بخش ۱۶
جانم به لب رسید ز سودای آن حبیب
وز عاشقی نصیب من این است تا نصیب
در جواب او
آن چرب روده ای که بود اسم او اسیب
آیا بود که بر من مسکین شود نصیب
دردی است جوع و شربت او روغن و حلیم
از پیش مطبخی نروم جانب طبیب
سیری ز نان میده و پالوده عسل
امری بود محال و حدیثی بود عجیب
محبوب من چو گرده نان است این زمان
دانی چه لذتی بود اندر بغل و جیب
دل در کمند حلقه زنجیر زلبیاست
کس را مباد در دو جهان یاد آن غریب
پیوسته یاد معده پر از گرده و برنج
یارب دعای خسته دلان را بکن اجبیب
صوفی در آن زمان که به مکتب شروع کرد
الحمد شکر اطمعه می خواند با ادیب
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جانم به لب رسید ز سودای آن حبیب
وز عاشقی نصیب من این است تا نصیب
هوش مصنوعی: حالم به حدی ناخوش است که تنها به خاطر عشق آن معشوق به سر میبرم و در این عاشقی، چیزی جز درد و رنج نصیبم نشده است.
آن چرب روده ای که بود اسم او اسیب
آیا بود که بر من مسکین شود نصیب
هوش مصنوعی: آیا آن شخص که به او آسیب میگویند، میتواند سهمی به من بیچاره بدهد؟
دردی است جوع و شربت او روغن و حلیم
از پیش مطبخی نروم جانب طبیب
هوش مصنوعی: رنج گرسنگی وجود دارد و این درد را تنها با روغن و حلیم میتوان تسکین داد. برای درمان آن به سراغ پزشک نمیروم.
سیری ز نان میده و پالوده عسل
امری بود محال و حدیثی بود عجیب
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتوانست با خوردن نان و شیرینی و عسل سیر شود؛ این موضوعی غیرممکن و داستانی عجیب به نظر میرسید.
محبوب من چو گرده نان است این زمان
دانی چه لذتی بود اندر بغل و جیب
هوش مصنوعی: محبوب من به مانند گرده نان است و در این لحظه میدانی چه لذتی دارد که او را در آغوش بگیرم یا در جیبم داشته باشم.
دل در کمند حلقه زنجیر زلبیاست
کس را مباد در دو جهان یاد آن غریب
هوش مصنوعی: دل در دام حلقه زنجیر لب تو گرفتار است، مبادا کسی در این دو جهان به یاد آن غریب بیفتد.
پیوسته یاد معده پر از گرده و برنج
یارب دعای خسته دلان را بکن اجبیب
هوش مصنوعی: همیشه به یاد شکم پر از غذا، ای خدا، دعای دلهای خسته را مستجاب کن.
صوفی در آن زمان که به مکتب شروع کرد
الحمد شکر اطمعه می خواند با ادیب
هوش مصنوعی: در آن زمان که صوفی به مکتب رفت، با ادب و فرهنگی عمل میکرد و سپاسگزاری را به زبان میآورد.