گنجور

شمارهٔ ۱۰۲ - در مدح جمال الدین عمر

داد صدر دین و دنیا صاحب فرخنده فال
مر جمال دین یزدان را بجاه خود جمال
بر جمال دین مبارک فال گشت امروز و ماند
اندرین بنیاد عالی فر او تا دیر سال
صاحب عادل خداوندی که هر کز رأی او
فال گیرد تا ابد از روی او گیرند فال
این جهانرا سربسر در سایه خویش آورد
چون همای دولت او برگشاید پر و بال
بذل جاه و مال گشته سیرت و آیین او
بذل جاهش بر مهان و برکهانش بذل مال
ای بکنیت عالم عادل عمر کز دین پاک
در طریق داد مر همنام خود را شد همال
نوک کلک این عمر مرطاغیانرا دوخت چشم
چون دوال آن عمر مر ظالمانرا کوفت یال
از دوال و کلک این و آن در آنوقت و کنون
ناتوان و سست شد ظالم چو کلک و چون دوال
کلک او امری که فرماید بس آید یک الف
امتثال آرنده اندر حین پذیرد شکل دال
مر مثال کلک او را سرفرازان همچو کلک
سرفرود آرند وز فرق سرآرند امتثال
زانکه نسگالید بد در عمر خود بر هیچکس
هیچکس در عمر خود بروی نباشد بدسگال
مرمرا وزرو وبالی نبود ار گویم که او
تا وزیر شاه شد بروی نشد وزرو وبال
پادشاهی را که باشد همچو فرح وزیر
ملک او ایمن بود از انقلاب و اختلال
صاحب عادل مه و خورشید چرخ سروریست
بی خسوف و بی محاق و بی کسوف و بی زوال
میوه دولت و نور او پذیرد رنگ و بوی
وز ضیاء او همی گوهر شود سنگ و سفال
گر جهان آراش خوانم زین سپس نبود شگفت
که جهانرا هست ازو آرایش و زیب جمال
آسمان خواهد که سر بر آستان او نهد
لیک بر این آستان او را نمی باشد مجال
هست خورشید جهان آرای جان پرورد رست
گر کسی را زان خیالی هست برگیرم سوآل
مجلس دهقان جمال دین جهانی دان یقین
از جمال صاحب آرایش گرفته مرکمال
اهل مجلس از جمال او همی جان پرورند
گشته هر یک زو مرفه عیش و خرم وقت و حال
صاحب عادل مرفه عیش بادا تا ابد
خرم و خوشوقت حالش اندر ایام و لیال
تا جهان آرای و جانپرور بود زینسان که هست
در جهان و جان خلایق را ازو نفع و منال
بر جهان و جان او بادا هزاران آفرین
از جهان آرای جان پرور خدای لایزال

