شمارهٔ ۱۱۴ - در مدح نظام الدین محمد
بر خود از طبع خود سلام کنم
سنت شاعری قیام کنم
شعر خود را چو کوکب شعری
. . . بر چرخ نیل فام کنم
سخن از کس بعاریت نبرم
که هم از طبع خویش وام کنم
صید دلها کنم چو بر کاغذ
از قلم حلقه های دام کنم
فکرت خویش را چه رزم و چه بزم
صاف مانند سیم خام کنم
پخته را خام و خام را پخته
چست باشم بهر کدام کنم
بنمایم بشعر سحر حلال
شعر بر شاعران حرام کنم
بطمع بر لئام دون همت
نکنم مدح و بر کرام کنم
در ره نظم چون گذارم پای
شاه راه سخن بکام کنم
از دل و جان بنظم جان افزای
خدمت مجلس نظام کنم
شاه میرانیان که بر در او
از امیر سخن غلام کنم
بوالمحامد محمد آنکه ورا
صدر و میر و وزیر نام کنم
شاه گوید بدین سه نام بوی
نظر از چشم احترام کنم
هست جام جهان نمای دلش
پادشاهم نظر بجام کنم
پیش تا کلک او قلم گردد
برگ آن کلک از حسام کنم
بسواران ترک کلک حسام
بس حساما که در نیام کنم
جای آن هست اگر بر اهل قلم
من چنو خواجه را امام کنم
روز و شب را بهفته در شمرم
هفته را شهر شهر عام کنم
هر که فرمان کلک او نکند
بحسام خود بمقام کنم
من که پرورده نعیم ویم
مدح او ورد خاص و عام کنم
نعمت از وی علی الکمال رسید
صفت او علی الدوام کنم
شرم دارم که با تلطف او
سخن از لطف باب و مام کنم
زان ترازو که حلم او سنجم
احنف قیس را ورام کنم
کشت آز جهان شود سیراب
گر کف راد او غمام کنم
نامه شکر او کنم انشا
نام آن نامه تا تمام کنم
چون کنم افتتاح مدح و ثناش
دل نخواهد که اختتام کنم
طبع من آفرین کند بر من
من بران مهتر همام کنم
بخت بر من سلام عید کند
من بر او از مه صیام کنم
گوئیا بختم آگهی دارد
که من از وی بعید لام کنم
خانه دولت ورا بدعا
در و دیوار و سقف و بام کنم
بشب قدر طبع من با روح
باد تا در دعا سلام کنم
شمارهٔ ۱۱۳ - در مدح سعدالملک: ز گردون سعد اکبر داد پیغامشمارهٔ ۱۱۵ - در مدح علی بن احمد: میر خوبان کشید نامعلوم
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر خود از طبع خود سلام کنم
سنت شاعری قیام کنم
هوش مصنوعی: من به استعداد خود سلامی میزنم و به خاطر شعر، قیام و تلاش میکنم.
شعر خود را چو کوکب شعری
. . . بر چرخ نیل فام کنم
هوش مصنوعی: شعر خود را همچون ستارهای در آسمان آبی به نمایش میگذارم.
سخن از کس بعاریت نبرم
که هم از طبع خویش وام کنم
هوش مصنوعی: من هیچگاه سخنی از فردی قرض نمیگیرم، زیرا من خود از طبع و شخصیت خودم الهام میگیرم.
صید دلها کنم چو بر کاغذ
از قلم حلقه های دام کنم
هوش مصنوعی: وقتی که با قلم بر روی کاغذ مینویسم، به مانند شکارچی هستم که دلها را به دام میاندازم.
فکرت خویش را چه رزم و چه بزم
صاف مانند سیم خام کنم
هوش مصنوعی: در فکرت چه در اوج شادی و خوشحالی و چه در لحظههای جدال و جنگ، میخواهم آن را به صورتی خالص و بیآلایش، مانند سیمی تازه و نازک بسازم.
پخته را خام و خام را پخته
چست باشم بهر کدام کنم
هوش مصنوعی: من بین افراد با تجربه و نابلد تمایز قائل نمیشوم و نمیدانم با هر یک چه برخوردی داشته باشم.
بنمایم بشعر سحر حلال
شعر بر شاعران حرام کنم
هوش مصنوعی: من با شاعری زیبا و دلنشین خود، میخواهم به دیگر شاعران نشان دهم که هنر شعر، حلال و خوب است و آن را برای آنها ممنوع و ناپسند نمیکنم.
بطمع بر لئام دون همت
نکنم مدح و بر کرام کنم
هوش مصنوعی: من به خاطر حرص و طمع، به تعریف و تمجید از افراد پست و بیارزش نمیپردازم، بلکه فقط افراد بزرگ و باعظمت را ستایش میکنم.
در ره نظم چون گذارم پای
شاه راه سخن بکام کنم
هوش مصنوعی: وقتی که در مسیر نظم و صورت شعر قدم میزنم، صحبتهای خود را به خوشی و دلخواه خود تنظیم میکنم.
