شمارهٔ ۱۴۰ - در مدح برهان الدین
دارم هوای آنکه پر از در کنم جهان
تا از ثنای صدر جهان برکنم جهان
صدر جهان که صدر فلک بارگاه اوست
وز بارگاه او بفلک برشدن توان
برهان دین که هست به بنیان علم و شرع
برهان سبق حسام نظر سیف حکم ران
حکمی که او کند خط فرمان که او کشد
نتوان گذشت از آنکه از آنسوست لامکان
شه را خجسته فال بدیدار روی اوست
وندر جهان خجسته تر از فال شه مدان
بی خاندان برهان در دین شکوه نیست
زو با شکوهتر نه درین دین و خاندان
زین آستانه تا حرم کعبه اهل علم
شاگرد دودمان ویند . . . دمان
تا ز آستان کعبه بدینجا نهاد روی
سکان کعبه دارند این آستان خوان
سلطان ملک شرع و پست و بملک شرع
باشد چو پاسبان شب و روز او نگاهبان
تا مرو را ببیند اندر جهان کسی
جز مرو را نه بیند سلطان و پاسبان
از شرق تا بغرب سپاهند مرو را
در ملک شرع و تیغ زبان و قلم ستان
از تیغ و از سنانشان در اصل و فرع شرع
سنت پدید گشته و بدعت شده نهان
ای سر بسر ستوده پدید و نهان تو
شد بر جهانیان خبر خیر تو عیان
از حشمت تو محتشمان سر نهاده اند
بر آستان مدرسه جوز جانیان
تار و نشان چو روی سپهر از هلال صوم
گیرد ز نعل مرکب میمون تو نشان
در ماه روزه درس و سبق رسم جدتست
بر رسم جد خویش بمان و بکن چنان
بر آسمان دو برج بشمس است نامزد
هرچند از آن اوست همه ملک آسمان
از شمس آسمان چو یکی بیت مرترا
کم زان بود که سازی در شهر خانمان
بی تو بخاریانرا در آرزوی تو
دلهاست شعله شعله و دمها دخار جان
بر خنمان اهل بخارا کراست دست
از اهل بغی و طغیان از سهم و بیم جان
خاک حسام برهان او را ربض نیست
وینرا حسام بست ربض بهر خامیان
خاقان جهان بروی تو بیند ز دوستی
باشد یقین هرآنچه بخاقان بری گمان
شاهی که اهل علم بدو شادمان بوند
شادی و کامرانی او باد جاودان
صدر جهان بدانکه تو محبوب هردلی
از بهر آنکه باشی مذکور هر زبان
در بوستان جاه تو شد بنده سوزنی
باده زبان چو سوسن آزاد مدح خوان
تا نام وی بتذکره مدحتت بود
زود آشنا شود چو طفیلی بمیهمان
تا اهل علم و شرع ز لقمان کنند یاد
بادی بعلم نعمان نعمان این زمان
روی تو باد لاله نعمان باغ شرع
باران رحمت امده در صحن بر . . . ان
پذرفته باد روزه و فرخنده عید تو
از روزه با مثوبت و از عید شادمان
شمارهٔ ۱۳۹ - در مدح ملک نصرة الدین علی بن هارون: ز عشق نگاری شدم مست و مجنونشمارهٔ ۱۴۱ - در مدح عثمان اغل: ای عارض و قد تو از سرو وز مه نشان
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دارم هوای آنکه پر از در کنم جهان
تا از ثنای صدر جهان برکنم جهان
هوش مصنوعی: من آرزومندم که به اندازهای عشق و محبت بپاشم که دنیایم را پر کنم و با این کار بتوانم نامی از خودم بر جای بگذارم که برای همیشه در یادها بماند.
صدر جهان که صدر فلک بارگاه اوست
وز بارگاه او بفلک برشدن توان
هوش مصنوعی: عالیترین مقام و رتبه در جهان، همانند جزء برجستهای در آسمان است و از این مقام و جایگاه، میتوان به آسمانها نیز صعود کرد.
برهان دین که هست به بنیان علم و شرع
برهان سبق حسام نظر سیف حکم ران
هوش مصنوعی: برهان دین، همانند پایهای محکم و استوار، بر دانش و قوانین دینی بنا شده است، و اگر کسی بخواهد به حقیقت و عدالت حکم کند، باید به بینش و نگاه عمیق خود تکیه کند.
