گنجور

بخش ۹

مراست در هوس روی آن پری پیکر
دل جراحت و جان فگار و دیده تر
در جواب او
هوای قلیه کدو تا بود مرا در سر
مذمت عدس این دم نمی کنم دیگر
کدک که دختر گیپاست کی بود یارب
که در نکاح من آید به حله ای در بر
جمال کله بریان چو دیدم اندر شهر
نمی کند دل من میل سوی قلیه گذر
ز خرده ها که مزعفر ز قند در دل داشت
ببین که مرغ مسما وقوف یافت مگر
به خوان اطعمه گفتم که شمع راهم ده
چو من، بگفت مگر هم تو بگذری از سر
وصال شهد مصفی نمی شود روزی
به روی خوان شده امروز رشته زان لاغر
همیشه صوفی بیچاره سفر بردارست
بیار اگر چه ترا نیست این سخن باور

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مراست در هوس روی آن پری پیکر
دل جراحت و جان فگار و دیده تر
هوش مصنوعی: من در آرزوی دیدن آن معشوق زیبا هستم، دل و جانم در رنج و درد هستند و چشمانم پر از اشک است.
هوای قلیه کدو تا بود مرا در سر
مذمت عدس این دم نمی کنم دیگر
هوش مصنوعی: تا زمانی که به خوردن قلیه کدو فکر می‌کردم، از عدس بدگویی می‌کردم، اما حالا دیگر به آن فکر نمی‌کنم.
کدک که دختر گیپاست کی بود یارب
که در نکاح من آید به حله ای در بر
هوش مصنوعی: دختری که گیپا (نوعی پارچه) به تن دارد، چه کسی است که به دامادی من بیاید و لباس زیبا بر تن کند؟
جمال کله بریان چو دیدم اندر شهر
نمی کند دل من میل سوی قلیه گذر
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی چهره‌ای را در شهر دیدم، دل من هیچ میلی به عبور از کنار قلیه ندارد.
ز خرده ها که مزعفر ز قند در دل داشت
ببین که مرغ مسما وقوف یافت مگر
هوش مصنوعی: از تکه‌های کوچک که عطر زعفران و شیرینی قند را در دل داشتند، ببین چگونه مرغ مسما به مقام و درک بالایی نائل شد.
به خوان اطعمه گفتم که شمع راهم ده
چو من، بگفت مگر هم تو بگذری از سر
هوش مصنوعی: به سفره‌ای که غذا چیده شده است، گفتم که مانند من، شمع را به من بدهد. او پاسخ داد که آیا تو نیز از سر خود بگذری؟
وصال شهد مصفی نمی شود روزی
به روی خوان شده امروز رشته زان لاغر
هوش مصنوعی: دوستی و ارتباط واقعی و شیرین، مانند شهد خالصی است که روزی به دست نمی‌آید. امروز به خاطر جدایی و دوری، این ارتباط لطیف و زیبا به سختی قابل دسترسی است.
همیشه صوفی بیچاره سفر بردارست
بیار اگر چه ترا نیست این سخن باور
هوش مصنوعی: صوفی بیچاره همیشه در حال سفر و کوششه، بیا و همراهش باش، اگرچه ممکنه که این حرف‌ها رو باور نداشته باشی.