از دل و جان بنظم جان افزای
خدمت مجلس نظام کنم
هوش مصنوعی: با تمام وجود و از صمیم قلب، در راستای خدمت به اجتماع و ساماندهی امور جامعه تلاش میکنم.
شاه میرانیان که بر در او
از امیر سخن غلام کنم
هوش مصنوعی: من در درگاه شاه میران، در مقابل او از فرمانده سخن میگویم و حرف غلامی را مطرح میکنم.
بوالمحامد محمد آنکه ورا
صدر و میر و وزیر نام کنم
هوش مصنوعی: محبوب و ستوده من، محمد، آن کسی است که او را به بزرگترین مقامها و رهبریها میرسانم و در مقامهای عالی چون صدر و وزیر معرفی میکنم.
شاه گوید بدین سه نام بوی
نظر از چشم احترام کنم
هوش مصنوعی: پادشاه میگوید که به این سه نام، بهخاطر توجهی که دارم، از چشمانم احترام میگذارم.
هست جام جهان نمای دلش
پادشاهم نظر بجام کنم
هوش مصنوعی: دل او مانند جامی است که جهانی را در خود نمایش میدهد؛ من با نگاهی به این جام میخواهم حقیقت را ببینم.
پیش تا کلک او قلم گردد
برگ آن کلک از حسام کنم
هوش مصنوعی: در پیشگاه او، وقتی قلمش به حرکت درآید، برگ آن قلم را با شمشیرم شکل میزنم.
بسواران ترک کلک حسام
بس حساما که در نیام کنم
هوش مصنوعی: سواران ترک با شمشیر حسام، بسیارند، که میخواهم آنها را به میدان بیاورم.
جای آن هست اگر بر اهل قلم
من چنو خواجه را امام کنم
هوش مصنوعی: اگرچه من را در این مقام قرار دادهاند، اما شایسته است که به اهل قلم و کسانی که در نوشتن مهارت دارند، توجه بیشتری شود و برای آنها ارزش و اعتبار قائل شویم.
روز و شب را بهفته در شمرم
هفته را شهر شهر عام کنم
هوش مصنوعی: روز و شب را به هم میبافم و هفته را به شهرها تقسیم میکنم تا به همه معرفی کنم.
هر که فرمان کلک او نکند
بحسام خود بمقام کنم
هوش مصنوعی: هر کسی که از دستورات او پیروی نکند، سنجش خود را نادیده میگیرم و در مقام خود میمانم.
من که پرورده نعیم ویم
مدح او ورد خاص و عام کنم
هوش مصنوعی: من که در نعمت و آرامش پرورش یافتهام، درباره او سخن میگویم و تمجید او را برای همه بیان میکنم.
نعمت از وی علی الکمال رسید
صفت او علی الدوام کنم
هوش مصنوعی: خداوند نعمت کاملش را به من عطا کرده و من همیشه در حال ستایش او هستم.
شرم دارم که با تلطف او
سخن از لطف باب و مام کنم
هوش مصنوعی: من خجالت میکشم که با محبت او دربارهی لطف پدر و مادر صحبت کنم.
زان ترازو که حلم او سنجم
احنف قیس را ورام کنم
هوش مصنوعی: از آن ترازویی که صبر و شکیباییاش را با آن بسنجید، میتوانم برای احنف قیس وزنی را ایجاد کنم.
کشت آز جهان شود سیراب
گر کف راد او غمام کنم
هوش مصنوعی: اگر دل راضی و شاد باشد، میتوانیم دنیای خود را غنی و پرثمر کنیم.
نامه شکر او کنم انشا
نام آن نامه تا تمام کنم
هوش مصنوعی: من نامهای دربارهی شکرگزاری او مینویسم و نام آن نامه را نیز تعیین میکنم تا بتوانم آن را به پایان برسانم.
چون کنم افتتاح مدح و ثناش
دل نخواهد که اختتام کنم
هوش مصنوعی: وقتی میخواهم شعر ستایش و مدح او را آغاز کنم، دل من نمیخواهد که آن را به پایان برسانم.
طبع من آفرین کند بر من
من بران مهتر همام کنم
هوش مصنوعی: روح خلاق من به من inspiration میدهد و به همین دلیل من نیز به بزرگترین افراد احترام میگذارم و برایشان ارج قائل میشوم.
بخت بر من سلام عید کند
من بر او از مه صیام کنم
هوش مصنوعی: بخت به من عید مبارکی میدهد و من به او در ماه رمضان پاسخ میدهم.
گوئیا بختم آگهی دارد
که من از وی بعید لام کنم
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که سرنوشت من از چیزهایی باخبر است که من نمیتوانم آنها را فراموش کنم.
خانه دولت ورا بدعا
در و دیوار و سقف و بام کنم
هوش مصنوعی: برای او و خانهاش با دعا، در و دیوار و سقف و بام را مزین میکنم.
بشب قدر طبع من با روح
باد تا در دعا سلام کنم
هوش مصنوعی: شبی که اهمیت و قدر زیادی دارد، احساسات و افکار من با انرژی و روحیهی لطیف طبیعت همصدا میشود تا بتوانم در دعا و نیایش، سلامی送م.

سوزنی سمرقندی