شمارهٔ ۱۵۷ - در مدح وزیر صدرالدین
ز اقبال بر کمال شهنشاه شرق و چین
زینت گرفت صدر وزارت بصدر دین
صدری به دین پاک محمد بنام اوست
محمود بود و هست و بود تاییوم دین
صدری که اوست واسطه عقد اهل فضل
هر نکته از عبادت او جوهر ثمین
هر جوهری که لفظ وی آرد زکان طبع
زان جوهر است خاتم اقبال را نگین
سلک جواهر است خط جانفزای صدر
چون صدر جوهری بود آری بود چنین
تشبیه صدر و نامه و توقیع و کلک صدر
زلف مسلسل است و بناگوش حور عین
شاگرد پیشه گان و خریطه کشان وی
استاد کار تیر سپهرند بر زمین
از آفرین سرشت ورا لطف کردگار
آنگه که آفریده شد آدم ز آب و طین
در مدح او بود سخن آفرین سرای
ای ز آفرین سرشته ترا عالم آفرین
هرکس که آفرین تو گوید بصد زبان
از صد زبان بگوش وی آرند آفرین
نی از کبارد هرکسی مرترا نظیر
نی از کرام عصر کسی مرترا قرین
آبستن است کلک تو اندر بنان تو
کز سیر او بنات هنر زاید و بنین
تدبیر تست بسته گشاینده آنچنانک
سد سکندری نبود پیش او متین
شیرینی عبارت تو اهل فضل را
در گوش خوشتر است که در کام انگبین
گر بر درخت مازو بلبل ز لفظ تو
انشا کند نوار و صفیری زند حزین
نبود عجب که مازوی بیمغز بی مزه
یابد از آن نوا مزه و مغز همچو تین
دستور شاه شرقی و بر آسمان فضل
چون صبح صادقی ید بیضا در آستین
گیتی بنور عدل شه آراسته شود
خورشید فضل تو چو شود ظاهر و مبین
در تو چو ظن خلق بنیکی است نیک باش
تا در تو ظن خلق بنیکی شود یقین
شد پیش مهر امر تو دلهای خلق موم
آن کن که مهر مهر پذیرد نه مهر کین
تا آفتاب شاه نجومست و مه وزیر
وز هردو دور چرخ شهور آرد و سنین
آن اشهر سنین عدد عمر شاه باد
تو ماه صدر بادی و شاه آفتاب دین
شمارهٔ ۱۵۶ - در مدح ناصرالدین محمد بن احمد: هست قد یار من سرو خرامان در چمنشمارهٔ ۱۵۸ - در مدح حسام الدین: سران ملک سمرقند را چو تن را جان
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز اقبال بر کمال شهنشاه شرق و چین
زینت گرفت صدر وزارت بصدر دین
هوش مصنوعی: از خوششانسی، بر اثر وجود شاه بزرگ شرق و چین، مقام وزارت به مذهب و دین زینت و زیبایی بخشیده است.
صدری به دین پاک محمد بنام اوست
محمود بود و هست و بود تاییوم دین
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در آسمان دین پاک محمد (ص)، نامی به نام محمود وجود دارد که همواره شایسته و بزرگ است و تا روز قیامت نیز چنین خواهد ماند.
صدری که اوست واسطه عقد اهل فضل
هر نکته از عبادت او جوهر ثمین
هوش مصنوعی: آنکه در قله معرفت و فضیلت قرار دارد، واسطهای برای پیوند و اتحاد اهل علم و فضیلت است؛ هر نکتهای از عبادت او، ارزشی گرانبها و خاص دارد.
هر جوهری که لفظ وی آرد زکان طبع
زان جوهر است خاتم اقبال را نگین
هوش مصنوعی: هر چیزی که از دهان انسان بیرون میآید، به نوعی نشاندهنده حقیقت وجودش است و این نشان، مانند نگینی روی انگشتری از نعمت و موفقیت اوست.
سلک جواهر است خط جانفزای صدر
چون صدر جوهری بود آری بود چنین
هوش مصنوعی: خط زیبای صدر همچون جواهر است، زیرا که خود صدر از جملهء جوهری و باارزش به شمار میرود.
تشبیه صدر و نامه و توقیع و کلک صدر
زلف مسلسل است و بناگوش حور عین
هوش مصنوعی: تشبیه صورت و نوشته و امضای شخص به زیبایی و لطافت موهای بلند و تابدار است که با گوشهای حورهای بهشتی در ارتباط است.
شاگرد پیشه گان و خریطه کشان وی
استاد کار تیر سپهرند بر زمین
هوش مصنوعی: شاگردان کسانی هستند که در هنر و مهارت، تحت نظر استادان بزرگ یاد میگیرند و هنرشان بر روی زمین مانند تیرهایی است که به دقت پرتاب میشوند.
