گنجور

شمارهٔ ۱۳۸ - در مدح مسعود بن حسن

مبارک است پگه روی پادشا دیدن
چو پادشا را دیدیم روی ما دیدن
چه پادشا ملک شرق و غرب رکن الدین
که رونق آوردین است مرو را دیدن
خجسته طلعت او مرائمه راست بفال
چنانکه امت را روی مصطفی دیدن
شه مظفر مسعود بن حسن که وراست
بپادشاهی روی زمین سزا دیدن
ز ناسزایان تخت نیا گرفت بتیغ
نبیره را چه به از مسند نیا دیدن
ازوست تا که بکردار بد جزا دادن
که راست ترک بدی کردن و جزا دیدن
بحربگاه دو کار است دشمنان ورا
قفا نمودن و شمشیر بر قفا دیدن
ز تیغ شاه شود آسیا بخون گردون
که جزع لعل کند گرد آسیا دیدن
هرآنکه دید بمیدان برهنه دشنه شاه
بخون دشمن در خواهد آشنا دیدن
بآشنائی شمشیر شاه خنجر مرگ
هزار دیده بپوشد ز آشنا دیدن
ظفر معاینه در رمح مار شکل ملک
بود چو معجز موسی در اژدها دیدن
هرآنکه شه را بیند محال ننمایدش
هزار زال زر اندر یکی قبا دیدن
ز سهم هیبت شمشیر کند ناصفتش
مخالفانش نیارند گند نادیدن
مخالفانش نمانند و کس نبیندشان
بدانکه ار در ناماندنند و نادیدن
ز عدل شاه جهان ایمنی گرفت چنان
که گرگ با بره خواهیم هم چرا دیدن
بهار گشت پدیدار و دل تقاضا کرد
کمال قدرت بیچون و بی چرا دیدن
ببارگاه شهنشاه شرق باید و بس
نگاه کردن و شاه ملک لقا دیدن
بصدر هزار زبان در شاهوار ثنا
نثار کردن و پاداش آن ثنا دیدن
خدایگان جهان خسرو بزرگ عطا
روا نداشت یکی بنده بی عطا دیدن
توانگری بسخن داشتم بمالم کرد
که تا نباید مداح را گدا دیدن
صواب دیدم مدح خدایگان گفتن
که تا خدای نگه دارد از خطا دیدن
هرآنکه هست هواخواه شاه جائی باد
که بازمانده بود چشمش از هوا دیدن
هوای شاه جهان سنت است و بدعت نی
در اهل بغی بود بدعت و هوا دیدن
در آفتاب سما تا بعلوی و سفلی
روا بود سبب روزی و بقا دیدن
چو آفتاب سما پادشاه روی زمین
همی برفعت روی زمین سما دیدن
هماره تا همه را در سرای نور و ظلم
بنور دیده توان ظلمت و ضیاء دیدن
بدیده دل شاه جهان میسر باد
از ابتدای جهان تا بانتها دیدن
بقای عمر ورا در صحیفه ازلی
بخط لم یزلی دام عالیا دیدن
ثنای شاه جهانرا بدیده خاطر
بشرع شعر رواست بی منتها دیدن
بابتدای سخن بازگردم و گویم
مبارکست پگه روی پادشا دیدن

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مبارک است پگه روی پادشا دیدن
چو پادشا را دیدیم روی ما دیدن
هوش مصنوعی: خوشحال کننده است که وقتی پادشاه را می‌بینم، او را چنان جالب و زیبا می‌بینم که گویی نگاه او به من نیز افتاده است.
چه پادشا ملک شرق و غرب رکن الدین
که رونق آوردین است مرو را دیدن
هوش مصنوعی: چه پادشاهی در شرق و غرب است که رونق زندگی را با دیدن مرو (شهر مرو) به ارمغان آورده است.
خجسته طلعت او مرائمه راست بفال
چنانکه امت را روی مصطفی دیدن
هوش مصنوعی: صورت خوش او نشانه‌ایست خوش برای ما، به‌گونه‌ای که امت، چهره‌ی پیامبر را می‌بیند.
شه مظفر مسعود بن حسن که وراست
بپادشاهی روی زمین سزا دیدن
هوش مصنوعی: شه مظفر مسعود بن حسن که سزاوار است بر روی زمین به پادشاهی نائل شود.
