گنجور

شمارهٔ ۱۵

آن که از مشک به رخساره نشانی دارد
قامتی دلکش و باریک میانی دارد
چشم و ابروی تو و غمزه خونریز به هم
ترک مستی است به خود تیر و کمانی دارد
سر به گوش تو اگر زلف در آورد مرنج
هندوی تست مگر راز نهانی دارد
ای خیال رخ دلدار به چشمم بنشین
زان که هم سبزه و هم آب روانی دارد
خاک پای سگ کویت نفروشد به دو کون
چه کند این دل درویش همانی دارد
ناله بلبل از آن است که او می داند
که گل اندر عقب خویش خزانی دارد
پیر شد صوفی سودازده در فرقت یار
لیک اندر سر خود عشق جوانی دارد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن که از مشک به رخساره نشانی دارد
قامتی دلکش و باریک میانی دارد
هوش مصنوعی: کسی که بر روی چهره‌اش نشانه‌ای از عطر خوش مشکی دارد، دارای قامتی دلربا و باریک در وسط بدن است.
چشم و ابروی تو و غمزه خونریز به هم
ترک مستی است به خود تیر و کمانی دارد
هوش مصنوعی: چشم و ابروهای تو و لبخند جذابت مانند ترک مستی هستند و در خود نیرویی مرگبار دارند، مانند تیر و کمان.
سر به گوش تو اگر زلف در آورد مرنج
هندوی تست مگر راز نهانی دارد
هوش مصنوعی: اگر زلفی به گوش تو بیفتد، نگران نباش؛ زیرا آن زیبایی متعلق به تو نیست، بلکه ممکن است راز عمیق‌تری در آن نهفته باشد.
ای خیال رخ دلدار به چشمم بنشین
زان که هم سبزه و هم آب روانی دارد
هوش مصنوعی: ای خیال چهره محبوبم، به چشمانم بنشین، زیرا تو هم رنگ و بوی طبیعت را داری و هم جریان زندگی را.
خاک پای سگ کویت نفروشد به دو کون
چه کند این دل درویش همانی دارد
هوش مصنوعی: خاک پای سگی که در کوی تو زندگی می‌کند، برای دو دنیا هم ارزش ندارد. چه می‌تواند حال دل یک درویش باشد که او نیز به همین چیزها قانع است.
ناله بلبل از آن است که او می داند
که گل اندر عقب خویش خزانی دارد
هوش مصنوعی: بلبل از درد و صدای خود آگاه است، زیرا می‌داند که گل پس از او به زودی پژمرده و خشک خواهد شد.
پیر شد صوفی سودازده در فرقت یار
لیک اندر سر خود عشق جوانی دارد
هوش مصنوعی: پیرمرد صوفی که به خاطر جدایی از محبوبش افسرده و ناراحت است، اما هنوز در دل خود عشق جوانی را احساس می‌کند.