادا علم دولت و اقبال تو ناصب
از مشرق تا مغرب اهل قلم و تیغ
بر خدمت درگاه تو بادند مواظب
نوروز جلالی و سر سال عجم باد
بر صدر تو میمون و بر احباب و اقارب
چندانت بقا باد که ناید عدد سال
اندر قلم کاتب و در ذهن محاسب

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شد برج حمل موکب سلطان کواکب
کز نوبتیانش برتر بهتر بمراتب
هوش مصنوعی: برج حمل به مقام و منزلت سلطانی اشاره دارد که در بین ستاره‌ها و کواکب قرار گرفته است. این نشان‌دهنده‌ی برتری و عظمت او نسبت به دیگران در میان زمان‌ها و دوره‌هاست.
گوئی حمل از گنبد پیروزه سلب نیست
جز مرکب پیروزی سلطان کواکب
هوش مصنوعی: انگار بار و مسئولیت از گنبد پیروزه برطرف نیست، جز بر روی اسب پیروزی که متعلق به فرمانروای ستاره‌ها است.
آغاز سواریش بدو بود و ازو شد
گردان بدگر مرکب چون غازی لاعب
هوش مصنوعی: آغاز سوار شدن او از همان ابتدا بود و به همین دلیل است که به سوار دیگری تبدیل شد، مانند جنگجویی که در میدان نبرد بازی کرده است.
هرگه که شود راکب این مرکب پیروز
سی روز خرامد ز مشارق بمغارب
هوش مصنوعی: هر بار که سوار این مرکب بشوی، پیروز خواهی بود و به مدت سی روز از شرق تا غرب با آرامش حرکت خواهی کرد.
تا عرض دهد لشکر پیروزه سلب را
بر پشته و صحرای زمین را جل و راکب
هوش مصنوعی: لشکر پیروز زره و تجهیزات خود را بر روی تپه‌ها و دشت‌های زمین به نمایش می‌گذارد.
چون گشت هوا معتدل آیند پدیدار
اشجار بگلها و باوراق عجایب
هوش مصنوعی: زمانی که آب و هوا معتدل می‌شود، درختان با گل‌ها و برگ‌های شگفت‌انگیز خود نمایان می‌شوند.
بلبل چو مذکر شود و قمری مقری
محراب چمن تخت سمن فاخته خاطب
هوش مصنوعی: وقتی بلبل نر می‌شود و قمری در محلی مشخص آشیانه می‌سازد، باغ به زیبایی و شکوهی مثال‌زدنی می‌رسد و فاخته نیز به جستجوی معشوق خود می‌پردازد.
هان موسم آنست که از بوی ریاحین
بر مشک ختن خاک چمن گردد غالب
هوش مصنوعی: بوی خوش گل‌ها و ریاحین در این روزها چنان قوت و فراوانی دارد که حتی عطر مشک ختن را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و فضای چمن را پر از این عطر دل‌انگیز می‌کند.
گردند سپیدار و سیه بید بمیدان
بر یکدیگر از باد سحر طاعن و ضارب
هوش مصنوعی: در صبحگاه، درختان سپیدار و بید سیاه در میدان به هم برخورد می‌کنند و با هم در اثر وزش باد، به حالت تهاجمی درمی‌آیند.
آنرا که دو بادام جهان بین بود از باد
بیند گل بادام ربودن ز جوانب
هوش مصنوعی: کسی که دو چشم بینا دارد، می‌تواند از میان بادهای مختلف، زیبایی گل بادام را ببیند و نکات آن را از زوایای مختلف درک کند.
ای باد که آری گل بادام ربوده
از بهر موالی ز سمرقند بصاحب
هوش مصنوعی: ای باد، تو که گل بادام را از دستان دوستان به صاحبش در سمرقند رسانده‌ای، به خاطر او بپیچ و بگذری.
سلطان وزیران ملک آل امیران
ممدوح امیران سخن حاضر و غایب
هوش مصنوعی: سلطان که وزیرانش را در دست دارد، به نوعی نماینده و مورد حمایت خاندان امیران است. او در این مقام می‌تواند به هر دو موضوع حاضر و غایب به خوبی سخنرانی کند.
فرزانه نظام الدین کاندر صفت او
نظام یداع نبود خاطی و کاذب
هوش مصنوعی: نظام الدین، شخصی فرزانه و باصفت است که در خصایل خود هیچ‌گاه دچار اشتباه و دروغ نمی‌شود.
آرایش صد دفتر دیوان بمدیحش
بر هر سخن آرای بود لازم و واجب
هوش مصنوعی: آرایش و تزئین صد دفتر شعر که به ستایش او نوشته شده، به قدری اهمیت دارد که در هر کلامی لازم و ضروری است.