ز ناسزایان تخت نیا گرفت بتیغ
نبیره را چه به از مسند نیا دیدن
هوش مصنوعی: به خاطر ناسزاگویان، فرزند نیا با شمشیر نشسته است، چه بهتر از اینکه بر مسند نیا بنشیند.
ازوست تا که بکردار بد جزا دادن
که راست ترک بدی کردن و جزا دیدن
هوش مصنوعی: این متن به این موضوع اشاره دارد که اعمال بد انسان‌ها باید نتیجه‌ای داشته باشد. به این معنا که اگر کسی کارهای نادرستی انجام دهد، باید عواقب آن را ببیند و در مقابل عمل خود پاسخگو باشد. در واقع، اگر فردی تصمیم به ترک کارهای نادرست بگیرد و در پی آن حاکمیت خوبی را انتخاب کند، جبران آن خطاها را نیز در زندگی‌اش خواهد دید.
بحربگاه دو کار است دشمنان ورا
قفا نمودن و شمشیر بر قفا دیدن
هوش مصنوعی: در میدان جنگ دو کار باید انجام شود: یکی اینکه به دشمن پشت کرد و دیگری اینکه شمشیر را بر پشت او مشاهده کرد.
ز تیغ شاه شود آسیا بخون گردون
که جزع لعل کند گرد آسیا دیدن
هوش مصنوعی: این جمله اشاره دارد به اینکه وقتی ظلم و ستم بر مردم زیاد شود، حتی زمین و آسمان نیز تحت تأثیر این ظلم قرار می‌گیرند. در حقیقت، خون‌ریزی و ناامنی باعث می‌شود که روزگار به شکل وحشتناک و تلخی به چرخش درآید، و در این حال، زیبایی و طلا (لعل) نیز تحت‌الشعاع این وضعیت قرار می‌گیرد. به این معنا که در زمان بحران و ناامنی، زیبایی‌ها و ارزش‌ها نیز دچار آسیب می‌شوند.
هرآنکه دید بمیدان برهنه دشنه شاه
بخون دشمن در خواهد آشنا دیدن
هوش مصنوعی: هر کسی که در میدان، شمشیر برهنه شاه را ببیند، باید آماده باشد که به دشمنانش ضربه بزند و با آن‌ها آشنا شود.
بآشنائی شمشیر شاه خنجر مرگ
هزار دیده بپوشد ز آشنا دیدن
هوش مصنوعی: با نزدیکی به قدرت و جذابیت سلطنت، چهره خطر و مرگ به واسطه آشنایی با آن، می‌تواند خود را از چشم‌ها پنهان کند و به ازای نگاه‌کردن به آشنا، زندگی و امنیت را به خطر اندازد.
ظفر معاینه در رمح مار شکل ملک
بود چو معجز موسی در اژدها دیدن
هوش مصنوعی: پیروزی را می‌توان در مشاهده تیغه شمشیری که به شکل مار است، همانند دیدن معجزه موسی در اژدها دانست.
هرآنکه شه را بیند محال ننمایدش
هزار زال زر اندر یکی قبا دیدن
هوش مصنوعی: هر کسی که شاه را ببیند، به هیچ وجه نمی‌تواند تصور کند که هزار زال زرین در یک قبا دیده شود.
ز سهم هیبت شمشیر کند ناصفتش
مخالفانش نیارند گند نادیدن
هوش مصنوعی: از قدرت و زیبایی شمشیر او، دشمنانش جرأتی برای مقابله با او پیدا نمی‌کنند و نمی‌توانند او را نادیده بگیرند.
مخالفانش نمانند و کس نبیندشان
بدانکه ار در ناماندنند و نادیدن
هوش مصنوعی: مخالفان او باقی نمی‌مانند و کسی آنها را نمی‌بیند، زیرا اگر بمانند و دیده شوند، آسیب خواهند دید.
ز عدل شاه جهان ایمنی گرفت چنان
که گرگ با بره خواهیم هم چرا دیدن
هوش مصنوعی: به خاطر عدل و انصاف پادشاه جهانی، به امنیت رسید، همان‌طور که گرگ و بره نمی‌توانند همدیگر را ببینند و در کنار هم باشند.
