شمارهٔ ۱۰۹ - در مدح شمس الدین
محترم شاه شریعت آمد از بیت الحرم
آمد از بیت الحرم شاه شریعت محترم
آنکه از وی محترم تر زایر آمد رونداست
تا پدیدار آمدست آمد شد بیت الحرم
صدر قارون نقی نسبت که اندر دین حق
آنچه قارون نقی از تیغ کرد او را قلم
او پرستاران حق را با خود از روی نیاز
زایر بیت الحرم کرد از ره لطف و کرم
پادشاه تخمه برهان اجل شمس حسام
آنکه از رفتار او شد بادیه باغ ارم
آیت رنج و عنای سالکان راه حج
اندران حاجی بشد نازک که با او شد بهم
مکه و یثرب زیارت کرد و چون مردان مرد
بر جمال دو حرم پاشید دینار و درم
لشگری را برد و باز آورد در انعام خویش
پادشا منعم بود بهر حشم دارد نعم
خسرو شرعست و شیرین لفظ او شیرین اوست
جلوه شیرین او بر مسند لا و نعم
هر چه او بر لفطظ شیرین رانده اندر اصل و فرع
مستمع دارد مرانرا مستفاد و مغتنم
هست چون برهان سیف و چون حسام الدین تاج
بر ره نعمان ثابت راسخ و ثابت قدم
کیست اندر ملک شرع از نسبت برهان جز او
شمس نام و آب حسام و سیف جد و تاج عم
آمد از وی بر هواداران درین میمون سفر
آنچه از شیر شکاری بر دل حزم و غنم
قافله سالار سنت را ازو فتح و ظفر
ملحدان قلعه الموت را موت و الم
از شکوه او شکاف کوه را کردند پست
چون کشف کردند پنهان دست و پا اندر شکم
حجت او بر هواداران هوا را دام کرد
کی براید صید را در حلق دام از حلق دم
مبتدع چون صید او شد مانده در دام نظر
از دم سنت هدر شد مبتدع را دین و دم
از شرایع آنچه اندر حج اسلامست کرد
نزد حق کرد او مقبول باشد لاجرم
ای سر برهانیان فضلیان از فضل حق
گشت برهان تو پیدا در عرب وندر عجم
یافت خاقان از تو تشریف امیرالمؤمنین
زد برین تشریف میمون از بر کیوان علم
این کرامت از تو شاهنشاه را آمد پسند
منت این هست بر جان رعایا و حشم
شاه عالم را بتشریف امیرالمؤمنین
شادمان کردی که در عالم مبادت هیچ غم
از سفر خرم خرامیدی و کردی ناگهان
حضرت جلت بدین خرم خرامیدن خرم
هرکجا خواهی که بخرامی بتقدیر ملک
بود خواهد خرمی بر دفتر عمرت رقم
تا بتابد جرم شمس و قطره تا بارد زابر
تا که نور ماه گردد گاه بیش و گاه کم
تو چو شمس روشن رخشنده از برج شرف
حاسد منحوس تو گر بنده چون ابر دژم
ذره تابنده شمس و قطره بارنده ابر
باد کم در پیش سال عمر تو ای محتشم
سوزنی شاه شریعت را ستایش کن بشعر
وانگهی از شعر حکمت گر داری حکم
آفرین و مدح شاه شرع گفتن حکمتست
کاندرین حکمت نباشند اهل حکمت متهم
شمارهٔ ۱۰۸ - در مدح شاه توران: نهاد ملکت توران شد آباد و خوش و خرمشمارهٔ ۱۱۰ - در مدح حسام الدین: شاه برهان نسب آنست امام بن امام
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
محترم شاه شریعت آمد از بیت الحرم
آمد از بیت الحرم شاه شریعت محترم
هوش مصنوعی: این بیت به مضمون ورود یک شخصیت بزرگ و محترم به صحنه اشاره دارد. این فرد به عنوان یک پیشوای مذهبی و مقام محترم از مکانی مقدس و ویژه وارد شده است. ورود او نمادی از اهمیت و احترام به اصول دینی و اخلاقی است.
آنکه از وی محترم تر زایر آمد رونداست
تا پدیدار آمدست آمد شد بیت الحرم
هوش مصنوعی: شخصی که از او محترمتر و پرآبروتر باشد، به زیارت آمده و حالا که در کنار خانه کعبه حضور دارد، از خود نشاندهنده و نمایان است.
صدر قارون نقی نسبت که اندر دین حق
آنچه قارون نقی از تیغ کرد او را قلم
هوش مصنوعی: این بیت به بررسی تفاوتهای درک و عمل در دین پرداخته است. شاعر به مقایسهی مقام و ثروت قارون با ویژگیهای انسانی و معنوی میپردازد. به این معنا که هرچند قارون از نظر مادی در جایگاه بلندی قرار داشت، اما در حقیقت نمیتوان او را با معیارهای واقعی چون صداقت و ایمان سنجید. در واقع، آنچه در دین حق مورد اهمیت است، نه تنها عمل ظاهری که معرفت و خلوص نیت است.
او پرستاران حق را با خود از روی نیاز
زایر بیت الحرم کرد از ره لطف و کرم
هوش مصنوعی: بندههای خدا که از روی نیاز به زیارت خانهی خدا میآیند، به لطف و کرم او مورد توجه و محبت قرار میگیرند.
پادشاه تخمه برهان اجل شمس حسام
آنکه از رفتار او شد بادیه باغ ارم
هوش مصنوعی: پادشاهی که با تلاش و پشتکار خود، مرگ را به تعویق میاندازد، همچون خورشیدی درخشان است. او با کارهای خود، دشواریها را به زیباییهایی مبدل کرده و به مانند باغ ارم، فضایی دلپذیر و سرشار از نعمتها را فراهم کرده است.
آیت رنج و عنای سالکان راه حج
اندران حاجی بشد نازک که با او شد بهم
هوش مصنوعی: درد و محبت سالکان راه حج در او نمایان است، در حالی که زائر به نرمی و لطافت به او پیوسته است.
مکه و یثرب زیارت کرد و چون مردان مرد
بر جمال دو حرم پاشید دینار و درم
هوش مصنوعی: در مکه و یثرب زیارت کرد و هنگامی که مردان واقعی بر زیبایی دو حرم نگاه کردند، دینار و درم (پول) را بر آن پاشیدند.
لشگری را برد و باز آورد در انعام خویش
پادشا منعم بود بهر حشم دارد نعم
هوش مصنوعی: پادشاهی که به خاطر نعمتهایش، سربازانش را به میدان جنگ میفرستد و بعد از پیروزی آنها را با پاداش برمیگرداند، نشاندهنده بزرگمنشی و سخاوت اوست.
خسرو شرعست و شیرین لفظ او شیرین اوست
جلوه شیرین او بر مسند لا و نعم
هوش مصنوعی: خسرو، به عنوان نماینده قانون و آیین، با زبان شیرینش، جلوهای دلچسب و خوشایند از خود به نمایش میگذارد که در مرتبه عالی قرار دارد.
هر چه او بر لفطظ شیرین رانده اندر اصل و فرع
مستمع دارد مرانرا مستفاد و مغتنم
هوش مصنوعی: هر چه او بر زبان میآورد و در اصل و فرع گفتههایش شیرین و دلپذیر است، به شنونده آن را نرسان و از آن بهرهای نبر.
هست چون برهان سیف و چون حسام الدین تاج
بر ره نعمان ثابت راسخ و ثابت قدم
هوش مصنوعی: برهان مانند شمشیری تیز و حسامالدین تاجهای زیبا بر راه نعمان، استوار و محکم قرار دارد.
کیست اندر ملک شرع از نسبت برهان جز او
شمس نام و آب حسام و سیف جد و تاج عم
هوش مصنوعی: در میان قوانین دین و شرع، کیست که مانند او نور وجود داشته باشد؟ اوست که نامش شمس و آبش حسام و سیف جد و تاج عم است.
آمد از وی بر هواداران درین میمون سفر
آنچه از شیر شکاری بر دل حزم و غنم
هوش مصنوعی: از جانب او برای پیروانش خبری خوش آمد که مانند شیر شکارچی بر دلهای درنده و گوسفند مینشیند.
قافله سالار سنت را ازو فتح و ظفر
ملحدان قلعه الموت را موت و الم
هوش مصنوعی: راهنمای کاروان دین را از او پیروزی و شکست دشمنان در قله الموت، یعنی مرگ و ویرانی است.
از شکوه او شکاف کوه را کردند پست
چون کشف کردند پنهان دست و پا اندر شکم
هوش مصنوعی: به خاطر عظمت او، ارتفاع کوهها را پایین آوردند، زیرا که در دل آن، رازهایی پنهان از دست و پا را کشف کردند.
حجت او بر هواداران هوا را دام کرد
کی براید صید را در حلق دام از حلق دم
هوش مصنوعی: حجت او بر پیروانش، آنقدر قوی و محکم بود که آنها را در دام خود گرفتار کرد. مانند اینکه صید، وقتی در دام افتاد، نمیتواند به راحتی فرار کند.