از آفرین سرشت ورا لطف کردگار
آنگه که آفریده شد آدم ز آب و طین
هوش مصنوعی: خداوند به آفرینش انسان با محبت و لطف خود نامی لطیف و زیبا عطا کرد، زمانی که آدم را از آب و گل خلق فرمود.
در مدح او بود سخن آفرین سرای
ای ز آفرین سرشته ترا عالم آفرین
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر در وصف شخصیت برجستهای صحبت میکند که به نوعی از آفرینش و خلقت الهام گرفته است. او به ستایش این فرد میپردازد و تأکید میکند که او از چنان مرتبهای برخوردار است که بر تمام عالم تاثیر گذاشته و به زیباترین شکل آفرینش تبدیل شده است.
هرکس که آفرین تو گوید بصد زبان
از صد زبان بگوش وی آرند آفرین
هوش مصنوعی: هر کسی که تو را ستایش کند، این ستایش از صد زبان به گوش او میرسد.
نی از کبارد هرکسی مرترا نظیر
نی از کرام عصر کسی مرترا قرین
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که هر فردی در زندگی خود شایستگیها و ویژگیهای خاصی دارد که او را از دیگران متمایز میکند، مانند نی که هر کس میتواند از آن صداهایی زیبا بسازد. همچنین به این نکته اشاره میکند که در عصر خود، افراد شایسته و با ارزش به طور طبیعی همسان و هماهنگ هستند و در کنار یکدیگر قرار میگیرند.
آبستن است کلک تو اندر بنان تو
کز سیر او بنات هنر زاید و بنین
هوش مصنوعی: قلم تو در دستانت شکل میگیرد و از طبع تو آثار هنری زاییده میشود، همچون دختران و پسرانی که از آن به وجود میآیند.
تدبیر تست بسته گشاینده آنچنانک
سد سکندری نبود پیش او متین
هوش مصنوعی: تدبیر تو به گونهای است که بستهها را باز میکند، مانند سدی که در برابر اسکندر محکم نبود.
شیرینی عبارت تو اهل فضل را
در گوش خوشتر است که در کام انگبین
هوش مصنوعی: شیرینی گفتار تو برای اهل علم و فضل، خوشایندتر است از شهدی که در دهان باشد.
گر بر درخت مازو بلبل ز لفظ تو
انشا کند نوار و صفیری زند حزین
هوش مصنوعی: اگر بلبل بر درخت مازو از گفتار تو ساخته شعر بگوید و آهنگی اندوهناک سر دهد.
نبود عجب که مازوی بیمغز بی مزه
یابد از آن نوا مزه و مغز همچو تین
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد که کسی که فاقد فهم و درک است، نه تنها لذتی از موسیقی نمیبرد بلکه حتی نواهای زیبا را نیز بیمعنا و بیمزه مییابد، مانند گل خاردار که از زیبایی عاری است.
دستور شاه شرقی و بر آسمان فضل
چون صبح صادقی ید بیضا در آستین
هوش مصنوعی: دستور شاه شرقی و فضیلتش مانند صبح صادق است، که در دستانش معجزهای دارد.
گیتی بنور عدل شه آراسته شود
خورشید فضل تو چو شود ظاهر و مبین
هوش مصنوعی: دنیا به نور عدالت پادشاه زینت خواهد گرفت، زمانی که خورشید فضل و برکت تو نمایان شود و روشن گردد.
در تو چو ظن خلق بنیکی است نیک باش
تا در تو ظن خلق بنیکی شود یقین
هوش مصنوعی: اگر مردم به تو نیکی میاندیشند، خودت هم باید نیکوکار باشی تا این تصور مثبت در مورد تو تبدیل به یک واقعیت شود.
شد پیش مهر امر تو دلهای خلق موم
آن کن که مهر مهر پذیرد نه مهر کین
هوش مصنوعی: با وجود تو، دلهای مردم مثل موم نرم شدهاند. از آنجا که محبت واقعی نیازمند عشق و دوستی است، باید به گونهای رفتار کنی که فقط محبت و عشق را بپذیرد، نه کینه و دشمنی.
تا آفتاب شاه نجومست و مه وزیر
وز هردو دور چرخ شهور آرد و سنین
هوش مصنوعی: تا زمانی که خورشید فرمانروای ستارگان است و ماه وزیر آن، هر دو دور چرخ زمان را بر میگردانند و سالها را رقم میزنند.
آن اشهر سنین عدد عمر شاه باد
تو ماه صدر بادی و شاه آفتاب دین
هوش مصنوعی: عمر پادشاه در این سالهای پررنگ و تاثیرگذار به مانند ماهی در وسط آسمان و مانند خورشید بر دین مردم میتابد و روشنایی میبخشد.