شمارهٔ ۲۴
ماه من رنجیده شد یا رب گناه من چه بود
من ندانم در ره بخت سیاه من چه بود
گر نمی سوزد دلم در آتش سودای او
هر شبی سوی فلک این دود آه من چه بود
دعوی عشق تو کردم لا نسلم داشتی
این لب خشک و دو چشم تر گواه من چه بود
من نه خود گشتم اسیر عشق آن شوخ این زمان
ای مسلمانان نمی دانم به راه من چه بود
گر سر محبوبی من نیست آن خورشید را
در رخم خندیدن پنهان ماه من چه بود
خلق در کویش بسی بود و من بیچاره هم
گر نه مقصودم بد او هر دم نگاه من چه بود
خلق می پرسند صوفی از چه برگردید یار
چون کنم یاران، نمی دانم گناه من چه بود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ماه من رنجیده شد یا رب گناه من چه بود
من ندانم در ره بخت سیاه من چه بود
هوش مصنوعی: ماه من از من ناراحت شده، ای خدای من؛ نمیدانم چه گناهی کردهام و در مسیر سرنوشت شومم چه اتفاقی افتاده است.
گر نمی سوزد دلم در آتش سودای او
هر شبی سوی فلک این دود آه من چه بود
هوش مصنوعی: اگر دل من در آتش عشق او نمیسوزد، پس این دودی که شبها به آسمان میرود و آه و ناله من چیست؟
دعوی عشق تو کردم لا نسلم داشتی
این لب خشک و دو چشم تر گواه من چه بود
هوش مصنوعی: من در عشق تو ادعا کردم، اما تو نشانهای از عشق نداشتی. این لبهای خشک و چشمان پرآب من چه گواهی برای من است؟
من نه خود گشتم اسیر عشق آن شوخ این زمان
ای مسلمانان نمی دانم به راه من چه بود
هوش مصنوعی: من خودم گرفتار عشق آن معشوق شدم، اما ای مسلمانان، نمیدانم در این مسیر چه بر سر من آمده است.
گر سر محبوبی من نیست آن خورشید را
در رخم خندیدن پنهان ماه من چه بود
هوش مصنوعی: اگر محبوبی در کنارم نیست، آن زمان چرا خورشید بر چهرهام میخندد و ماه من چه جایگاهی دارد؟
خلق در کویش بسی بود و من بیچاره هم
گر نه مقصودم بد او هر دم نگاه من چه بود
هوش مصنوعی: در دنیای عشق تو، مردم زیادی حضور دارند و من انسان بیچارهای هستم که اگرچه هدفم فقط تویی، اما در هر لحظه به چه چیزی مینگرم.
خلق می پرسند صوفی از چه برگردید یار
چون کنم یاران، نمی دانم گناه من چه بود
هوش مصنوعی: مردم از صوفی میپرسند که چرا محبوبش از او دور شده است. او در پاسخ به یارانش میگوید که نمیداند علت این جدایی و خطایش چه بوده است.