گنجور

بخش ۷۶

ای عزیزان می ندانم تا چه آمد بر سرم
کز فراق دوستان پیوسته با چشم ترم
در جواب او
نان و حلوا می رسد از سفره صاحب کرم
دولت او کم مبادا تا قیامت از سرم
شاه بریان را نگر با دختر بکر برنج
عزم حمام است و دارد عیش با آن محترم
رشته را گفتم چرا گشتی چو من زار و ضعیف
در تمنای عسل گفتا ضعیف و لاغرم
تا به بریان راحت جانهای مشتاقان بود
آزمایش کن بر او گر تو نداری باورم
آن تنکهائی که بر خوان بود خادم پاره ساخت
نیست این پیراهن ناموس، گفتا می درم
سلق اندر پیش بریان به عجز اقرار کرد
گفت اگر دعوی کنم پیشت سزای خنجرم
کرد آهنگ برنج زرد صوفی گفت او
رحم فرما بر پریشانی و روی چون زرم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای عزیزان می ندانم تا چه آمد بر سرم
کز فراق دوستان پیوسته با چشم ترم
هوش مصنوعی: ای دوستان، نمی‌دانم چه بلایی به سر من آمده است که به خاطر دوری شما همیشه چشمانم پر اشک است.
نان و حلوا می رسد از سفره صاحب کرم
دولت او کم مبادا تا قیامت از سرم
هوش مصنوعی: از سفره بخشنده، نان و شیرینی به ما می‌رسد و امیدوارم تا همیشه از نعمت‌های او بهره‌مند باشیم.
شاه بریان را نگر با دختر بکر برنج
عزم حمام است و دارد عیش با آن محترم
هوش مصنوعی: شاه بریان را ببین که چگونه با دختر جوان و باکره در حال برنامه‌ریزی برای رفتن به حمام است و از لحظه‌های خوب و خوشی که دارد، لذت می‌برد.
رشته را گفتم چرا گشتی چو من زار و ضعیف
در تمنای عسل گفتا ضعیف و لاغرم
هوش مصنوعی: به رشته گفتم چرا مانند من زار و ناتوان هستی که در آرزوی عسل به سر می‌بری؟ او پاسخ داد که من هم ضعیف و لاغرم.
تا به بریان راحت جانهای مشتاقان بود
آزمایش کن بر او گر تو نداری باورم
هوش مصنوعی: تا زمانی که راحتی جان‌های مشتاق، به خوبی به دست نیامده، او را آزمایش کن؛ اگر به باور من اعتقادی نداری.
آن تنکهائی که بر خوان بود خادم پاره ساخت
نیست این پیراهن ناموس، گفتا می درم
هوش مصنوعی: این پیراهنی که به تن داری، ارزش و حرمتش بسیار بیشتر از آن چیزهایی است که الان در دست داری و از آن‌ها به‌راحتی می‌گذری. ارزش خود را بشناس و به آن اهمیت بده، زیرا این‌گونه نیست که به سادگی قابل تعویض باشد.
سلق اندر پیش بریان به عجز اقرار کرد
گفت اگر دعوی کنم پیشت سزای خنجرم
هوش مصنوعی: سلق، که به معنی شخصی ناتوان و ضعیف است، در برابر دنده برشته‌ای از گوشت، که به نشانه قدرت و تنبلی بروز می‌کند، به ناتوانی خود اعتراف می‌کند و می‌گوید اگر بخواهد در برابر تو ادعایی داشته باشد، سزاوار ضربه‌ای شبیه به خنجر است.
کرد آهنگ برنج زرد صوفی گفت او
رحم فرما بر پریشانی و روی چون زرم
هوش مصنوعی: صوفی به آهنگ برنج زرد رفت و از او خواست که بر پریشانی و چهره‌اش رحم کند.