بهار گشت پدیدار و دل تقاضا کرد
کمال قدرت بیچون و بی چرا دیدن
هوش مصنوعی: بهار نمایان شد و دل خواستار دیدن کمال و قدرتی بی‌نقص و بدون هیچ گونه تردیدی بود.
ببارگاه شهنشاه شرق باید و بس
نگاه کردن و شاه ملک لقا دیدن
هوش مصنوعی: در دربار پادشاه شرق باید به تماشا نشسته و فقط دیدار پادشاه را望 کرد.
بصدر هزار زبان در شاهوار ثنا
نثار کردن و پاداش آن ثنا دیدن
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر کسی هزاران زبان را به کار ببرد و در مقام ستایش و مدح کسی سخن بگوید، پاداش این ستایش را به وضوح خواهد دید. به عبارتی دیگر، سخن گفتن از خوبی‌ها و فضایل دیگران، نتیجه‌ای مثبت و مشهود خواهد داشت.
خدایگان جهان خسرو بزرگ عطا
روا نداشت یکی بنده بی عطا دیدن
هوش مصنوعی: خدای بزرگ جهان، خسرو عظیم، اجازه نداده که هیچ بنده‌ای بدون بخشش و نعمت او دیده شود.
توانگری بسخن داشتم بمالم کرد
که تا نباید مداح را گدا دیدن
هوش مصنوعی: من از ثروت و قدرت کلامی برخوردار بودم و غنی از سخن بودم، اما به این نتیجه رسیدم که نباید مداح را به چشم یک گدا بنگرم.
صواب دیدم مدح خدایگان گفتن
که تا خدای نگه دارد از خطا دیدن
هوش مصنوعی: فکر کردم بهتر است که ستایش خداوند را بگویم، تا او مرا از اشتباهات محفوظ نگه‌دارد.
هرآنکه هست هواخواه شاه جائی باد
که بازمانده بود چشمش از هوا دیدن
هوش مصنوعی: هر کسی که طرفدار شاه است، جایی خواهد بود که هنوز چشمش به دیدن هوا عادت دارد.
هوای شاه جهان سنت است و بدعت نی
در اهل بغی بود بدعت و هوا دیدن
هوش مصنوعی: هوای شاه جهان مطابق با سنت است و در میان اهل طغیانی که از راه صحیح منحرف شده‌اند، هر نوآوری و گرایش به بدعت محسوب می‌شود.
در آفتاب سما تا بعلوی و سفلی
روا بود سبب روزی و بقا دیدن
هوش مصنوعی: در نور خورشید، چه در بالای آن و چه در پایینش، وجود دارد دلیل بر روزی و ادامه حیات، که با مشاهده‌ی آن می‌توان به این واقعیت پی برد.
چو آفتاب سما پادشاه روی زمین
همی برفعت روی زمین سما دیدن
هوش مصنوعی: برخلاف آفتاب که در آسمان می‌درخشد، پادشاهی که بر روی زمین حضور دارد، باید به بلندی‌ها و زیبایی‌های آسمان توجه کند.
هماره تا همه را در سرای نور و ظلم
بنور دیده توان ظلمت و ضیاء دیدن
هوش مصنوعی: همیشه باید توانایی دیدن نیکی و بدی را در دنیا داشته باشی، تا بتوانی در میان روشنایی و تاریکی به درستی تمایز قائل شوی.
بدیده دل شاه جهان میسر باد
از ابتدای جهان تا بانتها دیدن
هوش مصنوعی: از دید دل، خواسته است که شاه جهان را از آغاز تا پایان جهان ببیند.
بقای عمر ورا در صحیفه ازلی
بخط لم یزلی دام عالیا دیدن
هوش مصنوعی: عمر او در سرنوشت ازلی به خطی ابدی نوشته شده است و این موضوع را به‌وضوح مشاهده کرده است.
ثنای شاه جهانرا بدیده خاطر
بشرع شعر رواست بی منتها دیدن
هوش مصنوعی: ستایش و تمجید از پادشاه جهانی، برای انسان در قالب شعر، بدون هیچ محدودیتی جایز است و تماشای آن زیبا و لذت‌بخش است.
بابتدای سخن بازگردم و گویم
مبارکست پگه روی پادشا دیدن
هوش مصنوعی: ابتدای صحبت را از سر می‌گیرم و می‌گویم که دیدن چهره شاه مبارک و خوش یمن است.