گنجور

بخش ۳۸

صبح دولت می دمد با جام همچون آفتاب
فرصتی زین به کجا باشد، بده جام شراب
در جواب او
شمسی نان گشته طالع باز همچون آفتاب
وه چه نیکو می نماید خاصه بر خوان کباب
سرخ روئیها بود، آن را که باشد در نظر
بکسمات و شربت قندی که باشد پر گلاب
کله از حمام دیگ آمد برون خندان نگاه
زانفعالش کله های قند رفته در حجاب
شاه بغرا چون مربع شست بر تخت طبق
هست ماهیچه ز رشک امروز اندر پیچ و تاب
گر شکنبه شد چه باک امروز گیپا را لباس
گنج را پنهان کنون شرطی است در جای خراب
دوش می دیدم به خواب خوش کباب و نان گرم
این سعادت را من مسکین مگر بینم به خواب
در فراق مرغ بریان همچو ماهی می طپد
صوفی و اندر نمی یابد کنون از هیچ باب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صبح دولت می دمد با جام همچون آفتاب
فرصتی زین به کجا باشد، بده جام شراب
هوش مصنوعی: صبح دولت با نور و زیبایی‌اش فرا می‌رسد، انگار که خورشید در حال طلوع است. این لحظه خوش و گرانبها به سرعت از دست می‌رود، پس بیایید از این فرصت لذت ببریم و جام شراب را بگذرانیم.
شمسی نان گشته طالع باز همچون آفتاب
وه چه نیکو می نماید خاصه بر خوان کباب
هوش مصنوعی: خورشید همچون آفتاب در آسمان درخشان و نورانی می‌درخشد و زیبایی آن به ویژه بر سفره کباب بسیار دلنشین و چشم‌نواز است.
سرخ روئیها بود، آن را که باشد در نظر
بکسمات و شربت قندی که باشد پر گلاب
هوش مصنوعی: افرادی که چهره‌های زیبا و گلی دارند، در نظر دیگران جذاب و دلنشین به نظر می‌رسند، همان‌طور که شربت شیرین و خوش‌طعم پر از عطر گل است.
کله از حمام دیگ آمد برون خندان نگاه
زانفعالش کله های قند رفته در حجاب
هوش مصنوعی: سر از حمام بیرون آمد و خوشحال به نظر می‌رسید. نگاهش به زانوهایش بود که مانند کله‌های قند در حجاب به نظر می‌رسیدند.
شاه بغرا چون مربع شست بر تخت طبق
هست ماهیچه ز رشک امروز اندر پیچ و تاب
هوش مصنوعی: شاه بغرا مانند دستی قوی، بر تخت قدرت نشسته و امروز به خاطر حسادت، عضلاتش در تنش می‌پیچند و تاب می‌خورند.
گر شکنبه شد چه باک امروز گیپا را لباس
گنج را پنهان کنون شرطی است در جای خراب
هوش مصنوعی: اگر امروز زندگی به سختی بگذرد، نگران نباش. لباس‌ها و ثروت خود را پنهان کن، زیرا اکنون موقعیتی پیش آمده که باید در یک مکان خراب و پر دردسر، شرایط را تحمل کنی.
دوش می دیدم به خواب خوش کباب و نان گرم
این سعادت را من مسکین مگر بینم به خواب
هوش مصنوعی: دیروز در خواب دیدم که از کباب و نان گرم لذت می‌برم. اما من مسکین نمی‌توانم این خوشبختی را جز در خواب ببینم.
در فراق مرغ بریان همچو ماهی می طپد
صوفی و اندر نمی یابد کنون از هیچ باب
هوش مصنوعی: در دوری مرغ بریان، صوفی مانند ماهی در حال تپیدن و ناآرامی است و اکنون از هیچ دری به آرامش نمی‌رسد.