بخش ۷۳
وه چه خوش باشد در ایام بهار
باده گلگون و ساقی گلعذار
در جواب او
صحن بغرائی که باشد سیر دار
گر بیابی وقت را فرصت شمار
گرده های میده محبوب من است
خوش بود محبوب یاران در کنار
شد نهان در قند رخسار برنج
مه شود پنهان چو پیدا شد غبار
گفت از گیپا شمیم من به است
زین خطا شد رو سیه مشک تتار
دانه انگور سازد تازه جان
این سخن درست اندر گوش دار
تا بدیدم شربت قند و گلاب
در خمارم، آب سردم از خمار
بهره ها یابی تو از خوان نعم
گر در آئی همچو صوفی مردوار
اطلاعات
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وه چه خوش باشد در ایام بهار
باده گلگون و ساقی گلعذار
هوش مصنوعی: در روزهای بهار چه لذتبخش است که شراب سرخ و ساقی با زیبایی خود، دل را شاد کند.
صحن بغرائی که باشد سیر دار
گر بیابی وقت را فرصت شمار
هوش مصنوعی: اگر در جایی شلوغ و پرهیاهو قرار گرفتی، و فرصتی برای استراحت پیدا کردی، آن را غنیمت شمار و از آن بهرهبرداری کن.
گرده های میده محبوب من است
خوش بود محبوب یاران در کنار
هوش مصنوعی: محبوب من در کنار دوستانش خوشحال است و من نیز از دیدن او در کنار آنها خوشحالم.
شد نهان در قند رخسار برنج
مه شود پنهان چو پیدا شد غبار
هوش مصنوعی: چهره زیبا و شیرین مانند قند، پنهان میشود و چون غباری به نظر میرسد که وقتی پیدا شود، زیباییاش از دیدهها میافتد.
گفت از گیپا شمیم من به است
زین خطا شد رو سیه مشک تتار
هوش مصنوعی: او گفت که بوی من از عطر گیاه بهتر است، از این رو به خاطر این اشتباه، چهرهام در ظلمت پنهان شده است.
دانه انگور سازد تازه جان
این سخن درست اندر گوش دار
هوش مصنوعی: این سخن مانند دانهای از انگور است که جان تازهای به انسان میبخشد؛ بنابراین باید به آن توجه و گوش فرا دهی.
تا بدیدم شربت قند و گلاب
در خمارم، آب سردم از خمار
هوش مصنوعی: وقتی شربت شیرین قند و گلاب را دیدم، احساس سرمستی و نشئهی خوشی کردم و حالا مانند کسی هستم که در مستی به سر میبرد و حتی آب سرد هم نمیتواند مرا از این حالت خارج کند.
بهره ها یابی تو از خوان نعم
گر در آئی همچو صوفی مردوار
هوش مصنوعی: اگر تو به درستی و با فروتنی وارد این سفر شوی، مانند یک عارف فرزانه، از نعمتها و برکات آن بهرهمند میشوی.
حاشیه ها
1402/06/03 22:09
علی دادمهر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن