گنجور

شمارهٔ ۱۶

آن ترک مست، دیده چو از خواب باز کرد
با عاشقان غمزده آهنگ ناز کرد
شانه چو ره به گیسوی او برد لاجرم
با دست کوته او عملی بس دراز کرد
دور اوفتد ز کعبه مقصود سالها
از کوی دوست هرکه هوای حجاز کرد
محراب ابروی تو ندیدست از آن سبب
زاهد به کنج صومعه شبها نماز کرد
هر کس که دید طلعت خوب تو دیده را
بر روی دلبران دو عالم فراز کرد
ساقی بیار باده که دارم دلی حزین
زان لعبها که این فلک حقه باز کرد
صوفی به آب دیده کند غسل هر شبی
چون شمع گریه ها که به سوز و گداز کرد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن ترک مست، دیده چو از خواب باز کرد
با عاشقان غمزده آهنگ ناز کرد
هوش مصنوعی: آن جوان ترک که به دلربایی معروف است، وقتی که چشمش را باز کرد و از خواب بیدار شد، شروع به ناز و غمزه کردن با عاشقان غمگین کرد.
شانه چو ره به گیسوی او برد لاجرم
با دست کوته او عملی بس دراز کرد
هوش مصنوعی: شانه کردن گیسوی او به تدریج باعث شد تا او با دستان کوتاهش کارهای زیادی انجام دهد.
دور اوفتد ز کعبه مقصود سالها
از کوی دوست هرکه هوای حجاز کرد
هوش مصنوعی: هر که خواسته باشد به کعبه مقصود برسد، اگر از مسیر دوست دور شود، سال‌ها از هدف خود فاصله خواهد گرفت.
محراب ابروی تو ندیدست از آن سبب
زاهد به کنج صومعه شبها نماز کرد
هوش مصنوعی: ابروی تو چنان زیبایی دارد که حتی محراب، که محل عبادت و نماز است، نتوانسته آن را ببیند. به همین دلیل، زاهدان و عبادت‌کنندگان شب‌هنگام در گوشه‌های صومعه مشغول نماز خواندن هستند.
هر کس که دید طلعت خوب تو دیده را
بر روی دلبران دو عالم فراز کرد
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی تو را دیده باشد، چشمانش را به بهترین و زیباترین محبوبان دنیا معطوف کرده است.
ساقی بیار باده که دارم دلی حزین
زان لعبها که این فلک حقه باز کرد
هوش مصنوعی: ای ساقی، باده بیاور که دلم از بازی‌های دنیا غمگین است، از آن بلوف‌هایی که این آسمان به راه انداخته است.
صوفی به آب دیده کند غسل هر شبی
چون شمع گریه ها که به سوز و گداز کرد
هوش مصنوعی: صوفی هر شب با اشک‌هایش خود را پاک می‌کند، مانند شمعی که در سکوت و درد می‌سوزد و می‌گدازد.