گنجور

شمارهٔ ۵۸

هر که آن چشم سیه دید، آن لبان آل او
گشت جان چون دل کنون در دست غم پامال او
چون عیان شد طلعت خورشید آن ماه منیر
ذره وارست این دلم رقاص در دنبال او
می شود بریان کبوتر، زآتش دل چون کنم
گر ببندم نامه شوق ترا بر بال او
من چه گویم حال دل با زلف او چون گوی را
در جهان چوگان بود خود مطلع بر حال او
خواهم از باغ وصالش لب به لب شفتالویی
چون خدادادست حسن از وجه باشد مال او
بس که مرغ روح من پر می زند در کوی دوست
شرم می آید مرا دیگر ازین افعال او
پار صوفی را به کوی دوست گاهی بود راه
رفت آن حال و بتر از پار شد امسال او

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر که آن چشم سیه دید، آن لبان آل او
گشت جان چون دل کنون در دست غم پامال او
هوش مصنوعی: هر کسی که آن چشم‌های سیاه را می‌بیند و آن لبان زیبای او را می‌شنود، جانش به اندازه دلش در حال تحمل غم و اندوه است.
چون عیان شد طلعت خورشید آن ماه منیر
ذره وارست این دلم رقاص در دنبال او
هوش مصنوعی: وقتی چهره‌ی نورانی خورشید نمایان شد، دل من که کوچک و ناچیز است مانند یک رقصنده به دنبال او می‌گردد.
می شود بریان کبوتر، زآتش دل چون کنم
گر ببندم نامه شوق ترا بر بال او
هوش مصنوعی: اگر دل من پر از آتش شوق تو باشد، چگونه می‌توانم نامه‌ام را که بیانگر عشق من است، بر بال کبوتر بدوانم تا به تو برسد؟
من چه گویم حال دل با زلف او چون گوی را
در جهان چوگان بود خود مطلع بر حال او
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چگونه حال دل خود را درباره زلف او بیان کنم، چرا که در جهان مانند گوی در بازی چوگان، او خود به خوبی از احوال من آگاه است.
خواهم از باغ وصالش لب به لب شفتالویی
چون خدادادست حسن از وجه باشد مال او
هوش مصنوعی: می‌خواهم از باغ عشق او هویتی شیرین چون شفتالو بچشم، چرا که زیبایی او همچون ثروتی است که از چهره‌اش ساطع می‌شود.
بس که مرغ روح من پر می زند در کوی دوست
شرم می آید مرا دیگر ازین افعال او
هوش مصنوعی: روح من آنقدر برای رسیدن به معشوق و دوست خود شور و اشتیاق دارد که از عملکرد خود شرمنده می‌شوم.
پار صوفی را به کوی دوست گاهی بود راه
رفت آن حال و بتر از پار شد امسال او
هوش مصنوعی: روزهایی برای صوفی پیش می‌آید که به کوی دوست می‌رود و در آنجا مدتی را به قدم زدن می‌گذراند. اما حالا وضعیت او بدتر از قبل شده است.