گنجور

شمارهٔ ۳۳

ای دل سوخته با سوز و غم یار بساز
چند روزی به غم و محنت دلدار بساز
چون بجز دوست نخواهی که بود همدم تو
صبر کن در غم و پس روی به دیوار بساز
به امید رخ زیبای گل ای بلبل مست
با جفا خوی کن و با ستم خار بساز
آدمی زاد نباشد چو به عالم دلشاد
شادی کم منگر، با غم بسیار بساز
مکن اندیشه که دنیای دنی بر گذرست
رو به آه سحر و دیده خونبار بساز
سرنوشت ازلی را نتوان داد تمیز
در خرابات بیا با می گلنار بساز
صوفیا خرقه و سجاده به می در گرو است
برو امروز تو با جبه و دستار بساز

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل سوخته با سوز و غم یار بساز
چند روزی به غم و محنت دلدار بساز
هوش مصنوعی: ای دل غمگین، با درد و اندوه یار زندگی کن. چند روزی را هم که شده، به غصه و سختی عشق بگذران.
چون بجز دوست نخواهی که بود همدم تو
صبر کن در غم و پس روی به دیوار بساز
هوش مصنوعی: اگر نمی‌خواهی که کسی جز دوستت در کنارت باشد، باید در سختی‌ها و غم‌ها صبر کنی و بعد به تنهایی به دیوار نگاه کنی.
به امید رخ زیبای گل ای بلبل مست
با جفا خوی کن و با ستم خار بساز
هوش مصنوعی: ای بلبل عاشق، با اینکه دلگیر و غمگینی، به خاطر زیبایی گل امیدوار باش و اگرچه با سختی و درد مواجهی، سعی کن با شرایط سخت کنار بیایی و به زندگی ادامه دهی.
آدمی زاد نباشد چو به عالم دلشاد
شادی کم منگر، با غم بسیار بساز
هوش مصنوعی: انسان باید در زندگی خوشحال باشد و به شادی‌ها توجه کند، و اگر غم‌هایی وجود دارد، باید با آنها کنار بیاید و به زندگی ادامه دهد.
مکن اندیشه که دنیای دنی بر گذرست
رو به آه سحر و دیده خونبار بساز
هوش مصنوعی: به فکر نیا این که دنیا چه دنیایی است و گذراست، صبح آرامی را با چشم‌های پر از اشک آغاز کن.
سرنوشت ازلی را نتوان داد تمیز
در خرابات بیا با می گلنار بساز
هوش مصنوعی: سرنوشت ازلی را نمی‌توان تشخیص داد، بنابراین بهتر است در خرابات (محل عیش و نوش) با شراب گلنار (انگور) خود را مشغول کنی.
صوفیا خرقه و سجاده به می در گرو است
برو امروز تو با جبه و دستار بساز
هوش مصنوعی: صوفی‌ها، لباس و تشکیلات خود را به عشق و می سپرده‌اند. امروز تو نیز با لباس و کلاه خود، خودت را بساز و به راه برو.