شمارهٔ ۱۵۸ - در مدح حسام الدین
سران ملک سمرقند را چو تن را جان
جمال داده سپه پهلوان ترکستان
حسام دین که بهیجا حسام قاطع او
کند دو نیمه عدو را ز فرق تا بمیان
چنان دو نیمه کند خصم را که نیم از نیم
بذره ای نپذیرد زیاده و نقصان
چو بر براق سبک سیر او بگاه بزد
عنان سبک شود اندر تک و رکاب گران
شود سنانش چون بابزن ز آتش حرب
بجای مرغ مبارز در او شده گردان
بشست و قبضه او بر کمان و تیر فلک
شوند فتنه چو گیرد بدست تیر و کمان
کجا دو تیر گشاید گه نشانه زدن
بود بحکم ز سوفار این نشانه آن
برزمگه ز صریر کمان کشیدن او
بگوش خصم رسد کل من علیها فان
اگر برستم دستان ورا قیاس کنم
قیاس راست نیاید برستم دستان
از آنکه رستم دستان بدست مردم کرد
گهی مبارزت و گه بحیلت و دستان
همه مبارزت او بدست مردی اوست
چنان شناس مرانرا ورا چنین میدان
بهیبت از در جنیانج تا بچین نگرد
شود ز زلزله از تنگ مانوی ویران
بپشت آینه چین بر آرزوی مثل
نهاد و هیئت جنبان چون کنند نشان
بروی آینه بر شاه چین نگه نکند
ز پشت آینه ناخواسته پناه و امان
انار پناه همه خلق زیر رایت تو
ز شیر رایت تو شیر آسمان بفسفان
ز شرم رای تو در وقت نیمروز شود
چو سایه از پس دیوار آفتاب نهان
بنور رای خود اربنگری توانی دید
همه نهان جهانرا به پیش دیده عیان
مهابت تو بیک دم جهان خراب کند
مواهب تو خراب جهان کند عمران
جهان اگر نرود بر مراد تو یکدم
بقهر نام جهانی بیفکنی ز جهان
نهاد قلعه جیتانج تو بعقل تو است
چنانکه شهر مداین بعدل نوشروان
در آن دیار و . . . ز بس سیاست تو
پناه گرگ بود زیر پوستین شبان
بروز بزم ز کف تو زر چنان بارد
که از شجر ورق زرنشان ز باد خزان
همیشه بزم تو بادا چو بوستان ببهار
پر از گل طرب و بلبل مدایح خوان
مراد تو ز جهان چیست آن محصل باد
هرآنچه داری کام و هوا مباد جز آن
شمارهٔ ۱۵۷ - در مدح وزیر صدرالدین: ز اقبال بر کمال شهنشاه شرق و چینشمارهٔ ۱۵۹ - در مدح فخرالدین احمد: سپاس از خداوند بیمثل و بیچون
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سران ملک سمرقند را چو تن را جان
جمال داده سپه پهلوان ترکستان
هوش مصنوعی: سردارانی که در سمرقند هستند، مانند روح و جان، زیبایی را به بدن میبخشند، همانطور که یک سردار، پهلوان ترکستان را در میدان نبرد یاری میکند.
حسام دین که بهیجا حسام قاطع او
کند دو نیمه عدو را ز فرق تا بمیان
هوش مصنوعی: حسام دین، که نامش به معنی شمشیر قاطع است، دشمن را به دو نیم میکند و به طور کلی بر او چیره میشود.
چنان دو نیمه کند خصم را که نیم از نیم
بذره ای نپذیرد زیاده و نقصان
هوش مصنوعی: چنان قدرتی دارد که دشمن را به دو قسمت تقسیم میکند، بهطوری که هیچکدام از این دو قسمت قادر به پذیرش چیزی بیشتر یا کمتر از آنچه هستند نخواهند بود.
چو بر براق سبک سیر او بگاه بزد
عنان سبک شود اندر تک و رکاب گران
هوش مصنوعی: وقتی سوار بر اسب تندرو و سریعش برود، در آن زمان که بر یال و دهنهاش تکیه کرده، احساس سبکی و راحتی میکند و در حین ناهمواریها و چالشها، پاهایش به سختی زمین را لمس میکند.
شود سنانش چون بابزن ز آتش حرب
بجای مرغ مبارز در او شده گردان
هوش مصنوعی: شمشیرش مانند گازانبر بس تند و برنده شده است و جنگجو در او به جای پرندهای آزاد در حال چرخش است.
بشست و قبضه او بر کمان و تیر فلک
شوند فتنه چو گیرد بدست تیر و کمان
هوش مصنوعی: او (شخصی) بند کمان را به دست میگیرد و تیرش را آماده میکند، در این حال اگر فتنهای پیش آید، به مانند این میماند که تیر و کمان در دست اوست و آمادهی پرتاب است.
کجا دو تیر گشاید گه نشانه زدن
بود بحکم ز سوفار این نشانه آن
هوش مصنوعی: در کجا میتوان همزمان دو هدف را نشانهگیری کرد، وقتی تنها یکی از آنها بهطور قطع مشخص شده باشد؛ این نشان از ناپایداری و عدم قطعیت در هدفگذاری دارد.
