بخش ۳۴
به بام قصر چو آن ماه دلپذیر آمد
دل شکسته من باز در نفیر آمد
در جواب او
مرا چو نان تنک دوش در ضمیر آمد
به پیش دیده من قرص مه حقیر آمد
مرا ز کله زبانی است با هزاران شکر
ز جوع دل شده دسپاچه دستگیر آمد
رسید صحنک ماهیچه، نان ریزه مخور
ز چاکران نبود حاصلی چو میر آمد
قبای نان تنک دوختم بیا بنگر
به قد و قامت زناج بی نظیر آمد
مرا به بره بریان محبت جانی است
که از دهان وی امروز بوی شیر آمد
شدم ز عین محبت مرید قلیه برنج
بیار دست ارادت کنون چو پیر آمد
زبس که صوفی مسکین حدیث بغرا گفت
ز مطبخ سخنش بین که بوی سیر آمد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به بام قصر چو آن ماه دلپذیر آمد
دل شکسته من باز در نفیر آمد
هوش مصنوعی: زمانی که آن ماه زیبا بر بام قصر پدیدار شد، دلbroken من دوباره به یادآوری حس درد و ناامیدی بازگشت.
مرا چو نان تنک دوش در ضمیر آمد
به پیش دیده من قرص مه حقیر آمد
هوش مصنوعی: در ذهن من، همانطور که در گذشته نانی لایهلایه و کمعرض وجود داشت، تصویری کوچک و ساده از ماه در برابر چشمانم ظاهر شد.
مرا ز کله زبانی است با هزاران شکر
ز جوع دل شده دسپاچه دستگیر آمد
هوش مصنوعی: من به زبان دیوانهای مشغولم که در آن هزاران نعمت وجود دارد، و از شدت گرسنگی دل بیتاب و بیقرار شده است و به کمکم آمده است.
رسید صحنک ماهیچه، نان ریزه مخور
ز چاکران نبود حاصلی چو میر آمد
هوش مصنوعی: وقتی به مرحلهای رسیدی که به اوج توانمندی و قدرت خود نزدیک شدهای، دیگر درگیر مسائلی که بیاهمیت و خردهساز هستند نباش. زیرا وقتی کسی با توانایی و قدرت به میدان میآید، توجه به جزئیات بیفایده است.
قبای نان تنک دوختم بیا بنگر
به قد و قامت زناج بی نظیر آمد
هوش مصنوعی: لباسی از نان کم بافتم، بیا و ببین که قد و قامت زنی که بینظیر است، چگونه است.
مرا به بره بریان محبت جانی است
که از دهان وی امروز بوی شیر آمد
هوش مصنوعی: این بیت به بیان احساساتی عمیق نسبت به محبت و عشق اشاره دارد. در آن، محبت به عنوان جزئی اساسی از زندگی تلقی شده و اشاره به شیرینی و نازکی آن دارد، که به نوعی حس تازگی و خوشایندی را بیان میکند. در واقع، این جمله به نوعی نشاندهندهٔ پیوند عاطفی عمیق و تأثیر مثبت محبت بر زندگی فرد است.
شدم ز عین محبت مرید قلیه برنج
بیار دست ارادت کنون چو پیر آمد
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق و محبت به تو، مانند شاگردی شدم که خواهان برنج در قلیه است و حالا که تو به مقام پیر رسیدی، دست ارادت به سویت دراز میکنم.
زبس که صوفی مسکین حدیث بغرا گفت
ز مطبخ سخنش بین که بوی سیر آمد
هوش مصنوعی: صوفی بیچاره آنقدر از داستانهای بزرگ و روحانی سخن میگوید که وقتی به صحبتش دقت میکنیم، بوی سیر از آشپزخانه به مشام میرسد.