حکمی که او کند خط فرمان که او کشد
نتوان گذشت از آنکه از آنسوست لامکان
هوش مصنوعی: هر حکمی که او صادر کند، مانند دستوری است که او میدهد و نمیتوان از آن سرپیچی کرد، زیرا آن طرف حکمت خداوند است که محدودیتی ندارد.
شه را خجسته فال بدیدار روی اوست
وندر جهان خجسته تر از فال شه مدان
هوش مصنوعی: روزی که بر چهره ی شاه نگریسته شود، روز خوشی است و بدان که در این دنیا روزی خوشتر از این وجود ندارد.
بی خاندان برهان در دین شکوه نیست
زو با شکوهتر نه درین دین و خاندان
هوش مصنوعی: در اینجا میگوید کسی که بدون خانواده و نسبتهای نیکو باشد، در حقیقت در دین از نظر شکوه و عظمت چیزی ندارد. این در حالی است که کسی که از خانوادهای با عزت و ریشهدار برخوردار باشد، در دین نیز مقام و شکوه بیشتری خواهد داشت.
زین آستانه تا حرم کعبه اهل علم
شاگرد دودمان ویند . . . دمان
هوش مصنوعی: از این درگاه تا حرم کعبه، دانشمندان و شاگردان از نسل او خواهند بود.
تا ز آستان کعبه بدینجا نهاد روی
سکان کعبه دارند این آستان خوان
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که از زمانی که فردی به کعبه مراجعه کرده و از آنجا به اینجا آمده، انگار که کرامت و احترام این مکان همچنان در اینجا نیز وجود دارد و میتوان این جا را نیز همچون آستان کعبه مورد توجه و احترام قرار داد.
سلطان ملک شرع و پست و بملک شرع
باشد چو پاسبان شب و روز او نگاهبان
هوش مصنوعی: سلطان کسی است که حاکمیت و فرمانروایی بر رعیت را دارد و در عین حال باید به قوانین و دستورات شرع پایبند باشد. مانند پاسبانی که در شب و روز مراقب و نگهبان است، او نیز موظف است از رعیت و جامعه خود محافظت کند.
تا مرو را ببیند اندر جهان کسی
جز مرو را نه بیند سلطان و پاسبان
هوش مصنوعی: تا زمانی که مرو را ببیند، در دنیا هیچ کس غیر از مرو را نمیبیند؛ حتی سلطان و نگهبان نیز.
از شرق تا بغرب سپاهند مرو را
در ملک شرع و تیغ زبان و قلم ستان
هوش مصنوعی: در شرق تا غرب، گروهی هستند که به مرو حملهورند و در سرزمین دین و با کلام و نوشتارشان به شدت میتازند.
از تیغ و از سنانشان در اصل و فرع شرع
سنت پدید گشته و بدعت شده نهان
هوش مصنوعی: قوانین و اصول دینی که به صورت سنت وجود دارند، از جنگ و سلاح به وجود آمدهاند و هر آنچه که غیر از این باشد، به عنوان بدعت و انحراف از اصل دین به شمار میآید.
ای سر بسر ستوده پدید و نهان تو
شد بر جهانیان خبر خیر تو عیان
هوش مصنوعی: ای کسی که تمام ویژگیهای نیکو در تو جلوهگر است، چه آشکار و چه پنهان، خبر نیکویی تو در میان مردم فراگیر شده و همه به آن آگاهی دارند.
از حشمت تو محتشمان سر نهاده اند
بر آستان مدرسه جوز جانیان
هوش مصنوعی: مردان محترم با افتخار و احترام، به درگاه مدرسه جوز جانیان سر تسلیم فرود آوردهاند.
تار و نشان چو روی سپهر از هلال صوم
گیرد ز نعل مرکب میمون تو نشان
هوش مصنوعی: وقتی که نور ماه در آسمان میتابد، مانند این است که نشانهها و خطوط زیبایی بر روی زمین ایجاد میکند، و این زیباییها ناشی از راه رفتن اسب شاداب و خوشحال است.
در ماه روزه درس و سبق رسم جدتست
بر رسم جد خویش بمان و بکن چنان
هوش مصنوعی: در ماه رمضان، یادگیری و آموزش بخشی از سنت خانوادگی توست. به این شیوه ادامه بده و طبق همان راهی که اجدادت رفتهاند، عمل کن.
بر آسمان دو برج بشمس است نامزد
هرچند از آن اوست همه ملک آسمان
هوش مصنوعی: در آسمان دو برجی وجود دارد که به اسم خورشید نامگذاری شدهاند. هرچند این دو برج به او تعلق دارند، اما تمام سلطنت و قدرت آسمانی متعلق به اوست.
از شمس آسمان چو یکی بیت مرترا
کم زان بود که سازی در شهر خانمان
هوش مصنوعی: از شمس آسمان، همچون یک شعر نیکو، کمتر از این نیست که در دل یک خانه، موسیقی خوشی نواخته شود.
بی تو بخاریانرا در آرزوی تو
دلهاست شعله شعله و دمها دخار جان
هوش مصنوعی: بدون تو، دلها همچون بخاریان در انتظار تو میسوزند و هر لحظه، احساسات و جانها مانند دودی در آتش پراکنده میشوند.
بر خنمان اهل بخارا کراست دست
از اهل بغی و طغیان از سهم و بیم جان
هوش مصنوعی: اهل بخارا با دقت به انسانهای پرهیزکار و نیکوکار توجه دارند و از کسانی که به فساد و ظلم روی میآورند، دوری میکنند؛ زیرا میدانند که زندگی و جان خود را در خطر میاندازند.
خاک حسام برهان او را ربض نیست
وینرا حسام بست ربض بهر خامیان
هوش مصنوعی: خاک حسام به معنای کیفیت و ارزش او است که تحت تأثیر چیزهای بیارزش قرار نگرفته و به همین دلیل از نظر او بیمعنی و کمارزش است. در واقع، حسام با تمایز خود نشان میدهد که افراد نادان و بیخبر نمیتوانند او را محدود یا کوچکسازند، زیرا ارزشهای واقعی او از این مسائل فراتر است.
خاقان جهان بروی تو بیند ز دوستی
باشد یقین هرآنچه بخاقان بری گمان
هوش مصنوعی: دولت و سروری که بر روی تو تجلی کند، از دوستی و محبت ناشی میشود. هر چیزی که برای خاقان (پادشاه) به دلخواه باشد، قطعاً از نظر تو نیز راحت و امیدبخش خواهد بود.
شاهی که اهل علم بدو شادمان بوند
شادی و کامرانی او باد جاودان
هوش مصنوعی: سلطانی که دانشمندان و اهل علم در کنار او شاد و خوشحال هستند، همیشه خوشبخت و سعادتمند خواهد بود.
صدر جهان بدانکه تو محبوب هردلی
از بهر آنکه باشی مذکور هر زبان
هوش مصنوعی: ای صدر عالم! بدان که تو محبوب هر قلبی هستی، چرا که نام تو در هر زبانی ذکر میشود.
در بوستان جاه تو شد بنده سوزنی
باده زبان چو سوسن آزاد مدح خوان
هوش مصنوعی: در باغ مقام و منزلت تو، کسی مانند سوزنی به بندگی در آمده است. زبانش همچون گل سوسن آزاد است و او در ستایش تو سخن میگوید.
تا نام وی بتذکره مدحتت بود
زود آشنا شود چو طفیلی بمیهمان
هوش مصنوعی: تا زمانی که نام او در یاد تو باشد و از او تعریف کنی، او به سرعت با تو آشنا خواهد شد، همچون مهمانی که زود با طفیلیاش آشنا میشود.
تا اهل علم و شرع ز لقمان کنند یاد
بادی بعلم نعمان نعمان این زمان
هوش مصنوعی: تا زمانی که دانشمندان و فقیهان، لقمان را به یاد میآورند، در این زمان نیز علم نعمان مطرح است.
روی تو باد لاله نعمان باغ شرع
باران رحمت امده در صحن بر . . . ان
هوش مصنوعی: برایتان بگویم که چهرهات مانند گل لاله در باغی است که باران رحمت بر آن نازل شده است.
پذرفته باد روزه و فرخنده عید تو
از روزه با مثوبت و از عید شادمان
هوش مصنوعی: برای تو روزهای پر برکت و عیدی شاد و خوشایند آرزو میکنم.

سوزنی سمرقندی