برزمگه ز صریر کمان کشیدن او
بگوش خصم رسد کل من علیها فان
هوش مصنوعی: صدای کشیده شدن کمان او بر زمین، به گوش دشمن میرسد و این یک هشدار برای آنهاست که همه چیز فانی است.
اگر برستم دستان ورا قیاس کنم
قیاس راست نیاید برستم دستان
هوش مصنوعی: اگر بخواهم دستان او را با دستان خودم مقایسه کنم، هرگز نمیتوانم این مقایسه را به درستی انجام دهم.
از آنکه رستم دستان بدست مردم کرد
گهی مبارزت و گه بحیلت و دستان
هوش مصنوعی: این بیت به تلاش و تواناییهای رستم دستان اشاره دارد که او در مقابله با مردم، هم در مبارزات مستقیم و هم در برخی مواقع با نیرنگ و هوش خود پیروز شده است. به نوعی میتوان گفت که رستم تواناییهای گوناگونی دارد که او را در مواجهه با چالشها و رقبا موفق میکند.
همه مبارزت او بدست مردی اوست
چنان شناس مرانرا ورا چنین میدان
هوش مصنوعی: تمام تلاش و پیکار تو تحت هدایت یک مرد است، بنابراین او را خوب بشناس و در این میدان با دقت عمل کن.
بهیبت از در جنیانج تا بچین نگرد
شود ز زلزله از تنگ مانوی ویران
هوش مصنوعی: خود را از هراس و ترس دیگران پنهان کن تا آنجا که زلزله نیز نتواند تو را ویران کند.
بپشت آینه چین بر آرزوی مثل
نهاد و هیئت جنبان چون کنند نشان
هوش مصنوعی: در پشت آینه، چین و چروکها را به آرزویی مشابه قرار داده و تصاویر در حال تغییر را نشان میدهد.
بروی آینه بر شاه چین نگه نکند
ز پشت آینه ناخواسته پناه و امان
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و جذابیت چهرهای اشاره دارد که از زیبایی چهرهاش نمیتواند به راحتی عبور کند. به نوعی، به این نکته اشاره میشود که حتی در پسزمینه یا از دور هم جلوه و درخشندگی آن چهره چشمها را به خود جذب میکند و کسی نمیتواند به سادگی از زیبایی آن چشمپوشی کند.
انار پناه همه خلق زیر رایت تو
ز شیر رایت تو شیر آسمان بفسفان
هوش مصنوعی: انار تحت حمایت تو از همه مردم است، تو مانند شیر در آسمان به درخشانی هستی و دلیری.
ز شرم رای تو در وقت نیمروز شود
چو سایه از پس دیوار آفتاب نهان
هوش مصنوعی: در پیشگاه تو چنان شرمگین میشوم که در میانه روز، سایهای از پشت دیوار آفتاب پنهان میگردد.
بنور رای خود اربنگری توانی دید
همه نهان جهانرا به پیش دیده عیان
هوش مصنوعی: اگر با حکمت و عقل خود به تماشای دنیا بنشینی، میتوانی تمام پنهانیهای جهان را به وضوح و روشنی مشاهده کنی.
مهابت تو بیک دم جهان خراب کند
مواهب تو خراب جهان کند عمران
هوش مصنوعی: وجود با عظمت تو به یک لحظه میتواند دنیا را ویران کند و نعمتهای تو میتواند ساخت و ساز و آبادانی دنیا را خراب کند.
جهان اگر نرود بر مراد تو یکدم
بقهر نام جهانی بیفکنی ز جهان
هوش مصنوعی: اگر جهان بر وفق خواستههای تو پیش نرود، به یک لحظه به قهر از آن روی برگردان و نام آن را از زندگیات حذف کن.
نهاد قلعه جیتانج تو بعقل تو است
چنانکه شهر مداین بعدل نوشروان
هوش مصنوعی: تاسیس و استقرار قلعه جیتانج بستگی به خرد و عقل تو دارد، درست مانند اینکه شهر مداین به عدالت نوشروان بستگی داشت.
در آن دیار و . . . ز بس سیاست تو
پناه گرگ بود زیر پوستین شبان
هوش مصنوعی: در آن سرزمین، به خاطر تدبیر و سیاست تو، امنیت گرگها در زیر لباس چوپان پنهان شده بود.
بروز بزم ز کف تو زر چنان بارد
که از شجر ورق زرنشان ز باد خزان
هوش مصنوعی: به خاطر تو، جشن و سرور به حدی زیاد خواهد بود که طوری خواهد بارید که برگهای طلا از درخت در اثر وزش باد پاییزی میریزد.
همیشه بزم تو بادا چو بوستان ببهار
پر از گل طرب و بلبل مدایح خوان
هوش مصنوعی: همیشه جشن و سرور تو مانند بهاری باشد که پر از گل و شادی و آواز بلبلان است.
مراد تو ز جهان چیست آن محصل باد
هرآنچه داری کام و هوا مباد جز آن
هوش مصنوعی: منظور تو از زندگی در این دنیا چیست؟ آن دانشجویی که در جستجوی حقایق است، باید بداند که هر خواسته و آرزویی که دارد، جز آنچه واقعی است، نباید در سر بپروراند.