گنجور

شمارهٔ ۵

ای لعل جانفزای تو سرچشمه حیات
مستند از دو چشم تو ذرات کاینات
پیدا نمی شود سر یک مو دهان تو
نطق شکر فشان تو شد حل مشکلات
خال سیاه بر لب او بین که چون مگس
بنشسته و به وجه حسن می خورد نبات
بوسی زکوه حسن به بیچاره ده که مال
افزون همی شود چون برون می کنی زکات
با نامه سیاه چو شوقت برم به خاک
یابم به روز حشر من ناتوان نجات
هر کس که یافت از لب جان پرور تو کام
اندر امان چو خضر شد از شدت ممات
صوفی بیا که خیمه ازین خاک بر کنیم
ما را چو هست خاطر محزون درین هرات

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای لعل جانفزای تو سرچشمه حیات
مستند از دو چشم تو ذرات کاینات
هوش مصنوعی: ای جواهری که جان را به زندگی می‌آورید، سرچشمه وجود و حیات از دو چشمت، تمام ذرات جهان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
پیدا نمی شود سر یک مو دهان تو
نطق شکر فشان تو شد حل مشکلات
هوش مصنوعی: نمی‌توان سر یک مو را پیدا کرد، اما دهان تو همچون نطقی شیرین و دل‌چسب، به حل مشکلات پرداخته است.
خال سیاه بر لب او بین که چون مگس
بنشسته و به وجه حسن می خورد نبات
هوش مصنوعی: به دقت به خال سیاه روی لب او نگاه کن که مانند مگس نشسته و به زیبایی او شیرینی می‌افزاید.
بوسی زکوه حسن به بیچاره ده که مال
افزون همی شود چون برون می کنی زکات
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی‌های ظاهری و باطنی خود، به مسکینان عطا کن، زیرا زمانی که زکات خود را به بیرون می‌دهی، مال تو نیز افزایش می‌یابد.
با نامه سیاه چو شوقت برم به خاک
یابم به روز حشر من ناتوان نجات
هوش مصنوعی: وقتی با قلم سیاه از عشق و محبت می‌روم و به دیار خاک می‌رسم، در آن روزی که همه حساب و کتاب‌ها روشن می‌شود، من، که ناتوان هستم، نمی‌توانم نجات پیدا کنم.
هر کس که یافت از لب جان پرور تو کام
اندر امان چو خضر شد از شدت ممات
هوش مصنوعی: هر کسی که از لب‌های دل‌فریب تو نوشید و از محبّتت بهره‌مند شد، مثل خضر (نبی) از خطر مرگ در امان خواهد بود.
صوفی بیا که خیمه ازین خاک بر کنیم
ما را چو هست خاطر محزون درین هرات
هوش مصنوعی: ای صوفی، بیا که بیاییم این خیمه را که از خاک ساخته شده، کنار بگذاریم. ما که دل‌مان در این هرات غمگین است، به دنبال آزادی و راحتی بیشتری هستیم.