بخش ۵۹
به هر درد و غمی دل مبتلا شد
چرا یکباره یار از ما جدا شد
در جواب او
به گیپا و کدک دل مبتلا شد
چرا نان تنک از ما جدا شد
دلم بیگانه از نان و پیازست
چو با صحن مزعفر آشنا شد
بگو ای روح در گوش دل من
که لحم بره اندر ماسوا شد
مگر قند این زمان نایافت گشته
که در چشم مزعفر توتیا شد
به قدر قامت زناج این دم
دلم خو کرد، یاران این بلا شد
من بیچاره را بر باد برداد
چو بوی قلیه همراه صبا شد
شلاین گشته بر حلواگرانبار
دل صوفی چو مست زلبیا شد
اطلاعات
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به هر درد و غمی دل مبتلا شد
چرا یکباره یار از ما جدا شد
هوش مصنوعی: چرا باید دل ما در برابر هر درد و غمی زجر کشید، وقتی که یار ناگهان از ما دور شد؟
به گیپا و کدک دل مبتلا شد
چرا نان تنک از ما جدا شد
هوش مصنوعی: چرا دل به دلتنگی و غم گرفتار شد و نان خشک و بیکیفیت از ما دور افتاد؟
دلم بیگانه از نان و پیازست
چو با صحن مزعفر آشنا شد
هوش مصنوعی: دل من دیگر به چیزهای ساده و معمولی مثل نان و پیاز وابسته نیست، زیرا اکنون با زیباییها و نعمتهای خاصی آشنا شدهام.
بگو ای روح در گوش دل من
که لحم بره اندر ماسوا شد
هوش مصنوعی: به روح خود بگو که محبت در دل من مانند گوشت برهای است که از همه چیز دیگر جدا شده است.
مگر قند این زمان نایافت گشته
که در چشم مزعفر توتیا شد
هوش مصنوعی: گویی در این زمان قند کمتر پیدا میشود که در چشمهای تو، رنگی شگفت و زیبا ایجاد کرده است.
به قدر قامت زناج این دم
دلم خو کرد، یاران این بلا شد
هوش مصنوعی: به اندازه قامت زنی که عاشقش هستم، دل من در این لحظه آرامش پیدا کرده و دوستانم به این وضعیت دچار مشکل شدهاند.
من بیچاره را بر باد برداد
چو بوی قلیه همراه صبا شد
هوش مصنوعی: من که دردمند و بیچارهام، مانند بویی که به همراه نسیم به پرواز در میآید، به سرعت از دست رفتم.
شلاین گشته بر حلواگرانبار
دل صوفی چو مست زلبیا شد
هوش مصنوعی: دل سنگین صوفی مانند شربتی شیرین و خوشمزه شده است، مثل کسی که از نوشیدن شربت لبو سرمست و شاداب میشود.
حاشیه ها
1402/06/03 22:09
علی دادمهر
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن