گنجور

بخش ۵۵

در سرم تا هوای جانان است
دلم از اشتیاق بریان است
در جواب او
در سرم تا هوای بریان است
دیده ام چون کباب گریان است
برکشیدست گردن از صحنک
مرغ و در نان میده حیران است
درد جوعی که هست در دل من
نان شمسی و کله درمان است
جگرم شد کباب ار پرسی
دل بریان که راحت جان است
دلم از شوق صحنک فرنی
همچو پالوده آه لرزان است
کرد روغن برنج را پامال
خاطر او ازین پریشان است
هر کسی را هوای اطعمه ای است
دل صوفی به تابه بریان است

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در سرم تا هوای جانان است
دلم از اشتیاق بریان است
هوش مصنوعی: وقتی در دلم عشق معشوق وجود دارد، تمام وجودم از yearning و اشتیاق به آتش کشیده شده است.
در سرم تا هوای بریان است
دیده ام چون کباب گریان است
هوش مصنوعی: هنگامی که در درونم آرزوی طعم لذیذ و گرمای بریان وجود دارد، چشمانم همچون کبابی که در حال پختن است، اشک می‌ریزند.
برکشیدست گردن از صحنک
مرغ و در نان میده حیران است
هوش مصنوعی: مرغی از سر و صحنه بلند شده و در حالی که در حیرت است، در مورد نان‌ها فکر می‌کند.
درد جوعی که هست در دل من
نان شمسی و کله درمان است
هوش مصنوعی: عطش و گرسنگی که در دل من وجود دارد، تنها با نان و غذایی خوشمزه برطرف می‌شود.
جگرم شد کباب ار پرسی
دل بریان که راحت جان است
هوش مصنوعی: اگر از من بپرسی که دلِ من چرا به درد آمده، باید بگویم که تحمل این درد برای من مانند جگر کباب شده است، چرا که آرامش جانم در این درد نهفته است.
دلم از شوق صحنک فرنی
همچو پالوده آه لرزان است
هوش مصنوعی: دل من از شوق دیدن صحنه‌ای زیبا به حالتی لرزان و ناآرام درآمده است، مانند تکه‌ای از فرنی که نرم و لطیف است.
کرد روغن برنج را پامال
خاطر او ازین پریشان است
هوش مصنوعی: روغن برنج را برای او به کار می‌برم و این موضوع باعث نگرانی و پریشانی او شده است.
هر کسی را هوای اطعمه ای است
دل صوفی به تابه بریان است
هوش مصنوعی: هر کسی به دنبال لذت‌های دنیوی و خوراکی‌های خوشمزه است، اما دل صوفی به دنبال عشق و حقیقتی عمیق‌تر است که در آرامش و صفای درون او نقش بسته.