بخش ۳۷
زبس که بورقم اندر ضمیر می آید
ز مطبخی سنخنم بوی سیر می آید
در جواب او
مرا چو یاد ز نان به شیر می آید
هوای طاس عسل در ضمیر می آید
بدوز بر تن بریان، بیار نان تنک
قبای چست که بس بی نظیر می آید
عبیر باز بر آتش نمی نهد عطار
مگر ز مطبخ ما بوی سیر می آید
چه حالتی است ندانم به دهر کنگر را
که او جوان شده در ماس و پیر می آید
مگو که بهر چه عریان بود چنین ریواج
که او زعین بیابان اسیر می آید
ز یمن گرده نان بین که شمسی افلاک
به چشم صوفی مسکین حقیر می آید
اطلاعات
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زبس که بورقم اندر ضمیر می آید
ز مطبخی سنخنم بوی سیر می آید
هوش مصنوعی: به قدری عمق وجودم تحت تأثیر قرار گرفته که در هر خیالی از خودم، بوی سیر از آشپزخانه به مشامم میرسد.
مرا چو یاد ز نان به شیر می آید
هوای طاس عسل در ضمیر می آید
هوش مصنوعی: وقتی یاد نان به شیر میافتد، طعم عسل به طور ناخودآگاه به ذهنت میآید.
بدوز بر تن بریان، بیار نان تنک
قبای چست که بس بی نظیر می آید
هوش مصنوعی: کت و شلوار به تن کن و نان لایهلایه خوشمزهای بیاور که واقعاً بینظیر و خاص است.
عبیر باز بر آتش نمی نهد عطار
مگر ز مطبخ ما بوی سیر می آید
هوش مصنوعی: عطار تلاش میکند تا برای دیگران معانی عمیق و جدیدی را از تجربیاتش بگوید، اما فقط وقتی که در محیط خود و در فضای خاصی قرار داشته باشد، میتواند این کار را به درستی انجام دهد. این نشاندهنده اهمیت فضا و شرایط لازم برای خلق و بیان هنر است.
چه حالتی است ندانم به دهر کنگر را
که او جوان شده در ماس و پیر می آید
هوش مصنوعی: حالت عجیبی است که ندانم چگونه در این دنیا، کنگر که جوان شده، به صورتش در خاک و فرسودگی و سالخوردگی به نظر میرسد.
مگو که بهر چه عریان بود چنین ریواج
که او زعین بیابان اسیر می آید
هوش مصنوعی: نگو که چرا این رفتار طبیعی است، زیرا او مانند موجودی بیپناه در بیابان در حال گرفتار شدن است.
ز یمن گرده نان بین که شمسی افلاک
به چشم صوفی مسکین حقیر می آید
هوش مصنوعی: از برکت نان سادهای که در دست داری، ببین که چگونه روشنایی آفتاب در چشم یک درویش فقیر و ناچیز جلوه میکند.
حاشیه ها
1402/06/03 22:09
علی دادمهر
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن