گنجور

بخش ۴

امروز دیگرم به فراق تو شام شد
در آرزوی روی تو عمرم تمام شد
در جواب او
در سفره بود گرده چندی تمام شد
فکری بکن که رفت نهاری و شام شد
ترشی چو با مویز سیه دید گوشت گفت
باز این سیاه روی غلام غلام شد
آمد شب و به مطبخ ما نیست آتشی
ای دیده پاس دار که خوابت حرام شد
مرغ مسمنی که زپیشم رمیده بود
منت خدای را که دگر باره رام شد
آن نو عروس حجره که پالوده نام اوست
خرم کسی که از لب لعلش به کام شد
چون ننگ و نام اطعمه از لحم برده بود
زان دل تمام در پی این ننگ و نام شد
صوفی هر آن طعام که می پخت در خیال
ماه صیام آمد و آن جمله خام شد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امروز دیگرم به فراق تو شام شد
در آرزوی روی تو عمرم تمام شد
هوش مصنوعی: امروز دیگر نمی‌توانم به یاد تو زندگی کنم، شب به سر می‌آید و در آرزوی دیدار تو عمری را از دست دادم.
در سفره بود گرده چندی تمام شد
فکری بکن که رفت نهاری و شام شد
هوش مصنوعی: در سفره مقداری نان بود که تمام شد، اکنون بهتر است تدبیری بیندیشی زیرا وقت نهار و شام است و نیاز به غذای جدید داریم.
ترشی چو با مویز سیه دید گوشت گفت
باز این سیاه روی غلام غلام شد
هوش مصنوعی: در این بیت، شخصی با دیدن ترشی که به رنگ مویز سیاه (انگور خشک) است، به یاد می‌آورد که او چقدر به این رنگ و شکل علاقه‌مند است و در نتیجه تصمیم می‌گیرد دوباره به آن بپردازد. این اشاره به دلبستگی و عشق او به چیزهایی است که در ابتدا ممکن است ناپسند به نظر برسند، اما در عمق وجود او ارزشمند و دوست‌داشتنی هستند.
آمد شب و به مطبخ ما نیست آتشی
ای دیده پاس دار که خوابت حرام شد
هوش مصنوعی: شب فرا رسیده و در آشپزخانه ما آتشی وجود ندارد. ای چشم، مراقب باش که خواب تو به خطر افتاده است.
مرغ مسمنی که زپیشم رمیده بود
منت خدای را که دگر باره رام شد
هوش مصنوعی: مرغی که از پیش من فرار کرده بود، اکنون دوباره به من نزدیک شده و این را به خاطر لطف خدا شکر می‌کنم.
آن نو عروس حجره که پالوده نام اوست
خرم کسی که از لب لعلش به کام شد
هوش مصنوعی: آن عروس نو، که نامش پالوده است، خوشبخت کسی است که از لب‌های سرخ او لذت می‌برد.
چون ننگ و نام اطعمه از لحم برده بود
زان دل تمام در پی این ننگ و نام شد
هوش مصنوعی: از آنجایی که گوشت دیگر ننگ و نام غذاها را از بین برده بود، بنابراین دل او تماماً در جست‌وجوی این ننگ و نام قرار گرفت.
صوفی هر آن طعام که می پخت در خیال
ماه صیام آمد و آن جمله خام شد
هوش مصنوعی: صوفی هر غذایی که آماده می‌کرد، در ذهنش به یاد ماه رمضان می‌افتاد و در نتیجه همه آن غذاها نپخته باقی می‌ماند.

حاشیه ها

1401/10/16 13:01
محمد مهدی فتح اللهی

شعر خوبی بود