گنجور

شمارهٔ ۱۵ - در مدح شمس الملک

سوی ختا بسفر شد بعزم و رأی صواب
بدفع شر خشم شاه شرع با اصحاب
ز پادشاه ختا جست عدل نوشروان
چو یافت آنچه بجست آمد از خطا بصواب
امان خطه اسلام بود ز اهل خطا
درآمد و شد او از مسبب الاسباب
چو سنگ را نتواند گزید و بوسه دهد
کسی که باشد دعوی نمای معنی یاب
کمر چو نتوان بستن بجاهد الکفار
گشاده به به لکم دینکم ولی دین باب
رقاب اهل هدی در طناب جور و ستم
کسیکه خواست کشیدن کشیده شد بطناب
ملک تعالی مالک رقاب عادل داد
که خسروانرا در طوق امر اوست رقاب
شراب عدل چشاند شکار خصم کند
رعیت و حشم آسوده زین شکار و شراب
چو در سفر برکاب ملک عنان پیوست
بحضرت آمد با شاه همعنان و رکاب
مراد شاه اولوالعزم ازو مختص شد
چنین بود اثر علم یا اولوالالباب
زهی نبیره برهان و سیف و شمس و حسام
حسام حجت برهان سوآل سیف جواب
از آن حسامی وارث که سیف حجت او
بخصم حجت بنمود و در نشد بضراب
سحاب خوانم یا شمس یا همین و همان
بنور زائی شمس و بکف راد سحاب
ز ذره ها که نماید بنور شمس فلک
فضائل تو زیادت بود ز روی حساب
اگر صحیفه القاب تست صفحه لوح
ستوده القاب از تست نی تو از القاب
توئی چو جد و پدر خسرو ممالک شرع
سپهبدان تو صفدار منبر و محراب
متابعان تو از شام تا سحر بسهر
بر اهل بدعت در حرب رستم و سهراب
مبارزانت بتیغ زبان و رمح قلم
خضاب کرده بخون مداد روی کتاب
کجا باشهد ان لا اله الا الله
عمل کنند در آنجا نهاده ای نواب
ز حد چین و ختن تا بحد مصر و یمن
بود ائمه دین را بتو مصیر و مآب
کسی بخواب نبیند نظیر تو چو بدید
گه تعلم تعلیم ناظران تو خواب
بزرگواری میراث داری از اسلاف
مؤثر است ز اسلاف خیر در اعقاب
بر آل برهان شاهی بر آل سیف ملک
ترا سزاست ملکشاه اهل علم خطاب
بحشر در سر پل هر که روزنامه شرع
بر آل برهان خوانده است رسته شد زعقاب
عزیز آل دو عبدالعزیزی از دو طرف
یکی ز جانب مام و دگر ز جانب باب
عزیز مصر بخارا توئی بدین دو نسب
عزیز بادی تا مدت فلا انساب
همیشه تا خطبا نام آن عمر گویند
که هست باب ترا جد و باب او خطاب
خطیب منبر مصر ثنا و مدح ترا
فصیح باد زبان بر معاشر احباب
اگر دگر شعرا کاذبند باکی نیست
بنظم مدحت تو نیست سوزنی کذاب
ترا ز رحمت ناب آفرید خالق خلق
کجا تو باشی باشد مکان رحمت ناب
بهر کجا که روی یا ز هر کجا آئی
مباد جز بطریق بهی مجئی و ذهاب

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سوی ختا بسفر شد بعزم و رأی صواب
بدفع شر خشم شاه شرع با اصحاب
هوش مصنوعی: به سمت سرزمین ختا سفر کرد تا با تدبیر و تصمیم درست، خشم شاه شرع را که تهدیدی جدی بود، دفع کند و در کنار یارانش به این هدف بپردازد.
ز پادشاه ختا جست عدل نوشروان
چو یافت آنچه بجست آمد از خطا بصواب
هوش مصنوعی: از پادشاه ختا، عدالت نوشروان را جستجو کرد. وقتی دید که آنچه را جستجو کرده، از خطا به درستی رسیده است.
امان خطه اسلام بود ز اهل خطا
درآمد و شد او از مسبب الاسباب
هوش مصنوعی: این سرزمین اسلامی از کسانی که دچار اشتباهات هستند، محفوظ ماند و او از خالق و باعث همه چیز خارج شد.
