گنجور

بخش ۴۱

مهر جمال یار که چون روح در تن است
منت خدای را که نهان در دل من است
در جواب او
امروز روز کاچی و دوشاب و روغن است
مرغان برف را چو به دنیا نشیمن است
گر جوز مغز سوده بود روی باش او
بی شک بدان که مرهم جان و دل من است
ای مطبخی مدار تو دوشاب ازو دریغ
کاین آب دار چون جسد، آن روح این تن است
تخم گیاه چون نکند در میان او
هر مطبخی که پخت یقین دان که دشمن است
همکاسه را چو رغبت کامل نیافتم
بی دولتی اوست ولی دولت من است
هر کس نخواهد و نکند فکر کاچی ای
مردش مخوان که در دل مردان کم از زن است
صوفی به غیر لوت زدن هیچدان بود
آری نصیب او ز ازل باز این فن است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مهر جمال یار که چون روح در تن است
منت خدای را که نهان در دل من است
هوش مصنوعی: زیبایی معشوقی که مانند روح در بدنم حضور دارد، برای من نعمت بزرگ خداوند است که در دل من پنهان است.
امروز روز کاچی و دوشاب و روغن است
مرغان برف را چو به دنیا نشیمن است
هوش مصنوعی: امروز روزی است که در آن آرد و شکر و روغن آماده شده و پرندگان در فصل زمستان و برف، زندگی می‌کنند.
گر جوز مغز سوده بود روی باش او
بی شک بدان که مرهم جان و دل من است
هوش مصنوعی: اگر بر روی مغز گردو پوست نرم باشد، بی‌تردید آن مغز برای من دارویی است که به جان و دل من آرامش می‌بخشد.
ای مطبخی مدار تو دوشاب ازو دریغ
کاین آب دار چون جسد، آن روح این تن است
هوش مصنوعی: ای آشپز، از تو انتظار ندارم که شربت خوشمزه‌ای را از او بگیری؛ زیرا این آب مانند جسدی است که روح را در خود ندارد.
تخم گیاه چون نکند در میان او
هر مطبخی که پخت یقین دان که دشمن است
هوش مصنوعی: اگر دانه‌ای از گیاه در دل زمین نشوید، هر آشپزی که غذای آن را آماده کند، بدانید که آن دشمنی است.
همکاسه را چو رغبت کامل نیافتم
بی دولتی اوست ولی دولت من است
هوش مصنوعی: وقتی همکاسه‌ام را درک کامل نکردم، متوجه شدم که اگرچه او ممکن است دارای مقام و ثروت باشد، اما خودم دارای خوشبختی و سعادت بیشتری هستم.
هر کس نخواهد و نکند فکر کاچی ای
مردش مخوان که در دل مردان کم از زن است
هوش مصنوعی: کسی که به فکر تلاش و کار نیست، به او مرد نگو، زیرا در دل مردان هم کم از زدن نیست.
صوفی به غیر لوت زدن هیچدان بود
آری نصیب او ز ازل باز این فن است
هوش مصنوعی: صوفی، بدون اینکه به معشوق واقعی بپردازد، هیچ نمی‌داند. بله، او از ابتدا سهمی از این هنر خاص دارد.