مبتدع چون صید او شد مانده در دام نظر
از دم سنت هدر شد مبتدع را دین و دم
هوش مصنوعی: مبتدع، یعنی کسی که دین جدیدی را به وجود آورده، زمانی که به دام نگاه دیگران افتاد، از پیروی سنت و اصول درست منحرف شد. در واقع او به خاطر این انحراف از دین و اصل خود بازمانده است.
از شرایع آنچه اندر حج اسلامست کرد
نزد حق کرد او مقبول باشد لاجرم
هوش مصنوعی: هر چیزی که در مناسک حج اسلامی انجام میشود و بر اساس قواعد شرعی است، اگر با نیت صحیح و خالص نزد خداوند انجام گیرد، مورد قبول واقع خواهد شد.
ای سر برهانیان فضلیان از فضل حق
گشت برهان تو پیدا در عرب وندر عجم
هوش مصنوعی: ای سرآمد فضیلتگویان، مقام تو به خاطر فضل الهی نمایان شده است، چه در سرزمین عرب و چه در سرزمین عجم.
یافت خاقان از تو تشریف امیرالمؤمنین
زد برین تشریف میمون از بر کیوان علم
هوش مصنوعی: خاقان از تو مقام و مرتبهای بزرگ، مانند مقام امیرالمؤمنین بدست آورد و این مرتبه را به عنوان نشانی نیکو، از کیوان علم به ارمغان آورد.
این کرامت از تو شاهنشاه را آمد پسند
منت این هست بر جان رعایا و حشم
هوش مصنوعی: این ویژگی از تو ای پادشاه، باعث خوشنودی شده است. این لطفی است که بر جان مردم و خدمتگزاران تو سایه افکنده است.
شاه عالم را بتشریف امیرالمؤمنین
شادمان کردی که در عالم مبادت هیچ غم
هوش مصنوعی: امیرالمؤمنین، با مقام والای خود، شادی را به پادشاه جهانیان بخشیدی و او را از هرگونه غم و اندوه دور کردی.
از سفر خرم خرامیدی و کردی ناگهان
حضرت جلت بدین خرم خرامیدن خرم
هوش مصنوعی: از سفر خوشی وارد شدی و ناگهان با زیبایی خاصی به راه رفتن ادامه دادی، که این خوشی و شادابی تو جلب توجه کرد.
هرکجا خواهی که بخرامی بتقدیر ملک
بود خواهد خرمی بر دفتر عمرت رقم
هوش مصنوعی: هر جا که بخواهی خوشبختی و شادی را تجربه کنی، این رضایت و خوشحالی به عنوان سرنوشتت در مدت زمان زندگیات ثبت خواهد شد.
تا بتابد جرم شمس و قطره تا بارد زابر
تا که نور ماه گردد گاه بیش و گاه کم
هوش مصنوعی: تا زمانی که خورشید درخشش و تابش بینظیری داشته باشد و بارش قطرههای باران ادامه یابد، نور ماه نیز به صورت متغیر و گاه بیشتر و گاه کمتر میتابد.
تو چو شمس روشن رخشنده از برج شرف
حاسد منحوس تو گر بنده چون ابر دژم
هوش مصنوعی: تو مانند خورشید روشن و درخشان هستی که از جایگاه بلند خود میدرخشی، در حالی که حسودان نحس و بدخواه همواره در کمین تو هستند، ولی اگر مثل ابر غمگین و گرفته باشی، نخواهی توانست به خوبی درخشش خود را نشان دهی.
ذره تابنده شمس و قطره بارنده ابر
باد کم در پیش سال عمر تو ای محتشم
هوش مصنوعی: تو به مانند ذرهای از نور خورشید و قطرهای از باران هستی، و در برابر سالهای عمرت، اینها چیز زیادی به حساب نمیآید، ای بزرگوار.
سوزنی شاه شریعت را ستایش کن بشعر
وانگهی از شعر حکمت گر داری حکم
هوش مصنوعی: به سوزنی تو باید در مدح شریعت شاعری کنی و پس از آن، اگر دستور و فرمایشی از حکمت داری، از آن بهره ببر.
آفرین و مدح شاه شرع گفتن حکمتست
کاندرین حکمت نباشند اهل حکمت متهم
هوش مصنوعی: ستایش و تمجید از پادشاه در مسائل دینی نشانهای از حکمت است، زیرا در اینجا کسانی که اهل دیانت و حکمت واقعی هستند، مورد تردید و اعتبار قرار نمیگیرند.

سوزنی سمرقندی