بخش ۲۱
رخ تو مظهر انوار ربی الاعلی است
که صنع بی حد و اندازه اندرو پیداست
در جواب او
رسید عید صیام و جهان پر از غوغاست
بیا که موسم عیش و کلیچه و حلواست
اسیر حب نبات است جان شیرینم
ز شوق ماهی قندی دو دیده ام دریاست
به روز عید سعیدست هر که در عالم
به پیش دیده او، نان و قلیه و بغراست
کلیچه راز چه آرای می کند خباز
به خط و خال چه حاجت رخی که او زیباست
کلنبه پیرهن قرمشی از آن پوشید
که هست عید و به خوبان حریر زرد نواست
زرشک صحنک فرنی همیشه پالوده
ز خود بریده و پیوسته لرزه بر اعضاست
چو کله در سر صوفی مستمند امروز
هوای صحبت جان پرور رخ گیپاست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رخ تو مظهر انوار ربی الاعلی است
که صنع بی حد و اندازه اندرو پیداست
هوش مصنوعی: چهره تو نمایشگر نورهای خداوندی است که نشانههای بینهایتی از آفرینش در آن مشهود است.
رسید عید صیام و جهان پر از غوغاست
بیا که موسم عیش و کلیچه و حلواست
هوش مصنوعی: عید رمضان فرارسیده و دنیا پر از سر و صدا و شادی است. بیایید که این زمان، زمان لذت و خوردن کیک و شیرینی است.
اسیر حب نبات است جان شیرینم
ز شوق ماهی قندی دو دیده ام دریاست
هوش مصنوعی: دل من به خاطر عشق نباتی، در قفس است و جان شیرینم به شوق دیدن ماهی قندی، میدرخشد و چشمانم همچون دریا پر از احساس است.
به روز عید سعیدست هر که در عالم
به پیش دیده او، نان و قلیه و بغراست
هوش مصنوعی: در روز عید مبارک، کسانی که او را مینگرند، تنها نان و غذاهایی ساده دارند.
کلیچه راز چه آرای می کند خباز
به خط و خال چه حاجت رخی که او زیباست
هوش مصنوعی: نانوا برای تهیه نان شیرینی خاصی از مواد مختلف استفاده میکند. زیبایی ظاهری یک چیز است و نیازی به تزیینات اضافی نیست، زیرا خود زیبایی کافیست.
کلنبه پیرهن قرمشی از آن پوشید
که هست عید و به خوبان حریر زرد نواست
هوش مصنوعی: دنیا به جشن و شادابی پرداخته و برای خوشسیرتها و زیباپسندها زینت و زیبایی خاصی فراهم شده است.
زرشک صحنک فرنی همیشه پالوده
ز خود بریده و پیوسته لرزه بر اعضاست
هوش مصنوعی: زرشکهای قرمز در صحن کوچک همیشه خونساخته و مدام لرزهای به جان میاندازند.
چو کله در سر صوفی مستمند امروز
هوای صحبت جان پرور رخ گیپاست
هوش مصنوعی: امروز حال و هوای صوفی بیپول به گونهای است که او در خیال صحبت و دوستی با کسی است که روحش را پرورش دهد و تسلی بخشد، همانطور که سر انسان در بهترین حالتش باید باشد.