چو سنگ را نتواند گزید و بوسه دهد
کسی که باشد دعوی نمای معنی یاب
هوش مصنوعی: اگر کسی نتواند سنگ را گاز بگیرد یا او را ببوسد، چگونه می‌تواند ادعای درک معنا کند؟
کمر چو نتوان بستن بجاهد الکفار
گشاده به به لکم دینکم ولی دین باب
هوش مصنوعی: اگر نتوانی کمر را محکم ببندی، پس در جنگ با کفار آزاد باش. شما دین خود را دارید و من نیز دین خود را دارم.
رقاب اهل هدی در طناب جور و ستم
کسیکه خواست کشیدن کشیده شد بطناب
هوش مصنوعی: افرادی که راهنمایی و هدایت را دنبال می‌کنند، در برابر سختی‌ها و ستم‌ها دچار مشکل می‌شوند؛ و کسی که می‌خواهد از این وضعیت رهایی یابد، به نوعی گرفتار می‌شود.
ملک تعالی مالک رقاب عادل داد
که خسروانرا در طوق امر اوست رقاب
هوش مصنوعی: خداوند قدرتمند و برتر، سلطنت و قدرت را به کسانی عطا کرده است که در زیر فرمان او هستند و حکمرانی می‌کنند. این به این معناست که پادشاهان و سران، در واقع خاضع و تحت کنترل او هستند.
شراب عدل چشاند شکار خصم کند
رعیت و حشم آسوده زین شکار و شراب
هوش مصنوعی: شراب عدل موجب می‌شود که دشمنان تحت تأثیر قرار بگیرند و رعیت و همراهان از این وضعیت آسوده خاطر شوند و از نعمت‌ها بهره‌مند گردند.
چو در سفر برکاب ملک عنان پیوست
بحضرت آمد با شاه همعنان و رکاب
هوش مصنوعی: زمانی که در سفر، سوار بر اسب شاهانه شدم و در کنار او قرار گرفتم، به حضور ملک رسیدم و در کنار او بودم.
مراد شاه اولوالعزم ازو مختص شد
چنین بود اثر علم یا اولوالالباب
هوش مصنوعی: مراد شاه حکیم و دانا به این معناست که اثر علم و حکمت تنها به خواص و افراد با درایت تعلق می‌گیرد.
زهی نبیره برهان و سیف و شمس و حسام
حسام حجت برهان سوآل سیف جواب
هوش مصنوعی: حرکت و تلاش فرزندان برهان و سیف و شمس و حسام، نمونه‌ای از قدرت و استدلال است. حجت و دلیل، پرسش‌ها را پاسخ می‌دهد و شک و تردید را از میان برمی‌دارد.
از آن حسامی وارث که سیف حجت او
بخصم حجت بنمود و در نشد بضراب
هوش مصنوعی: از آن حسام که به تیغ خود نشان داد که حجت را می‌زند و در این نبرد پیروز نشد.
سحاب خوانم یا شمس یا همین و همان
بنور زائی شمس و بکف راد سحاب
هوش مصنوعی: من می‌توانم ابر را بنامم یا خورشید را، یا حتی همین، به خاطر نوری که خورشید می‌تاباند و در دستان ابر قرار دارد.
ز ذره ها که نماید بنور شمس فلک
فضائل تو زیادت بود ز روی حساب
هوش مصنوعی: از ذراتی که به وسیله نور خورشید در آسمان دیده می‌شوند، ویژگی‌های برجسته تو بیشتر از آن چیزی است که می‌توان با حساب و کتاب بیان کرد.
اگر صحیفه القاب تست صفحه لوح
ستوده القاب از تست نی تو از القاب
هوش مصنوعی: اگر نام‌ها و عناوینی که داری همانند ورق‌های لوحی است که در آن ستایش‌ها و فضیلت‌ها نوشته شده، و تو از آن عنوان‌ها مجزا نیستی.
توئی چو جد و پدر خسرو ممالک شرع
سپهبدان تو صفدار منبر و محراب
هوش مصنوعی: تو مانند جد و پدر خسروانی، در حکمرانی و فرماندهی بر سرزمین‌ها مانند سپهبدان هستی و در جایگاه رهبری در منبر و محراب قرار داری.
متابعان تو از شام تا سحر بسهر
بر اهل بدعت در حرب رستم و سهراب
هوش مصنوعی: پیروان تو از غروب تا سپیده‌دم، با تلاش و جنگ، علیه بدعت‌گذاران در نبرد رستم و سهراب می‌کوشند.
