گنجور

بخش ۶۰

نوبهار آمد و از هر طرفی سبزه دمید
بلبل از حجره غم رخت به گلزار کشید
در جواب او
تا به بغرای پر از سیر و نخود قلیه رسید
هر که را گشت میسر بود از بخت سعید
به که گویم بجز از مطبخیان این ساعت
شور در جان من است از هوس لحم قدید
وز پی صحن مزعفر به هواداری قند
طاس دوشاب بسی رفت و به گردش نرسید
نکند میل دلش جانب گیپا و کدک
هر که لعل لب جان پرور سنبوسه گزید
سر به بغرا و به ماهیچه فرو کی آرد
آن که روزی نمک قلیه گیپا بچشید
هیچ آواز به عالم به از آن نیست بدان
که ز مطبخ خبر آید که مزعفر برسید
نان و حلوا به سر تربت صوفی بدهید
که به این آرزو از دار جهان رفت و ندید

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نوبهار آمد و از هر طرفی سبزه دمید
بلبل از حجره غم رخت به گلزار کشید
هوش مصنوعی: بهار آمد و در همه جا چمن و سبزه رویید و بلبل از گوشه ی اندوه خود را به باغ و گلزار خوشی و شادابی برد.
تا به بغرای پر از سیر و نخود قلیه رسید
هر که را گشت میسر بود از بخت سعید
هوش مصنوعی: هر کسی که به قلیه‌ای پر از سیر و نخود رسید، نشان از خوش‌شانسی او بود.
به که گویم بجز از مطبخیان این ساعت
شور در جان من است از هوس لحم قدید
هوش مصنوعی: به چه کسی بگویم که در این لحظه، به جز آشپزها، در دل من شوری از هوس گوشت دودی وجود دارد؟
وز پی صحن مزعفر به هواداری قند
طاس دوشاب بسی رفت و به گردش نرسید
هوش مصنوعی: در پی باغی پر از گل‌های زرد، بسیاری از شکرها و شیرینی‌ها به خاطر عشق و محبت رفتند، اما نتوانستند به دور هم جمع شوند.
نکند میل دلش جانب گیپا و کدک
هر که لعل لب جان پرور سنبوسه گزید
هوش مصنوعی: شاید دل او به سمت گیپا و کودک تمایل پیدا کند، اما هر کسی که لب لعل و جان‌پرور سنبوسه را چشیده باشد، دیگر به چیزهای سطحی توجه نمی‌کند.
سر به بغرا و به ماهیچه فرو کی آرد
آن که روزی نمک قلیه گیپا بچشید
هوش مصنوعی: کسی که طعم نمک قلیه گیپا را یک‌بار چشیده، هرگز نمی‌تواند به نرمی و راحتی دل از آن برکند و به راحتی به سراغ چیز دیگری برود.
هیچ آواز به عالم به از آن نیست بدان
که ز مطبخ خبر آید که مزعفر برسید
هوش مصنوعی: هیچ چیزی در جهان بهتر از این نیست که خبر خوشی از آشپزخانه بیاید و بگوید زعفران رسید.
نان و حلوا به سر تربت صوفی بدهید
که به این آرزو از دار جهان رفت و ندید
هوش مصنوعی: نان و حلوایی را بر سر قبر صوفی بگذارید، زیرا او به خاطر این آرزو از زندگی گذشت و هرگز به آن نرسید.