بخش ۳
ای خجلت از جمال تو ماه منیر را
بر باد داده شوق تو جان فقیر را
در جواب او
ای دل به یاد دار برنج به شیر را
چون مطبخی بساز منور ضمیر را
این قرص میده به بود از شمسی فلک
ای آسمان به ما منما آن فطیر را
از بوی قلیه حبشی بود بی خبر
عطار زان نهاد بر آتش عبیر را
گیپا نگر که با همه حشمت نمی کند
با پرده پیاز برابر حریر را
با آن سیه دلی به خطا کرد اعتراف
بشنود مشک چون ز دهن بوی سیر را
ای دل مرید قلیه برنجی، کنون بیا
دریاب پس به دست ارادت تو پیر را
صوفی از آن زمنت دو نان بود خلاص
کو قوت خویش ساخته نان شعیر را
بخش ۲ - فی توحید باری تعالی عز شانه: من شکسته گشایم به صد هزار زبانبخش ۴: امروز دیگرم به فراق تو شام شد
اطلاعات
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1402/06/03 22:09
علی دادمهر
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن