شمارهٔ ۱۴۶ - در مدح تاج الدین محمود
آب گل برد آنکه دارد آتش عنبر دخان
خاک از آتش گلشن و باد از دخان عنبر فشان
گلشن عنبرفشان از باد و خاک آسان کند
آنکه آب گل برد از آتش عنبر دخان
باد پیمودم که دارم آبروئی نزد دوست
آتش دل کرده در خاکستر سینه نهان
خاک پوش آتش دل برد سیلاب مژه
جان چه رنجانم که در تن بادپیمائی است جان
چون نهاد من ز باد و خاک و آب و آتش است
باد و خاک و آب و آتش را نهادم بر میان
گرم و سرد آتش و آب و غم تیمار دوست
همچو باد آرم سبک گر همچو خاک آید گران
اندران موسم که گردد باد عنبر بیز خاک
آتش افروزد رخ لاله بآب آسمان
عنبر آتش پرست دوست راند هم بباد
وز مژه بر خاک پایش ریزم آب ارغوان
دوست آب دیده نستاند بر بهای خاک پای
زر آتشکون خوهد گوید پس از باد وزان
با وجود تاج دین محمود هم بخشد ز خاک
زر چون آتش بهای شعر چون آب روان
تاج دین آن آب لطف خاک علم باد دست
صدر آتش هست گردنکش گردون توان
آنکه بی آب دواتش خاک توران هست چون
مجمری بی عود و آتش کشتئی بی بادبان
آنکه پیش کلک او باشد چو پیش باد خاک
خنجر . . . آب داده نیزه آتش سنان
وانکه ایزد زآب و خاک رأفت و رحمت سرشت
باد خلق او که بی آتش بود چون مشک و بان
باد خاک کوی او را گر دهد تحفه بآب
زر آتشکون بکف عبهر برآید زابدان
باد پایش را سپهر آبگون از ماه نو
نعل آتشگون نهد بر خاک پیمای جهان
حاتم طائی ز باد برو از خاک کرم
زآتش دوزخ چو یاقوتست با آب روان
کلک او کز خاک رست و آب جوی فضل خورد
خاتم است از زور باد آتش فتد در نیستان
باد رنگین کرد نام شعر آتش خاطری
خاک رنگین نام زر با آب تر این نام ازان
دست او دایم بآب روی آتش خاطران
خاک رنگین می سپارد باد رنگین بی نشان
خاک با زاری کند بی آب لهوانگیز زر
باد دستیها کند و آتش زند در سوزیان
کز چه در خاک سمرقند آتش فتنه نشاند
آب انصاف وی از باد هری دارد نشان
خاک و باد و آب و آتش گوهران بودند و من
ساختم در سلک مدح او بحکم امتحان
نزد دانا خاک و باد و آب و آتش گوهرند
تاج را زیبند و تاج ارزد بگوهرهای کان
تا بود دمسازی و الفت میان آب و خاک
تا بود با آب و آتش هم بر این آئین نشان
چشمه آب حیات دشمنانش خشک باد
خاک بر سر باد در تن آتش اندر خانمان
شمارهٔ ۱۴۵ - در مدح حمیدالدین: به دست خاطر من داده شد عنان سخنشمارهٔ ۱۴۷ - در مدح فضل بن عمران: حکیم و کریم آمدند از دو عمران
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آب گل برد آنکه دارد آتش عنبر دخان
خاک از آتش گلشن و باد از دخان عنبر فشان
هوش مصنوعی: کسی که در دلش عشق و شور و شوق دارد، میتواند به راحتی بر مشکلات و موانع غلبه کند. اگرچه ظاهراً مشکلات (آب گل) ممکن است بر سر راهش بیفتند، اما در درونش از آتش عشق و احساسات قوی بهرهمند است. این آتش میتواند او را به سوی موفقیت و رهایی از موانع سوق دهد.
گلشن عنبرفشان از باد و خاک آسان کند
آنکه آب گل برد از آتش عنبر دخان
هوش مصنوعی: گلستانی که عطر خوشش در فضا پخش میشود، به راحتی میتواند از سرما و گرد و خاک رهایی یابد. این کار برای کسی که بتواند از آب گل، عطر خوشی مثل بوی عنبر استخراج کند، آسان خواهد بود.
باد پیمودم که دارم آبروئی نزد دوست
آتش دل کرده در خاکستر سینه نهان
هوش مصنوعی: من برای حفظ اعتبارم نزد دوستم، سفر میکنم و آتش عشق و احساساتم را در دل خود پنهان کردهام.
خاک پوش آتش دل برد سیلاب مژه
جان چه رنجانم که در تن بادپیمائی است جان
هوش مصنوعی: خاکی که بر روی آتش دل قرار دارد، با سیلاب اشک ها از بین میرود. چه فایدهای دارد که من جان خود را در این دنیا به زحمت بیندازم، در حالی که روح من از یک سایه پرواز میکند؟
چون نهاد من ز باد و خاک و آب و آتش است
باد و خاک و آب و آتش را نهادم بر میان
هوش مصنوعی: من از عناصر طبیعی زمین یعنی باد، خاک، آب و آتش ساخته شدهام و این چهار عنصر را در خودم جای دادهام.
گرم و سرد آتش و آب و غم تیمار دوست
همچو باد آرم سبک گر همچو خاک آید گران
هوش مصنوعی: اگر آتش و آب و غم را تحمل کنم، مانند باد سبکم و اگر مشکلی پیش بیاید، مانند خاک سنگین خواهم شد.
اندران موسم که گردد باد عنبر بیز خاک
آتش افروزد رخ لاله بآب آسمان
هوش مصنوعی: در آن فصل که نسیم خوشبو و معطر میوزد، گرد و غبار داغ بر افروختگی آتش میافزاید و چهره گل لاله را با آب آسمان زینت میبخشد.
عنبر آتش پرست دوست راند هم بباد
وز مژه بر خاک پایش ریزم آب ارغوان
هوش مصنوعی: عنبر، عطر خوشی است که آتش را دوست دارد، من هم با باد همراز میشوم و از مژههایم بر خاک پای دوست، آب ارغوانی میریزم.
دوست آب دیده نستاند بر بهای خاک پای
زر آتشکون خوهد گوید پس از باد وزان
هوش مصنوعی: دوست واقعی در برابر ارزشهای معمولی و دنیوی قیمت نمیگذارد و اهمیت عشق و دوستی را بالاتر از همه چیز میداند. حتی اگر روزی بادی وزید و شرایط تغییر کرد، او همچنان به ارزشهای اصلی خود پایبند میماند.
با وجود تاج دین محمود هم بخشد ز خاک
زر چون آتش بهای شعر چون آب روان
هوش مصنوعی: با وجود اینکه محمود به واسطه تاج و مقام دینش بخشنده است، اما ارزش شعر به اندازه طلا و قیمت آن به اندازه آتش نیست، بلکه به مانند آب روان است که همواره جاری و ارزشمند است.
تاج دین آن آب لطف خاک علم باد دست
صدر آتش هست گردنکش گردون توان
هوش مصنوعی: در این بیت گفته شده که تاج دین مانند آب نیکویی است که از خاک علم برخاسته و بر دست کسانی که در جایگاه بالایی قرار دارند، قرار دارد. همچنین آتش گردون (آسمان) قدرتمند و دیکتاتور است.
آنکه بی آب دواتش خاک توران هست چون
مجمری بی عود و آتش کشتئی بی بادبان
هوش مصنوعی: شخصی که بدون وسایل و ابزار مناسب به فعالیت میپردازد، مانند شخصی است که در سرزمین توران زندگی میکند و برای نوشتن تنها خاک و قلم دارد، یا مانند مشعلی است که بدون عود و آتش نمیتواند روشن شود. همچنین مانند کشتیای است که بدون بادبان قادر به حرکت نیست.
آنکه پیش کلک او باشد چو پیش باد خاک
خنجر . . . آب داده نیزه آتش سنان
هوش مصنوعی: کسی که در برابر قلم او قرار گیرد، مانند خاکی است که در مقابل باد قرار دارد. او با کلمات خود میتواند به سادگی دیگران را تحت تأثیر قرار دهد و قدرت اثرگذاری بالایی دارد.
وانکه ایزد زآب و خاک رأفت و رحمت سرشت
باد خلق او که بی آتش بود چون مشک و بان
هوش مصنوعی: کسی که خداوند او را از آب و خاک با مهربانی و رحمت آفریده، انسانی است که بینیاز از آتش، همچون مشک و خوشبوست.
باد خاک کوی او را گر دهد تحفه بآب
زر آتشکون بکف عبهر برآید زابدان
هوش مصنوعی: اگر باد، خاک کوی او را به عنوان هدیهای بیندازد، از آب و آتش ساخته شده و در دستان کسی که با شجاعت و قدرت است، زابدان برخواهد خاست.
باد پایش را سپهر آبگون از ماه نو
نعل آتشگون نهد بر خاک پیمای جهان
هوش مصنوعی: باد در حال جستوخیز و حرکت است، و آسمان آبگون (آبی) مانند یک پارچه نرم و لطیف به نظر میرسد. از ماه نو که مانند نعل آتشین است، نشانههایی بر زمین میافکند که زندگی و تحرک جهان را نمایان میسازد.
حاتم طائی ز باد برو از خاک کرم
زآتش دوزخ چو یاقوتست با آب روان
هوش مصنوعی: حاتم طائی به قدری سخاوت داشت که حتی از باد هم دستگیر بود. کرم در آتش جهنم مانند یاقوتی است که در آب گوارا قرار دارد.
کلک او کز خاک رست و آب جوی فضل خورد
خاتم است از زور باد آتش فتد در نیستان
هوش مصنوعی: قلم او که از خاک به وجود آمده و از آب دانش سیراب شده، نشانهای است از قدرتی که با وزش باد، آتش را در نیستان به وجود میآورد.
باد رنگین کرد نام شعر آتش خاطری
خاک رنگین نام زر با آب تر این نام ازان
هوش مصنوعی: باد، نام شعر را به رنگهای زیبا درآورده است، مانند شعلههای آتش که یاد و خاطرهای را میسوزاند. خاک، با رنگهای دلفریب و طلاگون، نرمی و لطافت خود را با آب تر به نمایش میگذارد؛ این نام به دلیل زیباییها و جذابیتهایش، از آنِ طبیعت است.
دست او دایم بآب روی آتش خاطران
خاک رنگین می سپارد باد رنگین بی نشان
هوش مصنوعی: دست او همیشه بر روی آتش خاطرات، آب میریزد و این کار باعث میشود که خاک، رنگین و زیبا شود. باد نیز بدون نشان و اثر، در این وضعیت حرکت میکند.
خاک با زاری کند بی آب لهوانگیز زر
باد دستیها کند و آتش زند در سوزیان
هوش مصنوعی: خاک به شدت و با ناله و زاری، بدون آب، به حالت خراب و آشفته درمیآید. سپس، با دستانی که مانند طلا میدرخشد، کارهایی انجام میدهد و آتش را در دل سوزها شعلهور میسازد.
کز چه در خاک سمرقند آتش فتنه نشاند
آب انصاف وی از باد هری دارد نشان
هوش مصنوعی: به خاطر چه چیزی در خاک سمرقند آتش فتنه ای روشن شده است و آب انصاف وی نشانی از باد هری دارد؟
خاک و باد و آب و آتش گوهران بودند و من
ساختم در سلک مدح او بحکم امتحان
هوش مصنوعی: عناصر طبیعی همچون خاک، باد، آب و آتش ارزشهای عظیمی دارند و من در مقام آزمون، شعری درباره او نوشتم.
نزد دانا خاک و باد و آب و آتش گوهرند
تاج را زیبند و تاج ارزد بگوهرهای کان
هوش مصنوعی: در نزد افراد دانا، عناصر طبیعی مانند خاک، باد، آب و آتش ارزشمند و گرانبها هستند. این عناصر به زیبایی تاج کمک میکنند و ارزش تاج به همین گوهرهای طبیعی بستگی دارد.
تا بود دمسازی و الفت میان آب و خاک
تا بود با آب و آتش هم بر این آئین نشان
هوش مصنوعی: هرگاه ارتباط و دوستی میان آب و خاک برقرار باشد، نشانههایی از همزیستی آب و آتش نیز در این دنیا وجود دارد.
چشمه آب حیات دشمنانش خشک باد
خاک بر سر باد در تن آتش اندر خانمان
هوش مصنوعی: آب زندهگی دشمنانش خشک شود و خاک بر سرشان باد، و در آتش به جانشان بیفتد.

سوزنی سمرقندی