بخش ۹۰
دردم ز اشتیاق تو ز اندازه در گذشت
از پا در اوفتادم و آبم ز سرگذشت
در جواب او
دردم ز شوق گرده ز اندازه در گذشت
وز شوق کله آب من اکنون زسر گذشت
آمد شمیم کله بریان به نیمشب
جانبخش و مشکبوی، نسیم سحر گذشت
دعوت برای خاطر من بی قیاس ده
چون اشتهای بنده ز اندازه در گذشت
مستغرق شمیم کباب تنور بود
دل آن زمان زمطبخیان بی خبر گذشت
بر من جهان و هر چه درو هست تلخ شد
از پیش من چو دعوت شیر و شکر گذشت
صوفی به پیش باز فراق و کباب و نان
هر محنتی که بود دگر مختصر گذشت
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دردم ز اشتیاق تو ز اندازه در گذشت
از پا در اوفتادم و آبم ز سرگذشت
هوش مصنوعی: درد و اشتیاق من برای تو به حدی رسیده که از پا افتادم و دیگر نمیتوانم تحمل کنم. احساساتم آنقدر عمیق و شدید است که انگار از سرحدات وجودم عبور کرده است.
دردم ز شوق گرده ز اندازه در گذشت
وز شوق کله آب من اکنون زسر گذشت
هوش مصنوعی: درد و شوق من به حدی است که از هر اندازهای فراتر رفته است. اکنون شوق و هیجان من به شدت بالا رفته و دیگر قابل کنترل نیست.
آمد شمیم کله بریان به نیمشب
جانبخش و مشکبوی، نسیم سحر گذشت
هوش مصنوعی: در نیمهشب، بویی خوش و دلانگیز از کله بریان به مشام میرسد، و نسیم صبحگاهی هم به آرامی وزیدن میگیرد.
دعوت برای خاطر من بی قیاس ده
چون اشتهای بنده ز اندازه در گذشت
هوش مصنوعی: برای خاطر من به گونهای بینظیر دعوت کن، چون میل و اشتیاق من از هر اندازهای فراتر رفته است.
مستغرق شمیم کباب تنور بود
دل آن زمان زمطبخیان بی خبر گذشت
هوش مصنوعی: دل در آن لحظه بوی خوش کباب تنور را حس میکرد و بیخبر از آشپزها، غرق در این عطر دلپذیر بود.
بر من جهان و هر چه درو هست تلخ شد
از پیش من چو دعوت شیر و شکر گذشت
هوش مصنوعی: زندگی و هر چیزی که در آن وجود دارد برای من تلخ شده است، همچنان که وقتی دعوت شیر و شکر گذشته، دیگر هیچ شادی و لذتی نمیماند.
صوفی به پیش باز فراق و کباب و نان
هر محنتی که بود دگر مختصر گذشت
هوش مصنوعی: صوفی در برابر جدایی، کباب و نان، هر دشواری که پیش آمد را راحت و مختصر رد کرد.