مبارزانت بتیغ زبان و رمح قلم
خضاب کرده بخون مداد روی کتاب
هوش مصنوعی: مخالفان تو با زبان تند و قلم خود، کتاب‌ها را با خون مداد رنگین کرده‌اند.
کجا باشهد ان لا اله الا الله
عمل کنند در آنجا نهاده ای نواب
هوش مصنوعی: در جایی که مردم به وحدانیت خداوند ایمان دارند و بر اساس این باور عمل می‌کنند، تو نواب و نمایندگان خود را قرار داده‌ای.
ز حد چین و ختن تا بحد مصر و یمن
بود ائمه دین را بتو مصیر و مآب
هوش مصنوعی: از سرزمین‌های چین و ختن تا مرزهای مصر و یمن، ائمه دین برای تو راه و مسیر مشخصی دارند.
کسی بخواب نبیند نظیر تو چو بدید
گه تعلم تعلیم ناظران تو خواب
هوش مصنوعی: کسی که خواب نمی‌بیند، وقتی تو را می‌بیند، به یاد می‌آورد که در زمان تحصیل، معلمانش چه خواب‌هایی درباره تو دیده‌اند.
بزرگواری میراث داری از اسلاف
مؤثر است ز اسلاف خیر در اعقاب
هوش مصنوعی: شایستگی و بزرگواری که تو از نیاکانت به ارث برده‌ای، تأثیری مثبت بر نسل‌های آینده خواهد داشت.
بر آل برهان شاهی بر آل سیف ملک
ترا سزاست ملکشاه اهل علم خطاب
هوش مصنوعی: بر خاندان برهان، سلطنت شایسته‌ای بر خاندان سیف، مناسب توست ای ملکشاه اهل علم!
بحشر در سر پل هر که روزنامه شرع
بر آل برهان خوانده است رسته شد زعقاب
هوش مصنوعی: در روز قیامت، در پل صراط، هر کسانی که اصول دین و احکام شرعی را به درستی فهمیده و عمل کرده‌اند، از خطرات و عذاب‌های سخت نجات پیدا خواهند کرد.
عزیز آل دو عبدالعزیزی از دو طرف
یکی ز جانب مام و دگر ز جانب باب
هوش مصنوعی: عزیز آل دو عبدالعزیز از دو سو آمده است، یکی از سمت مادر و دیگری از سمت پدر.
عزیز مصر بخارا توئی بدین دو نسب
عزیز بادی تا مدت فلا انساب
هوش مصنوعی: عزیز مصر تو که به دو نسبت از دیگران گرامی‌تر هستی، تا زمانی که نسبت‌ها معتبرند، برای تو ارزش قائل‌ایم.
همیشه تا خطبا نام آن عمر گویند
که هست باب ترا جد و باب او خطاب
هوش مصنوعی: شاعر به این نکته اشاره دارد که همیشه وقتی از نسل و خانواده انسان صحبت می‌شود، نام پدر بزرگ و نیاکان او به میان می‌آید. بنابراین، در واقع، هر فردی بخشی از تاریخ و میراث خانوادگی خود را با خود به‌همراه دارد و ارتباطش با گذشته‌اش قابل‌توجه است.
خطیب منبر مصر ثنا و مدح ترا
فصیح باد زبان بر معاشر احباب
هوش مصنوعی: خطیب منبر مصر در وصف و ستایش تو به زبان فصیح و شیوایی سخن بگوید و آن را در جمع دوستان بیان کند.
اگر دگر شعرا کاذبند باکی نیست
بنظم مدحت تو نیست سوزنی کذاب
هوش مصنوعی: اگر بقیه شاعران در کارهای خود راستگو نیستند، نگرانی‌ای نیست، زیرا قصیده تو ارزشمندتر از آن است که به سوزن کاذب دیگران برابری کند.
ترا ز رحمت ناب آفرید خالق خلق
کجا تو باشی باشد مکان رحمت ناب
هوش مصنوعی: خالق تو را از محبت بی‌نهایت خود آفریده و در این جهان، جایی که این رحمت وجود دارد، تو نیز حضور خواهی داشت.
بهر کجا که روی یا ز هر کجا آئی
مباد جز بطریق بهی مجئی و ذهاب
هوش مصنوعی: هر جا که بروی یا از هر کجا بیایی، مبادا جز به طریق نیکو و خوبی رفت و آمد کنی.