از مکرمت اوست که از منقبت اوست
آرایش دیباچه دیوان مناقب
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که زیبایی و زینت بخشیدن به پیشگفتار نوشته‌های من درباره فضایل او، از لطف و بزرگواری او ناشی می‌شود. به عبارت دیگر، هرچه در مورد ویژگی‌های خوب او نوشته می‌شود، به خاطر کرامت و صفات عالی اوست که به نوشته‌ها جلوه و زیبایی می‌بخشد.
نبود عجب ار مدح وی انگیخته گردد
بر آب روان از قلم قائل و کاتب
هوش مصنوعی: تکریم و ستایش او جای تعجب نیست اگر که بر آب زلالی از قلم نویسنده و شاعر جاری شود.
ای قول تو در دینی و دنیائی صادق
وی رأی تو در مملکت آرائی صائب
هوش مصنوعی: تو در هر دو جهان، چه دینی و چه دنیوی، سخنت راست و درست است و نظر و رای تو در اداره کشور، صحیح و بجا می‌باشد.
از ملک تو شمشیر زن لشکر اسلام
بر قیصر و فغفور نهد تاج و ضرائب
هوش مصنوعی: لشکر اسلام با شمشیر خود از سرزمین تو، تاج و نشانه‌های سلطنت را بر سر قیصر و فغفور می‌گذارد.
آیند بدرگاه تو اشراف و اکابر
بر خدمت صدر تو چنان طامع و راغب
هوش مصنوعی: افراد بزرگ و صاحب مقام در پیشگاه تو می‌آیند و با اشتیاق و رغبت بسیار به خدمت تو دست می‌یازند.
کز وجه زمین بوسی درگاه و سرایت
که برگ رباینده بیحاده جاذب
هوش مصنوعی: از روی زمین به پیشگاه تو سجده می‌کنم و به خاطر مقام بلندت، چون برگی که بدون دردسر جاذب و جذب‌کننده باشد.
داری هبت از ایزد وهاب سه نعمت
عیش هنی و طبع سخی و کف واهب
هوش مصنوعی: شما از سوی خداوند بخشنده سه نعمت دریافت کرده‌اید: زندگی خوش و لذت‌بخش، طبیعت بخشنده و دست سخاوتمند.
یک بنده وهاب نیابند بگیتی
نایافته صد بار ز جود تو مواهب
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره شده که در این دنیا هیچ بنده‌ای پیدا نمی‌شود که فیض و رحمت‌های تو را بارها تجربه نکرده باشد. به همین خاطر، همواره از لطف و بخشندگی تو بهره‌مند شده‌اند.
از مائده و مشرب و بر و کرم تست
آز و امل اهل هنر طاعم و شارب
هوش مصنوعی: این متن به موهبت‌ها و نعمت‌هایی اشاره دارد که از طرف خداوند به انسان‌ها داده شده است. آنچه در زندگی به ما می‌رسد، همچون غذا و نوشیدنی‌های گوناگون، نتیجه هنر و تلاش هنرمندان و استعدادهایی است که در بین مردم وجود دارد. زندگی پر از نعمت‌ها و خوبیه‌هایی است که باید قدرشان را بدانیم.
هر کس که شراب حسد و حقد تو نوشد
ساقی دهدش مژده ببر کندن شارب
هوش مصنوعی: هر کسی که طعم حسد و کینه‌ی تو را بچشد، بشارت ده که به زودی از عذاب این حسرت‌ها رهایی پیدا خواهد کرد.
با دولت والای تو اعدای نگون بخت
هستند ز پیروز شدن خاسر و خائب
هوش مصنوعی: با وجود رحمت و بزرگی تو، کسانی که بدبخت هستند، به پیروزی نمی‌رسند و در نهایت ناکام و ناتوان خواهند بود.
از نسبت والای تو اندر چمن ملک
چون سرو سرافرازی تو هست مناسب
هوش مصنوعی: از جایگاه بلند تو در باغ‌های ملک، مانند سروهایی که قد بلند و با افتخار هستند، برتری و عظمت تو مناسب است.
چون سرو سهی در چمن جاه و بزرگی
بادا علم دولت و اقبال تو ناصب
هوش مصنوعی: تو همچون سرو بلند و زیبا در باغی، با عظمت و بزرگی بمان و پرچم افتخارات و موفقیت‌های خود را به اهتزاز درآور.
از مشرق تا مغرب اهل قلم و تیغ
بر خدمت درگاه تو بادند مواظب
هوش مصنوعی: از شرق تا غرب، نویسندگان و شمشیرها در خدمت تو هستند و مراقبت می‌کنند.
نوروز جلالی و سر سال عجم باد
بر صدر تو میمون و بر احباب و اقارب
هوش مصنوعی: نوروز باستانی و آغاز سال نو را برای تو و خانواده و دوستانت مبارک باد.
چندانت بقا باد که ناید عدد سال
اندر قلم کاتب و در ذهن محاسب
هوش مصنوعی: چند سالی که باقی مانده، به امید این که هیچ عددی برایش در یاد کاتب و حسابگر نباشد.