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

داد صدر دین و دنیا صاحب فرخنده فال
مر جمال دین یزدان را بجاه خود جمال
هوش مصنوعی: دادِ صدر دین و دنیا به کسی عطا شده که خوشبختی و سعادت را به همراه دارد. او به خاطر جایگاه والایش، زیبایی دین یزدان را به نمایش می‌گذارد.
بر جمال دین مبارک فال گشت امروز و ماند
اندرین بنیاد عالی فر او تا دیر سال
هوش مصنوعی: امروز بر زیبایی دین رحمت فرود آمد و این بنیاد عالی تا سال‌های دراز باقی خواهد ماند.
صاحب عادل خداوندی که هر کز رأی او
فال گیرد تا ابد از روی او گیرند فال
هوش مصنوعی: خداوندی عادل وجود دارد که هر کسی از نظر او استفاده کند، از آن پس همیشه به راه او هدایت می‌شود.
این جهانرا سربسر در سایه خویش آورد
چون همای دولت او برگشاید پر و بال
هوش مصنوعی: این دنیا به طور کامل تحت تأثیر وجود اوست و هنگامی که او موقعیت و خوشبختی خود را پیدا کند، به اوج خود می‌رسد.
بذل جاه و مال گشته سیرت و آیین او
بذل جاهش بر مهان و برکهانش بذل مال
هوش مصنوعی: او با کمال سخاوت و generosity خود، مقام و ثروتش را در راه پذیرایی از مهمانان و نیازمندان می‌بخشد. رفتار او نشان‌دهنده‌ی نیک‌اندیشی و گشاده‌دستی‌اش است.
ای بکنیت عالم عادل عمر کز دین پاک
در طریق داد مر همنام خود را شد همال
هوش مصنوعی: ای کسی که عالم را نیکو می‌کنی، عمر، که با دین پاک در راه عدالت است، به خاطر نام خود در این دنیا هم‌نام خود را به درستی راهنمایی می‌کند.
نوک کلک این عمر مرطاغیانرا دوخت چشم
چون دوال آن عمر مر ظالمانرا کوفت یال
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف ظالمی می‌پردازد که زندگی دیگران را تحت فشار و ظلم قرار داده است. در اینجا به این موضوع اشاره می‌شود که چگونه ظالمین می‌توانند بر زندگی انسان‌ها تأثیر بگذارند و آنها را به سمت نابودی سوق دهند. زیبایی و خوشی‌های زندگی به وسیله‌ی ظلم و ستم از بین می‌رود و در نهایت، این ظلم به نوعی بر زندگی خود ظالم نیز تأثیر منفی خواهد گذاشت.
از دوال و کلک این و آن در آنوقت و کنون
ناتوان و سست شد ظالم چو کلک و چون دوال
هوش مصنوعی: در آن زمان و اکنون، ظلم و ستم به قدری ضعیف و ناتوان شده است که مانند آثار کمرنگ و نامشخص می‌شود، همان‌طور که خط و نقش بر دیوار می‌میرد و محو می‌شود.
کلک او امری که فرماید بس آید یک الف
امتثال آرنده اندر حین پذیرد شکل دال
هوش مصنوعی: نقش او به قدری قوی و تاثیرگذار است که هنگامی که دستوری صادر می‌کند، تنها یک حرف برای اطاعت کافی است و در همان لحظه، شکل و فرم مورد نظر را می‌پذیرد.
مر مثال کلک او را سرفرازان همچو کلک
سرفرود آرند وز فرق سرآرند امتثال
هوش مصنوعی: او مانند یک قلم با ارزش و ممتاز است که افراد برجسته و سرفراز، او را با احترام و ارادت بالا می‌برند و به او توجه ویژه‌ای می‌کنند.
زانکه نسگالید بد در عمر خود بر هیچکس
هیچکس در عمر خود بروی نباشد بدسگال
هوش مصنوعی: هیچ‌کس در زندگی‌اش به کسی بد نمی‌گوید، مگر اینکه خودش نیز در زندگی‌اش کسی به او بدی کرده باشد.
مرمرا وزرو وبالی نبود ار گویم که او
تا وزیر شاه شد بروی نشد وزرو وبال
هوش مصنوعی: من چیزی از درد و رنج و مسئولیت ندارم. اگر بگویم که او به مقام وزیر شاه رسید، به خاطر او، دلیلی برای ناراحتی و اضطراب وجود ندارد.
پادشاهی را که باشد همچو فرح وزیر
ملک او ایمن بود از انقلاب و اختلال
هوش مصنوعی: اگر پادشاهی مانند فرح داشته باشد، وزیر کشور او از هرگونه آشوب و بی‌نظمی در امان خواهد بود.
صاحب عادل مه و خورشید چرخ سروریست
بی خسوف و بی محاق و بی کسوف و بی زوال
هوش مصنوعی: دارنده عدالت و مقام بلند، مانند ماه و خورشید در آسمان است که همیشه درخشنده و پرنور است؛ بدون اینکه کمرنگ، پنهان یا نابود شود.
میوه دولت و نور او پذیرد رنگ و بوی
وز ضیاء او همی گوهر شود سنگ و سفال
هوش مصنوعی: میوه‌ی دولت و نور او، رنگ و بوی خاصی پیدا می‌کند و از روشنایی او، حتی سنگ و سفال هم به جواهر تبدیل می‌شود.
گر جهان آراش خوانم زین سپس نبود شگفت
که جهانرا هست ازو آرایش و زیب جمال
هوش مصنوعی: اگر من جهان را به خاطر زیبایی‌اش ستایش کنم، نباید تعجب کرد که جهان به خاطر آن زیبایی و جذابیتش، شایسته‌ی ستایش است.
آسمان خواهد که سر بر آستان او نهد
لیک بر این آستان او را نمی باشد مجال
هوش مصنوعی: آسمان می‌خواهد که به درگاه او سجده کند، اما برای این کار جایی در پیشگاه او ندارد.
هست خورشید جهان آرای جان پرورد رست
گر کسی را زان خیالی هست برگیرم سوآل
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و انرژی زندگی اشاره شده است که مانند خورشید درخشان و پرنور است. همچنین در این متن به این موضوع پرداخته می‌شود که اگر کسی از این خیال و توهمات دور شود، شاید به حقیقتی نوین نزدیک‌تر شود.
مجلس دهقان جمال دین جهانی دان یقین
از جمال صاحب آرایش گرفته مرکمال
هوش مصنوعی: دهقان در این بیت به زیبایی و کمال دین حقیقی اشاره می‌کند و می‌گوید که به یقین از زیبایی و شگفتی‌های صاحب این کمال، زیبایی خود را گرفته است. به عبارتی، زیبایی دین و ایمان، ناشی از وجود و صفات الهی است که در اینجا به آن اشاره شده است.
اهل مجلس از جمال او همی جان پرورند
گشته هر یک زو مرفه عیش و خرم وقت و حال
هوش مصنوعی: مردم جمع در زیبایی او سرشار از زندگی و نشاط شده‌اند و هر یک از آنها در حال حاضر از خوشی و راحتی برخوردارند.
صاحب عادل مرفه عیش بادا تا ابد
خرم و خوشوقت حالش اندر ایام و لیال
هوش مصنوعی: ای کاش صاحب و مال‌دارِ عادلی همیشه در زندگی شاد و خوشحال باشد و در روزها و شب‌ها حال خوشی داشته باشد.
تا جهان آرای و جانپرور بود زینسان که هست
در جهان و جان خلایق را ازو نفع و منال
هوش مصنوعی: تا زمانی که زیبایی‌های جهان و زندگی انسان‌ها به این شکل وجود داشته باشد، همانطور که امروزه در جهان و زندگی بشر، نفع و بهره‌وری به وجود می‌آید.
بر جهان و جان او بادا هزاران آفرین
از جهان آرای جان پرور خدای لایزال
هوش مصنوعی: برای جهان و جان او هزاران بار تقدیر و ستایش باشد از جانب خداوند بی‌پایان که عالم را می‌آفریند و جان‌ها را پرورش می‌دهد.