بخش ۲۳
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
در جواب او
نهی بر بار در پیشم چو روزی دیگ حلوا را
زغم اندر امان سازی دل مسکین شیدا را
اگر روزی به چنگ آید مرا صحنی زماهیچه
به بوی قلیه اش بخشم جهان و ملک عقبی را
هزاران جان مشتاقان فدای مطبخی باشد
به پیش سفره برداران گر آرد صحن بغرا را
دل پژمرده ما را حیات از بوی نان باشد
بیار ار نیستت باور، ببین فعل مسیحا را
چنان مشتاق بریانم که در بازار طباخان
نمی دانم من مسکین که تا چون می نهم پا را
اگر یک خوشه انگوری به دست افتد مرا، فخری
به چشم اندر نمی آرم دگر عقد ثریا را
شمیم قلیه و بغرا چو روزی بشنود صوفی
شود مست و دهد بر باد تسبیح و مصلی را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
هوش مصنوعی: اگر آن دختر شیرازی دل ما را به دست بگیرد، حاضر میشوم سمرقند و بخارا را به خاطر خال زیبای او کنار بگذارم.
نهی بر بار در پیشم چو روزی دیگ حلوا را
زغم اندر امان سازی دل مسکین شیدا را
هوش مصنوعی: اگر بار سنگینی بر دوشم باشد، همچون روزی که دیگ حلوا را از غم دور نگهدارم، دل مسکین و شیدا را از اندوه نجات میبخشم.
اگر روزی به چنگ آید مرا صحنی زماهیچه
به بوی قلیه اش بخشم جهان و ملک عقبی را
هوش مصنوعی: اگر روزی فرصتی پیش بیاید و من به چیزی دست یابم، همه چیز را، حتی دنیا و آخرت را، برای بوی خوش آن هدیه میدهم.
هزاران جان مشتاقان فدای مطبخی باشد
به پیش سفره برداران گر آرد صحن بغرا را
هوش مصنوعی: هزاران نفر که عاشق هستند، آمادهاند جان خود را برای آشپزی فدای آن کنند تا در کنار سفره برادران نشسته و غذا بخورند، اگر باغی از نعمت و برکت فراهم شود.
دل پژمرده ما را حیات از بوی نان باشد
بیار ار نیستت باور، ببین فعل مسیحا را
هوش مصنوعی: دل غمگین ما تنها با بوی نان زنده میشود. اگر به وجود تو شک داری، توانایی احیای بندهها را ببین.
چنان مشتاق بریانم که در بازار طباخان
نمی دانم من مسکین که تا چون می نهم پا را
هوش مصنوعی: من آنقدر به کباب و بریان علاقهمندم که وقتی به بازار کبابفروشان میروم، نمیدانم باید چگونه انتظار بکشم و پاهایم را کجا بگذارم.
اگر یک خوشه انگوری به دست افتد مرا، فخری
به چشم اندر نمی آرم دگر عقد ثریا را
هوش مصنوعی: اگر به من یک خوشه انگور بدهند، دیگر به ستارههای دور و نامدار توجهی نخواهم کرد و روی به آنها نمیآورم.
شمیم قلیه و بغرا چو روزی بشنود صوفی
شود مست و دهد بر باد تسبیح و مصلی را
هوش مصنوعی: عطر و بوی خوش غذا و تندوری (قلیه و بغرا) وقتی به گوش صوفی برسد، او را مست میکند و در نتیجه، تسبیح و فرش نمازش را به باد میدهد.