گنجور

بخش ۶۲

دوش در وقت سحر زلف تو آمد به خیال
رفت مرغ دل من در قفس سینه و بال
در جواب او
بر رخ ماه کلیچه چو عیان شد خط و خال
گرده سفره افلاک پذیرفت زوال
در نیاید به نظر طلعت حلوای برنج
فتد ار صحنک چنگالیم اندر چنگال
خوش بود صحن برنجی که شد آلوده به قند
گر بود بر زبرش مرغ کنون فارغ بال
ز هوای تنک میده و شوق نخوداب
من به جان خدمت طباخ کنم چندین سال
آن زمانی که شود معده پر از نان و عسل
خوش بود در نظر اهل دلان آب زلال
سیر گشتند چو یاران همه از مائده ای
وه چه باشد که رسد خوان دگر از دنبال
آه این اطعمه ها را همه در دیگ هوس
می پزد صوفی سودا زده دایم به خیال

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش در وقت سحر زلف تو آمد به خیال
رفت مرغ دل من در قفس سینه و بال
هوش مصنوعی: شب گذشته در سحرگاه، خیال زلف تو سراغم آمد و در این حالت، دل من مانند یک پرنده در قفس سینه‌ام پرواز کرد.
بر رخ ماه کلیچه چو عیان شد خط و خال
گرده سفره افلاک پذیرفت زوال
هوش مصنوعی: بر چهره ماه، نشانه‌هایی مانند خط و نقطه نمایان شد و به تدریج زیبایی‌های آسمانی کم‌رنگ شدند.
در نیاید به نظر طلعت حلوای برنج
فتد ار صحنک چنگالیم اندر چنگال
هوش مصنوعی: اگر زیبایی تو را ببیند، حلوای برنجی نیز در برابرش کم می‌آورد، حتی اگر با چنگال هم به آن نزدیک شوم.
خوش بود صحن برنجی که شد آلوده به قند
گر بود بر زبرش مرغ کنون فارغ بال
هوش مصنوعی: محل برنجی زیبا و پاکیزه خوشایند است، اما حالا که به شکر آغشته شده، دیگر آن زیبایی را ندارد. اگر بر روی آن پرنده‌ای نشسته باشد، این پرنده اکنون آزاد و بی‌خیال است.
ز هوای تنک میده و شوق نخوداب
من به جان خدمت طباخ کنم چندین سال
هوش مصنوعی: از شدت اشتیاق و عشق به خوراک خوشمزه، به طباخ خدمت می‌کنم و سال‌ها در این کار مشغولم.
آن زمانی که شود معده پر از نان و عسل
خوش بود در نظر اهل دلان آب زلال
هوش مصنوعی: زمانی که معده پر از نان و عسل باشد، برای افراد با دل‌های خوب خوشایند است که آب زلالی نیز در نظر آن‌ها قرار دارد.
سیر گشتند چو یاران همه از مائده ای
وه چه باشد که رسد خوان دگر از دنبال
هوش مصنوعی: دوستان همه به دنبال یک سفر خوش و مهمانی هستند، اما چه چیزی باقی مانده که دوباره از سفره‌ای دیگر به دست آید؟
آه این اطعمه ها را همه در دیگ هوس
می پزد صوفی سودا زده دایم به خیال
هوش مصنوعی: این غذاها همه در دیگ آرزو پخته می‌شوند و عارف مجنون دائم مشغول خیال‌پردازی است.