گنجور

شمارهٔ ۵۵

هر کس به خواب روزی، لعل لبش مکیده
دیده حلاوت از عمر، با کام دل رسیده
دست مشاطه صنع از بر چشم...
بر گرد عارض او از نیل خط کشیده
دل در کشاکش جان افتاده است حیران
تریاک وصل خواهد آن زهر غم چشیده
آن غمزه های فتان آفات خاص و عام است
این عینه بلائی است چشم کسی ندیده
پیوسته ز ابروی او بر ما فزون شود عیش
زیرا که عاشقان را همچون هلال عیده
از قامتش به بستان سرو سهی دو تا شد
صد آفرین برو باد کاین نخل پروریده
گر با تو آن پریوش چندان نکرد میلی
صوفی مکن شکایت طفلی است نورسیده

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر کس به خواب روزی، لعل لبش مکیده
دیده حلاوت از عمر، با کام دل رسیده
هوش مصنوعی: هر فردی که در خواب روزی خود لذت و زیبایی را تجربه کند، به نوعی از شیرینی و خوشی عمر خود بهره‌مند می‌شود و به آرزوها و خواسته‌هایش دست پیدا می‌کند.
دست مشاطه صنع از بر چشم...
بر گرد عارض او از نیل خط کشیده
هوش مصنوعی: دست آرایشگر با دقت و ظرافت از روی چهره‌اش عبور کرده و با رنگ نیل برگرد صورت او خطی زیبا کشیده است.
دل در کشاکش جان افتاده است حیران
تریاک وصل خواهد آن زهر غم چشیده
هوش مصنوعی: دل در نبرد و کشمکشی است که به شدت گیج و سردرگم شده، در حالی که به انتظار وصال و پیوندی می‌باشد. این دل، زهر غم را چشیده و حالا در جستجوی آرامش و شادی است.
آن غمزه های فتان آفات خاص و عام است
این عینه بلائی است چشم کسی ندیده
هوش مصنوعی: آن نگاه‌های جذاب و دلربا، باعث دردسر همه هستند. این نوع زیبایی مثل بلایی است که هیچ‌کس تا به حال نظیرش را ندیده است.
پیوسته ز ابروی او بر ما فزون شود عیش
زیرا که عاشقان را همچون هلال عیده
هوش مصنوعی: همیشه شادی و خوشحالی ما با زیبایی ابروی او بیشتر می‌شود، زیرا عاشقان مانند هلال ماه عید هستند که درخشانی و زیبایی را به ارمغان می‌آورند.
از قامتش به بستان سرو سهی دو تا شد
صد آفرین برو باد کاین نخل پروریده
هوش مصنوعی: از قد و قامت او مانند سروی درختی زیبا رشد کرده است و به خاطر این زیبایی، بارها و بارها تحسینش کرده‌اند. همچنین، برکتی به یادش باد که او مانند نخیلی بارور شده است.
گر با تو آن پریوش چندان نکرد میلی
صوفی مکن شکایت طفلی است نورسیده
هوش مصنوعی: اگر آن دختری که زیبایی‌اش شگفت‌انگیز است، به تو خیلی توجهی نکند، صوفی، کم از شکایت نکن؛ چرا که این مانند گلایه‌ی کودکی است که هنوز به دنیا آمده و تازه‌وارد است.