گنجور

شمارهٔ ۱۷

ایا حکیم مسیحا دم ستوده خصال
عوارضات ز تشخیص تو بپرهیزد
به هر مریض که چشم عنایت تو فتد
درین زمانه یقین دان نصیحت آمیزد
مراست یک مرضی واقع این زمان به بدن
که از تردد او دیده خون همی ریزد
مثانه سرد و ازین غم جگر مرا شده گرم
که هیچ مرغ بدن شهوتی نه انگیزد
تکبری به دماغش چنان شدست پدید
که گر سلام کند فرج، بر نمی خیزد
مثال خسته یکساله سر نهاده به جای
چو...بنده همین آب دیده می ریزد
به حیله جانب خلوت سراش چون ببرم
مثال خر فکند سر به پیش و بستیزد
چو بخت کرد فراموش یار ازین جهتم
دل شکسته بگوئید با که آمیزد
ایا حکیم ز لطف و کرم دوایی کن
وگر نه صوفی مسکین ز شهر بگریزد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ایا حکیم مسیحا دم ستوده خصال
عوارضات ز تشخیص تو بپرهیزد
هوش مصنوعی: آیا شخصی با عقل و دانایی، مانند مسیحی که شهرت خوبی دارد، باید از ویژگی‌های ناپسند و عواقب آنها بپرهیزد و به دقت تصمیم بگیرد؟
به هر مریض که چشم عنایت تو فتد
درین زمانه یقین دان نصیحت آمیزد
هوش مصنوعی: هر بیمار که به تو نگاه کند و توجه تو به او جلب شود، بدان که حتماً پند و نصیحتی خواهد گرفت.
مراست یک مرضی واقع این زمان به بدن
که از تردد او دیده خون همی ریزد
هوش مصنوعی: من در حال حاضر به بیماری مبتلا هستم که به شدت بر بدنم تأثیر گذاشته است و از شدت آن، حتی از چشمانم هم خون می‌ریزد.
مثانه سرد و ازین غم جگر مرا شده گرم
که هیچ مرغ بدن شهوتی نه انگیزد
هوش مصنوعی: بدن من از درد و غم داغ شده، اما مثانه‌ام سرد است. هیچ میل و شوقی در وجودم نیست که مرا به حرکت وادار کند.
تکبری به دماغش چنان شدست پدید
که گر سلام کند فرج، بر نمی خیزد
هوش مصنوعی: شخصی آن‌قدر مغرور و متکبر شده که حتی اگر کسی به او سلام کند، از جایش بلند نمی‌شود.
مثال خسته یکساله سر نهاده به جای
چو...بنده همین آب دیده می ریزد
هوش مصنوعی: شبیه به کسی هستم که یک سال خسته شده و سرش را به جایی گذاشته است. من نیز مثل او فقط اشک می‌ریزم.
به حیله جانب خلوت سراش چون ببرم
مثال خر فکند سر به پیش و بستیزد
هوش مصنوعی: زمانی که به دور از جمعیت و در تنهایی هستم، مانند ببر به آرامی نزد او می‌روم، در حالی که درونم شبیه خر است و سرم را پایین می‌اندازم و درگیر چالش‌ها می‌شوم.
چو بخت کرد فراموش یار ازین جهتم
دل شکسته بگوئید با که آمیزد
هوش مصنوعی: زمانی که سرنوشت به فراموشی یار من پرداخته، به همین دلیل دل شکسته‌ام را با چه کسی در میان بگذارم؟
ایا حکیم ز لطف و کرم دوایی کن
وگر نه صوفی مسکین ز شهر بگریزد
هوش مصنوعی: ای حکیم، اگر بخواهی، از لطف و مهربانی‌ات دارویی برای ما بیفزا و اگر نه، آن گدا و درویش و بیچاره از این شهر فرار خواهد کرد.